مرتضی پرویزن؛ جعفر هزارجریبی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی مصاحبهها در غالب متن، با استفاده از رویکرد کیفی نظریهی زمینهای به کدگذاری مفاهیم و استخراج مقولات مرکزی پرداختند. پس از بررسی انواع تعابیر و مواجهه زنان از خشونت خانگی و پیادهسازی مصاحبهها، بیشترین مفاهیم در حول مقولات «خشونت فیزیکی» «خشونت مالی» «خشونت عاطفی» قرار میگرفتند که همین امر نیز با متغیرهای زمینه مدنظر محققین قابل توضیح است، بهطوریکه بسیاری از زنان که در مواجهه با خشونتهای خانگی واکنش انفعالی را پیشه کرده بودند دارای تحصیلات پایین، شبکهی حمایتی ضعیف، پایبندی زیاد به سنتهای فرهنگی و ساکن مناطق روستایی و حاشیه شهر بودهاند و خشونت فیزیکی و مالی بیشتر متوجه این دسته از زنان میشود که همین امر بیانگر لزوم اختصاص نوع متفاوتی از خدمات روانشناختی و فرهنگی سازمانهای حمایتی به این دسته از مناطق هست.
غلامرضا لطیفی
چکیده
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، ...
بیشتر
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، آن را از حالت تجربی محض به سوی انسانی شدن سوق دادند. آیا با استفاده از آثار کانت،فیخته و مارکس را میتوان بازسازی،و نقش آن در تکوین نظریه برای روان کاوی فرویدی را نشان داد؟ آیا کنشگری از نظر مارکس و تقلیل آن به کنش هدفمند عقلانی در اقتصاد قابل نحقق است؟ آیا کنش عقلانی هدفمند با رعایت قواعد فنی به کنش ارتباطی با تأکید بر هنجارهای وفاقی وزبان مشترک دست یافتنی است؟ به لحاظ روش شناسی آثار هابرماس دردوره اول به نقد مکتب فرانکفورت،بازسازی دیدگاه مارکس و نقد روش شناسی پوزیتیویسم اختصاص دارد و زمینه عملگرایانه لازم برای دوره چرخش زبانی را که به نظریه کنش ارتباطی منتهی شد، فراهم آورد. این مقاله ضمن تحلیل دستاوردهای نظری هابرماس در دوره اول، تلقی معرفت شناختی او در مورد علوم انسانیرا تبیین میکند.
سید محمدمهدی خوئی
چکیده
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از ...
بیشتر
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از تحقیقات مدعی انجام تحلیل گفتمان، نقدی غیر مستدل است بر رویکردهای تحلیل گفتمان عمومیت پیدا کرده است که مدعی روشمند نبودن تحلیل گفتمان است. کاربرد روش در تحلیل گفتمان لزوماً باید در تعاقب با نظریهی تحلیل گفتمان صورت پذیرد. روش رایجی که در تحلیل گفتمان، برای سنجیدن توفیق یک گفتمان در سوژه سازی، بهکار برده میشود روش مصاحبه است که در بسیاری از موارد عیان کنندهی دقایق مفاهیم نظری تحلیل گفتمان نیست. با درنظر گرفتن مفهوم مفصلبندی که براین تأکید دارد که معانی، چه گفتمانی و چه هویتی، در یک مفصلبندی معنادار میشوند و به هیچ معنایی نمیتوان بصورت واحد نگاه کرد و فینفسه معنای آن را احصاء کرد، در این نوشته درصدد معرفی دو روشی هستم که از نظر خود، کاربرد آنها، بیشترین عیان کنندگی از مفصلبندی معانی هویتی افراد مورد بررسی در یک تحقیق تحلیل گفتمان را دارند.
الهه آب نیکی؛ احمد غیاثوند
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تغییرات سبک زندگی شهروندان تهرانی بود. روش تحقیق از نوع پیمایش و جامعه آماری پژوهش، کلیه شهروندان بالای 15 سال شهر تهران در سال 1402 بوده اند که با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای، 404 نفر از آنان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته بوده و از روش اعتبار صوری و ...
