مرتضی پرویزن؛ جعفر هزارجریبی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی مصاحبهها در غالب متن، با استفاده از رویکرد کیفی نظریهی زمینهای به کدگذاری مفاهیم و استخراج مقولات مرکزی پرداختند. پس از بررسی انواع تعابیر و مواجهه زنان از خشونت خانگی و پیادهسازی مصاحبهها، بیشترین مفاهیم در حول مقولات «خشونت فیزیکی» «خشونت مالی» «خشونت عاطفی» قرار میگرفتند که همین امر نیز با متغیرهای زمینه مدنظر محققین قابل توضیح است، بهطوریکه بسیاری از زنان که در مواجهه با خشونتهای خانگی واکنش انفعالی را پیشه کرده بودند دارای تحصیلات پایین، شبکهی حمایتی ضعیف، پایبندی زیاد به سنتهای فرهنگی و ساکن مناطق روستایی و حاشیه شهر بودهاند و خشونت فیزیکی و مالی بیشتر متوجه این دسته از زنان میشود که همین امر بیانگر لزوم اختصاص نوع متفاوتی از خدمات روانشناختی و فرهنگی سازمانهای حمایتی به این دسته از مناطق هست.
غلامرضا لطیفی
چکیده
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، ...
بیشتر
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، آن را از حالت تجربی محض به سوی انسانی شدن سوق دادند. آیا با استفاده از آثار کانت،فیخته و مارکس را میتوان بازسازی،و نقش آن در تکوین نظریه برای روان کاوی فرویدی را نشان داد؟ آیا کنشگری از نظر مارکس و تقلیل آن به کنش هدفمند عقلانی در اقتصاد قابل نحقق است؟ آیا کنش عقلانی هدفمند با رعایت قواعد فنی به کنش ارتباطی با تأکید بر هنجارهای وفاقی وزبان مشترک دست یافتنی است؟ به لحاظ روش شناسی آثار هابرماس دردوره اول به نقد مکتب فرانکفورت،بازسازی دیدگاه مارکس و نقد روش شناسی پوزیتیویسم اختصاص دارد و زمینه عملگرایانه لازم برای دوره چرخش زبانی را که به نظریه کنش ارتباطی منتهی شد، فراهم آورد. این مقاله ضمن تحلیل دستاوردهای نظری هابرماس در دوره اول، تلقی معرفت شناختی او در مورد علوم انسانیرا تبیین میکند.
سید محمدمهدی خوئی
چکیده
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از ...
بیشتر
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از تحقیقات مدعی انجام تحلیل گفتمان، نقدی غیر مستدل است بر رویکردهای تحلیل گفتمان عمومیت پیدا کرده است که مدعی روشمند نبودن تحلیل گفتمان است. کاربرد روش در تحلیل گفتمان لزوماً باید در تعاقب با نظریهی تحلیل گفتمان صورت پذیرد. روش رایجی که در تحلیل گفتمان، برای سنجیدن توفیق یک گفتمان در سوژه سازی، بهکار برده میشود روش مصاحبه است که در بسیاری از موارد عیان کنندهی دقایق مفاهیم نظری تحلیل گفتمان نیست. با درنظر گرفتن مفهوم مفصلبندی که براین تأکید دارد که معانی، چه گفتمانی و چه هویتی، در یک مفصلبندی معنادار میشوند و به هیچ معنایی نمیتوان بصورت واحد نگاه کرد و فینفسه معنای آن را احصاء کرد، در این نوشته درصدد معرفی دو روشی هستم که از نظر خود، کاربرد آنها، بیشترین عیان کنندگی از مفصلبندی معانی هویتی افراد مورد بررسی در یک تحقیق تحلیل گفتمان را دارند.
سیاوش قلی پور؛ نادر امیری؛ زیبا احمدی
چکیده
این مقاله فرآیند برساخت معنا در محله جعفرآباد در کلانشهر کرمانشاه را بررسی میکند. چهارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آرای راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری دادهها شامل مصاحبه و مشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فقر تأسیسات زیرساختی و خدماتیِ محله به همراه فعالیتهای گوناگون ...
