سیمین ویسی؛ اردشیر انتظاری؛ سعید ذکایی؛ علی اکبر تاج مزینانی
چکیده
هدف ما در این پژوهش شناخت سنخها، استراتژیها و پیامدهای برساخت عدالت است. بیشترین تعاریف عدالت توسط جوانان و در فضای مجازی ایرانی صورت میگیرد. ازاینرو روش اصلی قومنگاری مجازی است و دادهها بهوسیلة خوانش نشانهشناسی و تحلیل مضمونی تحلیل شدند. سنخها شامل عدالت عاملانه/منتقدانه، مسئولانه، اتوپیایی، فردگرایانه و ملی/فراملی ...
بیشتر
هدف ما در این پژوهش شناخت سنخها، استراتژیها و پیامدهای برساخت عدالت است. بیشترین تعاریف عدالت توسط جوانان و در فضای مجازی ایرانی صورت میگیرد. ازاینرو روش اصلی قومنگاری مجازی است و دادهها بهوسیلة خوانش نشانهشناسی و تحلیل مضمونی تحلیل شدند. سنخها شامل عدالت عاملانه/منتقدانه، مسئولانه، اتوپیایی، فردگرایانه و ملی/فراملی هستند. عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای بیشترین بازنمایی رادارند. عدالت معرفتی گرچه بهصورت مستقیم بیان نمیشود اما در بیشتر تعاریف به چشم میخورد. میان برخی ابعاد تعریف اسلامی عدالت با تعاریف مارکسیستی و حقوق بشری و لیبرالیستی از عدالت شباهتهایی مشاهده میشود، گرچه تعریف اخیر بهطور همزمان بر فردگرایی نیز تأکید دارد. استراتژیهایی همچون تجمیع تعاریف عدالت، شمایلسازی، نقش قدرت با انواع گفتمانها و مقاومت در برابر آن در فضای مجازی وجود دارد که منجر به تعاریف نخبهگرایانه از عدالت، عاملیت مجازی کاربران بهخاطر نبود امکان مستقیم برای چانهزنی باقدرت، دیگریسازیهای دوگانه، مقاومت در برابر دیگریسازیها و رواج عواطف منفی شده است. خلأ فضا برای گفتگو میان جوانان با یکدیگر و نیز قدرتمندان پیرامون عدالت احساس میشود.
طاهره خزائی
چکیده
سرطان پدیدهای اجتماعی است. واقعیت اجتماعی سرطان متکثر و برخاسته از فهم و تجربة افراد درگیر با آن است. این پژوهش باهدف فهم معنای سرطان در ذهنیت افراد، بر پایة 43 مصاحبة عمیق و نیم ساختیافته (10 بیمار سرطانی، 10 نفر از اعضای خانواده و 23 نفر از اعضای گروه درمان پرستار، پزشک سرطانشناسی و روانپزشک و روانشناس)، در مرکز اصلی درمان سرطان ...
بیشتر
سرطان پدیدهای اجتماعی است. واقعیت اجتماعی سرطان متکثر و برخاسته از فهم و تجربة افراد درگیر با آن است. این پژوهش باهدف فهم معنای سرطان در ذهنیت افراد، بر پایة 43 مصاحبة عمیق و نیم ساختیافته (10 بیمار سرطانی، 10 نفر از اعضای خانواده و 23 نفر از اعضای گروه درمان پرستار، پزشک سرطانشناسی و روانپزشک و روانشناس)، در مرکز اصلی درمان سرطان شهر اصفهان نوشتهشده است. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی و در ترکیب با جامعهشناسی تفهمی، روش پژوهش مطالعة کیفی اساسی، شیوة نمونهگیری ترکیبی از نمونهگیری هدفمند و مکمل و ابزار تحلیل، تحلیل مضمونی است. مطالعه روایتهای افراد نشاندهندة پنج مضمون پذیرش سرطان از سوژگی تا تغافل، ابژگی بدن بیمار و بازتعریف نظم زندگی روزمره، دوگانة خانه/ بیمارستان و درهمریختگی فضاها و روابط اجتماعی بیمار، خود بیگانگی بیمار ذیل اقتدار دیگری پزشک و بیمار بهمثابه کلیتی یکپارچه در الگوی مراقبت پرستاری است. بهطورکلی، هرچند روایت ایرانی از سرطان خاص بودگیهای خود را دارد، اما بافهم جهانی از سرطان سازگار بوده که در آن، برساخت میانذهنیت غالب پیرامون سرطان، بیش از آنکه از علم پزشکی و اقتدار آن متأثر باشد از تصویر سرطان در فهم عامه تأثیر میپذیرد که بازتولیدکنندة انگارة بنیادین سرطان بهمثابه نیستی و مرگ است.