بیشتر
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تغییرات سبک زندگی شهروندان تهرانی بود. روش تحقیق از نوع پیمایش و جامعه آماری پژوهش، کلیه شهروندان بالای 15 سال شهر تهران در سال 1402 بوده اند که با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای، 404 نفر از آنان انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته بوده و از روش اعتبار صوری و منطقی و آزمون آلفای کرونباخ برای سنجش اعتبار و پایایی معرف ها استفاده شد. بر مبنای یافتههای پژوهش، بیشترین تغییرات مربوط به مؤلفههای «دوری از دورهمی» با میانگین تفاوت 418/0 منفی و نیز «هراس پاندمیک» با میانگین تفاوت 413/0 میباشد؛ البته «پزشکی شدن زندگی» با میانگین تفاوت 114/0 و «احساس رهاشدگی» با میانگین 096/0 در عین معناداری، تغییرات کمی را نشان میدهند. در آخر این تغییرات در سه بعد محوری: هراس مفصلبندیشده، مراقبت شبکهای و رشد کنشگری اجتماعی استخراج شده است. بر مبنای بعد هراس مفصلبندیشده، احساس رهاشدگی و هراس پاندمیک تبدیل به بخش بنیادی سبک زندگی شهروندان تهرانی شده است. بر مبنای بعد مراقبتِ شبکهای، پزشکیشدن زندگی، دوری از دورهمی، مجازیشدن زیستِ اجتماعی و خودمراقبتی جسمی، و بر مبنای بعد رشد کنشگری اجتماعی، حساسیتِ زیستمحیطی و مسئولیت اجتماعی تبدیل به بخشهای کلیدی سبک زندگی نوین شهروندان تهرانی شدهاند.
منصور فتحی؛ آسیه مداحی پور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه سالمندان از خشونت خانگی و چگونگی مواجهه با آن انجام شده است. روش پژوهش کیفی است. افراد مشارکتکننده، 18 نفر از سالمندان دارای تجربه خشونت خانگی شهر دهدشت هستند که به روش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بوده است و برای تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل مضمون ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه سالمندان از خشونت خانگی و چگونگی مواجهه با آن انجام شده است. روش پژوهش کیفی است. افراد مشارکتکننده، 18 نفر از سالمندان دارای تجربه خشونت خانگی شهر دهدشت هستند که به روش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بوده است و برای تحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل مضمون بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده سه مضمون اصلی خشونت متنوع (آزار فیزیکی، روانی، مسامحه و بهرهکشی مالی)، رکود احساسی و روابط آسیبزا (طرد انتخابی و درهم شکستگی درونی) و راهبرد (غالب) انفعال و تسلیم در مواجهه با خشونت را نشان داد. آموزش خانوادهها در خصوص نحوه تعامل مناسب با سالمندان، آشنایی با نیازها و نحوه مراقبت از آنها، فراهم کردن زمینه تعامل سالمندان با یکدیگر و جامعه و کاهش انزوا و طرد اجتماعی آنها، اختصاص خط مشاوره تلفنی ویژه سالمندان و اطلاعرسانی در این زمینه، تشکیل بانک جامع اطلاعات سالمندان و شناسایی سالمندان در معرض آسیب و خشونت و انجام مداخلات حرفهای توسط مددکاران اجتماعی از جمله توصیههای سیاستی مؤثر در پیشگیری و کاهش سالمندآزاری است.
رسول صادقی
چکیده
امروزه به خاطر ثبات نسبی باروری و مرگومیر در سطوح پایین، سهم مهاجرت در پویایی جمعیت و تغییرات منطقهای برجستهتر شده است. مهاجرت، فرایندی پویا و برخاسته از شرایط در حال تغییر اجتماعی است که میتواند نهتنها مهاجران، بلکه مناطق مبدأ و مقصد را نیز تحتتأثیر قرار دهد. در این راستا، این مقاله با استفاده از تحلیل ثانویه دادههای فردی ...