بیشتر
این مقاله فرآیند برساخت معنا در محله جعفرآباد در کلانشهر کرمانشاه را بررسی میکند. چهارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آرای راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری دادهها شامل مصاحبه و مشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فقر تأسیسات زیرساختی و خدماتیِ محله به همراه فعالیتهای گوناگون اهالی در زندگی روزمره سبب نوعی «فضاسازی اجتماعی» پیرامون محله شده است که ایماژههای متعددی آن را پشتیبانی میکنند. 1. مواجهه جعفرآبادیها با لاتها در ابتدای شکلگیری محله سبب برساخت اسطوره-فضای «تهور» و «شجاعت» در محله شد؛ 2. نزاعهای دسته جمعی مکرر به مرور مفهوم «خشونت» را نیز بدان اضافه کرد. 3. کمبود فضاهای عمومی به همراه کوچه نشینی زنان، سبب ظهور ایماژه «روستایی» در محله شد. 4. در چهار دهۀ اخیر اقتصاد پویا و خودبنیادی در حوزۀ ضایعات، فروش دام و فروش مرغ در محله پا گرفتند که به لحاظ ریختشناسی چهره محله را نازیبا کردند. بنابراین به مرور معانیِ محلۀ «خودبنیاد و پویا»، «آشفتگی منظر»، مردمان «سختکوش» و «خدمات ارزان و در دسترس» و «بهداشت ناکافی» در برخی معابر تجاری نیز به شبکه معانی قبلی اضافه گردید.
علی یعقوبی چوبری
چکیده
هدف اصلی این مطالعه بررسی مفاهیم، ترجمۀ آثار و فهم زیملی در ایران است. برمبنای یافتههای تحقیق در دورۀ اول که مقارن با تأسیس دانشگاه تهران و رشتۀ جامعهشناسی است نه تنها زیمل در ایران مورد توجه نبود بلکه در جوامع غربی نیز چندان جایگاهی جدی نداشت. در دورۀ دوم، با تأسیس مؤسسۀ تحقیقات اجتماعی در سال ۱۳۳۷، زیمل نزد جریانهای مسلط جامعهشناسی ...
بیشتر
هدف اصلی این مطالعه بررسی مفاهیم، ترجمۀ آثار و فهم زیملی در ایران است. برمبنای یافتههای تحقیق در دورۀ اول که مقارن با تأسیس دانشگاه تهران و رشتۀ جامعهشناسی است نه تنها زیمل در ایران مورد توجه نبود بلکه در جوامع غربی نیز چندان جایگاهی جدی نداشت. در دورۀ دوم، با تأسیس مؤسسۀ تحقیقات اجتماعی در سال ۱۳۳۷، زیمل نزد جریانهای مسلط جامعهشناسی ایران ــ شامل پوزیتیویستها و چپگرایان ــ جایگاهی حاشیهای یافت و تصویری مبهم از او در فضای علمی کشور شکل گرفت. در دورۀ سوم مقاومت علیه جامعهشناسی در ایران شکل گرفت و مخاطب اصلی آن طبقات محروم جامعه بود و در مقایسه با دورۀ قبل تفاوت محسوسی وجود نداشت. در مرحله چهارم و در دهۀ هفتاد اتفاقات مهمی در عرصۀ داخلی و بینالمللی رخ داد. جامعه پساانقلابی گذار از جامعه انقلابی به جامعه مصرفی بود. مفهوم سبک زندگی درکانون اصلیِ مطالعات علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفت و مفاهیم و آثار بیشتری از زیمل در ایران ترجمه و تألیف شدند.
محمدسعید ذکایی؛ سیمین ویسی
چکیده
چکیده:
مجال ابرازگری در فضای مجازی همزمان فرصتهایی را برای برابری و قدرتبخشی و نیز انقیاد زنان بهوجود آورده است. مقالۀ حاضر با استفاده از روشهای تحلیل متنی در فضای مجازی بهدنبال فهم نوع مواجهه و گفتگوی کاربران ایرانی نسبت به مقولۀ زیبایی و آثار فرهنگ دیجیتال بر درک و نمایش آن است. یافتهها در مجموع بیانگر غلبه نگرشهای ...