اکرم حمیدیان
چکیده
چندین ماه از شیوع بیماری اپیدمیک کرونا در سطح جهان میگذرد بااینحال در همین مدت کوتاه تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی بارزی در همه جوامع درگیر با این بیماری بر جای گذاشته است. در این مقاله سعی شده به روش کیفی و مشاهده مشارکتی تأثیر این بیماری بر مقوله مذهب در کشور ایران مورد تحلیل قرار گیرد. تحلیل روند شیوع بیماری کرونا ...
بیشتر
چندین ماه از شیوع بیماری اپیدمیک کرونا در سطح جهان میگذرد بااینحال در همین مدت کوتاه تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی بارزی در همه جوامع درگیر با این بیماری بر جای گذاشته است. در این مقاله سعی شده به روش کیفی و مشاهده مشارکتی تأثیر این بیماری بر مقوله مذهب در کشور ایران مورد تحلیل قرار گیرد. تحلیل روند شیوع بیماری کرونا و مشاهده کنشهای کنشگران اجتماعی، نشان داد این بیماری بر کنشهای اجتماعی- مذهبی کنشگران، مشروعیت سیاسی دولت و تغییرات فرهنگی در حوزه دین تأثیرات نمایانی داشته است. با توجه به پیوستگی شدید دین و سیاست در کشور ایران، میتوان گفت چالش فیزیولوژیکی و پزشکی کووید 19 منجر به چالش سیاسی- مذهبی برای حکومت گردیده است و علیرغم نبود شرایط امنیت وجودی، بر اساس اضطرار حیاتی، تغییرات مشهودی در سیر تغییر از ارزشهای دینی به ارزشهای عرفی در حال شکلگیری است.
مهدی کاوه؛ منصور طبیعی؛ محمود شهابی؛ حبیب احمدی
چکیده
با توجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب بهعنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو تحلیل شود. لذا بهمنظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار تحلیل محتوای مضمونی مورداستفاده قرار گرفت. همچنین ...
بیشتر
با توجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب بهعنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو تحلیل شود. لذا بهمنظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار تحلیل محتوای مضمونی مورداستفاده قرار گرفت. همچنین جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش، دادههای موردنیاز از سنجههای غیر واکنشی و براى گزینش نمونهها از شیوه نمونهگیرى نظری استفاده شد. یافتهها، حاکی از آن است که منطبق بر شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوران، سیاستگذاری انقلابی که از ترکیب مضامین همنشینی گناه/ جرم/ آسیب، سلطه رویکرد حقوقی و مداخلات قضایی انتظامی، پاکسازی اخلاقی، سیاستگذاری حمایتی و مواجهه با معلولها، معنا یافته بود بر سپهر سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی در ابتدای انقلاب، تسلط یافت. بهطورکلی، در سیاستگذاری این دوره، ابعاد اجتماعی سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی به نفع ابعاد حقوقی و قضایی کمتر مدنظر قرار گرفته است؛ اما نکته قابلتأمل و البته مثبت در جریان هژمون شدن، تدوین و اجرای سیاستهای مزبور، پذیرش اجتماعی آن سیاستها بود؛ بنابراین، لازم است در سیاستگذاریها، به مسئله پذیرش اجتماعی آن توجه جدی شود، چراکه پذیرش اجتماعی هر نوع سیاستی، ضامن موفقیت و به ثمرنشستن آن سیاست است.
فاطمه قره حسنلو؛ زهرا میرحسینی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازار کار و اشتغال واکاوی گردد. در مرحله تحلیل دادهها، از روش تحلیل داده کلایزی استفادهشده و فرایندکدگذاری متن مصاحبهها بهصورت دستی انجام شده است. درمجموع 3 مقولهاصلی، 10 مقولهفرعی و 59 مفهوم استخراج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سه مقوله «باور به تقسیمکار جنسیتی»، شامل مقولههای فرعی «نانآوری مردان»، «زنانگی و الزامات آن» و «جایگاه زنان در عرصه خصوصی»، «نهادینه شدن فرودستی زنان»، شامل مقولههای فرعی «جامعهپذیری زنان»، «سلطهپذیری زنان» و «باورها و کلیشههای جنسیتی مردمحورانه» و درنهایت مقولهاصلی «سیطره الگوی مردانه»، شامل مقولههای فرعی؛ «اعتقاد به برتری مردان»، «سلطهجویی مردان»، «توانمندپنداری ذاتی مردان» و «نادیده گرفتن توانمندی زنان در عرصه بازارکار و شغل»، بسترها و زمینههای شکلدهنده این پدیده هستند که با بستر فرهنگی حاکم بر جامعه و خانواده تداوم پیداکرده و دائم تولید و بازتولید میشوند.