بیشتر
امروزه به خاطر ثبات نسبی باروری و مرگومیر در سطوح پایین، سهم مهاجرت در پویایی جمعیت و تغییرات منطقهای برجستهتر شده است. مهاجرت، فرایندی پویا و برخاسته از شرایط در حال تغییر اجتماعی است که میتواند نهتنها مهاجران، بلکه مناطق مبدأ و مقصد را نیز تحتتأثیر قرار دهد. در این راستا، این مقاله با استفاده از تحلیل ثانویه دادههای فردی و انبوه سرشماریهای 1390 و 1395 به بررسی الگوها و تعیینکنندههای مهاجرت داخلی در کشور میپردازد. نتایج نشان داد با افزایش میزان شهرنشینی، گذارخالصِ جمعیت از مناطق روستایی به شهرها کاهش یافته و در مقابل، مهاجرتهای بین شهری افزایش یافته است. تهران و استانهای اطراف، با سود (افزایش) جمعیت ناشی از مهاجرت روبرو هستند، در حالی که استانهای غربی و جنوبِ شرقی، با سطح پایین توسعه، زیانِ (کاهش) جمعیت ناشی از مهاجرت را تجربه میکنند. با توجه به نابرابریهای منطقهای، ساختار سنی جوان و میانسال، افزایش سطح تحصیلات، بیکاری بالای جوانان، و کمبود فرصتهای شغلی در بیشتر استانها و شهرستانهای کشور، انتظار میرود روند مهاجرتهای داخلی، به ویژه مهاجرتهای بین استانی، در سالهای آینده افزایش یابد.
رضا صفری شالی
چکیده
ماندگاری هر جامعه انسانی منوط به سطحی از سرمایه اجتماعی میباشد. نوشتار حاضر به تحلیل سرمایه اجتماعی در بین مردم ایران با توجه به یافته پیمایشهای ملی (سالهای 1394، 1397 و 1400 ه.ش) پرداخته است. نتایج نشان از کاهش سرمایه اجتماعی در برخی از ابعاد (خصوصاً در حوزههای مربوط به اعتماد و رضایت نهادی و سازمانی) دارد. وضعیت سرمایه اجتماعی در حوزههای ...
بیشتر
ماندگاری هر جامعه انسانی منوط به سطحی از سرمایه اجتماعی میباشد. نوشتار حاضر به تحلیل سرمایه اجتماعی در بین مردم ایران با توجه به یافته پیمایشهای ملی (سالهای 1394، 1397 و 1400 ه.ش) پرداخته است. نتایج نشان از کاهش سرمایه اجتماعی در برخی از ابعاد (خصوصاً در حوزههای مربوط به اعتماد و رضایت نهادی و سازمانی) دارد. وضعیت سرمایه اجتماعی در حوزههای مذکور در بازه 0 تا 100 از نمره 50/43 در سال 1394 به میانگین نمره 75/36 در سال 1400 رسیده است؛ که چنین شرایطی بر طبق «نظریه سرایت» در کاهش امید به آینده اجتماعی و پایینآمدن چشمانداز مثبت به آینده جامعه تأثیرگذار بوده و از این رو افراد طبق «نظریه جبران» اقدام به سرمایهگذاری در حوزههای فردی و بین فردی نموده و سعی دارند که برای آینده فردی و یا گروهی خود سرمایهگذاری نمایند که نشان از شکلگیری نوعی سرمایه اجتماعی جزیرهای است. البته نکته امیدوارکننده این است که نوعی ارتباطات اجتماعی مبتنی بر فضای مجازی و همچنین روابط حرفهای و صنفی و علایق مشترک به جای سرمایه اجتماعی خویشاوندی و طایفهای و... در حال شکلگیری است که نشان از چرخش در برخی از اشکال تعاملات و مناسبات در جامعه امروزی دارد.
لیلا اردبیلی
چکیده
این مقاله، در امتداد کوششهای پژوهشگرانی قرار میگیرد که در چندسال اخیر برای کوتاهکردن دیوار تقسیمبندیها میان علومشناختی و علوم اجتماعی به بازخوانی احیاگرانهای از آثار کلاسیک جامعه/انسانشناسی پرداخته تا از خلال آنها مفاهیمی را استخراج کنند که به آنها در ایجاد زبان مشترکی میان این دو حوزه از علم کمک میکنند . یکی از ...