بیشتر
چکیده:
مجال ابرازگری در فضای مجازی همزمان فرصتهایی را برای برابری و قدرتبخشی و نیز انقیاد زنان بهوجود آورده است. مقالۀ حاضر با استفاده از روشهای تحلیل متنی در فضای مجازی بهدنبال فهم نوع مواجهه و گفتگوی کاربران ایرانی نسبت به مقولۀ زیبایی و آثار فرهنگ دیجیتال بر درک و نمایش آن است. یافتهها در مجموع بیانگر غلبه نگرشهای فردگرایانۀ کاربران نسبت به بدن خویش است. با این حال اهمیت تمایز در جامعۀ ایرانی و نیز استانداردهای زیبایی تحمیلشده از طرف خانواده و محیط کار (فشار و رقابت ناشی از تنگنای ازدواج و نیز فضای شرکتهای خصوصی)، زنان ایرانی را متمایل به کلیشههای زیبایی ساخته است. ارائۀ مداوم محصولات جدیدتری برای تکمیل زیبایی و نیز نداشتن سرمایۀ مادی کافی برای ایجاد سرمایۀ فرهنگی جسمانی سبب اضطراب مداوم و بسط علاقه به زیبایی شده است؛ مردان، قومیتها و حتی افرادی که دچار نقصهایی هستند نیز میتوانند خود را زیبا بدانند، اما همچنان مخرج مشترک زیبایی، ارزشهای طبقۀ متوسط و تبلیغ الگوهای آن توسط فرهنگ مصرفی مسلط غربی صورت میگیرد. در فضای مجازی ایرانی، مصرف آشکار و فزایندۀ زیبایی و یا مقاومت در برابر آن در هم تنیدهاند و انواع هویتی متناقضی را بوجود آورده است.
واژگان کلیدی: زیبایی، سرمایۀ زیبایی، زیبایی استاندارد، اضطراب زیبایی، دموکراسی زیبایی، بریکولاژهای زیبایی
روح الله اسلامی؛ علی انتظاری
چکیده
چکیده
از خلال مطالعه زمینه اجتماعی تکوین نظام حقوق جدید ایران و تلاش برای کاربست رویکرد جامعهشناسی حقوق دورکیم، این درک نظری آشکار میشود که بیان مسأله اجتماعی قانون در ایران با تاکید بر مفهوم آنومی و تلقی از وضعیت چونان آسیب و بیماری با رویکرد نظری دورکیم نسبت به حقوق ناسازگار است. در مقاله حاضر برای عبور از این ناسازگاری نظری، ...
بیشتر
چکیده
از خلال مطالعه زمینه اجتماعی تکوین نظام حقوق جدید ایران و تلاش برای کاربست رویکرد جامعهشناسی حقوق دورکیم، این درک نظری آشکار میشود که بیان مسأله اجتماعی قانون در ایران با تاکید بر مفهوم آنومی و تلقی از وضعیت چونان آسیب و بیماری با رویکرد نظری دورکیم نسبت به حقوق ناسازگار است. در مقاله حاضر برای عبور از این ناسازگاری نظری، ضمن معرفی قواعد تشخیص بیماری و سلامت اجتماع نزد دورکیم، برای ارزیابی وضعیت از منظر جامعهشناسی حقوق سه معیار شناسایی میشود: 1) میزانی از عدم رعایت قانون، بهنجار و نیز ضروری و سودمند است؛ 2) دولت در وضع قانون، کارگزار وجدان جمعی است و وضع قانون برآمده از وجدان جمعی بهنجار است؛ و 3) قواعد هنجاری در وجدان جمعی بههمپیوسته است و پیوند قانون وضعی با دیگر قواعد هنجاری در منظومه نظارت اجتماعی بهنجار است. سپس به روش تحلیل مضمون، تحقیقات پیشین مرتبط با رعایت قانون در ایران، و همچنین تحقیقات پیشین مرتبط با تغییرات زمینه اجتماعی قانون بررسی شده و مشاهده میشود که وجود انواع سهگانه عدم رعایت قانون وضعی را نمیتوان نابهنجار دانست. پس اگر شواهد عدم رعایت قانون را چونان نشانه سلامت اجتماع تفسیر کنیم آنگاه میتوان با شناسایی عوامل مؤثر بر بروز هر کدام از انواع عدم رعایت قانون، ضمن عبور از بیان عوامل کلی (به عنوان مثال دستهبندی رایج عوامل پنجگانه فردی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) پیشنهادها و توصیههای سیاستی مشخص برای اصلاح قانون مشخص به قانونگذاران ارائه داد. دستاورد این مقاله مسیری است که با نشان دادن وضعیت سلامت اجتماع برای انجام مطالعات تجربی جامعهشناسی حقوق ایران در آینده هموار شده است و از این طریق میتوانیم بیماریهای احتمالی را تشخیص داده و برای درمان آنها بکوشیم.
واژههای کلیدی: رعایت قانون، بیهنجاری، نظارت اجتماعی، سلامت اجتماع، و جامعهشناسی حقوق.
احمد رضا (سمکو) برزیده؛ محمد تقی کرمی؛ محمد ملاعباسی
چکیده
این پژوهش به بررسی چرخش در نظم حقوقی ایران در دورة صفویه میپردازد؛ دورهای که در آن، مرجعیت حقوقی از ساختار سلطانی و دیوانی به سوی نظمی فقاهتی و فقهمحور منتقل شد. برخلاف رویکردهای توصیفی یا تکعاملی که این تحول را صرفاً ناشی از پیوند میان دولت صفوی و علمای شیعه دانستهاند، این تحقیق با اتکا به چارچوب مفهومی تلفیقی، شامل نظریه ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی چرخش در نظم حقوقی ایران در دورة صفویه میپردازد؛ دورهای که در آن، مرجعیت حقوقی از ساختار سلطانی و دیوانی به سوی نظمی فقاهتی و فقهمحور منتقل شد. برخلاف رویکردهای توصیفی یا تکعاملی که این تحول را صرفاً ناشی از پیوند میان دولت صفوی و علمای شیعه دانستهاند، این تحقیق با اتکا به چارچوب مفهومی تلفیقی، شامل نظریه قواعد ثانویه هربرت هارت، تحلیل مشروعیت در اندیشه ماکس وبر، و نظریه میدان حقوقی پیر بوردیو، میکوشد این دگرگونی را بهمثابه بازآرایی نیروهای اجتماعی، نهادهای حقوقی، و سازوکارهای مشروعیت تحلیل کند. تحلیل منابع تاریخی، فرمانهای سلطنتی و ساختار نهادی دوره صفوی نشان میدهد که این چرخش، نتیجه انتقال تدریجی سرمایه نمادین و اقتدار حقوقی از سلطنت به فقه اجتهادی بوده و در نهایت، به تثبیت الگویی از نظم حقوقی انجامید که آثار آن در نظام حقوقی معاصر ایران نیز قابل پیگیری است. این پژوهش با صورتبندی مسئله در سطح قواعد، مشروعیت و میدان، تبیینی چندساحتی از این تحول ارائه میکند و از این طریق، فراتر از مطالعات پیشین به فهم ریشههای تاریخی نهاد فقه در قانون رسمی ایران یاری میرساند.
سعیده سلیمانی؛ عظیم آقابابایی طاقانکی
چکیده
نظامیسازی پلیس به عنوان سازوکار مقابله با جرایم پیچیده، سازمانیافته و تهدیدات امنیتی، در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها از جمله ایران بهخصوص در سیاستجنایی افتراقی امنیتمدار در برخی جرایم خاص، قرار گرفته است. این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، با بررسی مبانی، دلایل و پیامدهای اجتماعی-سیاسی ...
بیشتر
نظامیسازی پلیس به عنوان سازوکار مقابله با جرایم پیچیده، سازمانیافته و تهدیدات امنیتی، در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها از جمله ایران بهخصوص در سیاستجنایی افتراقی امنیتمدار در برخی جرایم خاص، قرار گرفته است. این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، با بررسی مبانی، دلایل و پیامدهای اجتماعی-سیاسی نظامیسازی پلیس و با تکیه بر مطالعهی پژوهشهای انجام شده بر روی پلیس نظامی کشورهایی مانند ایالات متحده، مکزیک و ایران انجام شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهند اگرچه موافقان، مزایایی همچون پاسخ سریعتر به تهدیدات مسلحانه، افزایش بازدارندگی از جرم و تقویت امنیت روانی را مطرح میکنند، اما نظامیسازی پلیس در عمل با پیامدهای بسیاری همراه است. ازجمله این پیامدها میتوان به افزایش خشونت متقابل بین پلیس و شهروندان، کاهش محبوبیت نهادهای انتظامی، تضعیف اعتماد عمومی و تشدید شکافهای طبقاتی اشاره کرد. همچنین، تجهیزات نظامی پرهزینه و تمرکز بر راهکارهای سرکوبگرانه، نهتنها در کاهش نرخ جرایم موفق نبوده، بلکه کیفیت دموکراسی و مشروعیت سیستم عدالت کیفری را تحت تأثیر قرار داده است. نتایج این پژوهش بیانگر ضرورت بازنگری در سیاستهای امنیتی و اولویتدهی به تعادل بین امنیت و حقوق شهروندی و استفاده از برنامههای اجتماعمحور، فرهنگمحور و اقتصادمحور است.