بیشتر
این مقاله، در امتداد کوششهای پژوهشگرانی قرار میگیرد که در چندسال اخیر برای کوتاهکردن دیوار تقسیمبندیها میان علومشناختی و علوم اجتماعی به بازخوانی احیاگرانهای از آثار کلاسیک جامعه/انسانشناسی پرداخته تا از خلال آنها مفاهیمی را استخراج کنند که به آنها در ایجاد زبان مشترکی میان این دو حوزه از علم کمک میکنند . یکی از این مفاهیم بنیادی «هبیتوس» است که گفته میشود نخستبار توسط مارسل موس فرانسوی مطرح شد و بعدها در سایر سنتهای علوم اجتماعی پرورش یافت. در همین راستا، پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد شناخت بدنمند، که یکی از نظریههای مطرح در علوم شناختی است که به تأثیر و تأثر ذهن، بدن و محیط بر هم و از هم تأکید دارد و ارائه چهار تفسیر از آن با روشی توصیفی-تحلیلی به بازخوانی مفهوم «هبیتوس» در سخنرانی «تکنیکهای بدن» موس پرداخت. یافتهها نشان دادند که تلقی موس از هبیتوس بهعنوان «واقعیت اجتماعی تام» که در آن بهطور همزمان میتوان تجلی امر زیستی، روانی و اجتماعی را شاهد بود با رویکرد بدنمندی شناخت انطباقی معنادار دارد. ازهمینرو ادعای این مقاله آن است که هبیتوس را میتوان به عنوان یکی از مفاهیم پیونددهنده میان علوم شناختی و علوم اجتماعی در نظر گرفت.
فاطمه درخشان؛ علی انتظاری
چکیده
ظرفیتهای فرهنگ و هنری با بهکارگیری سرمایههای فرهنگی و هنری بالقوة افرادِ آسیبپذیر، باعث تقویت مهارتهای اجتماعی آنها، توانمندسازی شده و شرایط اشتغال را در سطوح فردی و اجتماعی فراهم میکند. برنامه های توانمندسازی فرهنگی و هنری در برخی از مناطق آسیب پذیر شهری و روستایی جهان اجرا و آنها را تبدیل به مناطق گردشگری مشهوری کرده است. ...
بیشتر
ظرفیتهای فرهنگ و هنری با بهکارگیری سرمایههای فرهنگی و هنری بالقوة افرادِ آسیبپذیر، باعث تقویت مهارتهای اجتماعی آنها، توانمندسازی شده و شرایط اشتغال را در سطوح فردی و اجتماعی فراهم میکند. برنامه های توانمندسازی فرهنگی و هنری در برخی از مناطق آسیب پذیر شهری و روستایی جهان اجرا و آنها را تبدیل به مناطق گردشگری مشهوری کرده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با استفاده از دادهها و اطلاعات موجود دو نمونه خارجی و داخلی مورد برسی قرار گرفته است. نمونه خارجی، خیابان لارامبلا در شهر بارسلون اسپانیا است که در آن شرایطی فراهم شده که از ظرفیت فقرا برای هنرنمایی در قالب اجراهای مختلف زنده هنری استفاده شود تا علاوه بر توانمندسازی گروه های آسیب پذیر، این خیابان نیز به یکی از مراکز توریستی پرجاذبه تبدیل شود. در ایران نیز تجربه های مشابهی مانند توانمندسازی زنانِ محلی جزیره هرمز در نقاشی با شن های رنگی جزیره و رویداد استارتاپی یامال در جزیره قشم وجود دارد. این کار که با استفاده از ظرفیتهای محیطی و محلی فرهنگی و هنری جزیره انجام شده باعث مشارکت اجتماعی مردمبنیان و اشتغال بومیان و به ویژه زنان در جزیره و در نهایت تبدیل منطقه به مقصد گردشگری شده است.
سیاوش قلی پور؛ نادر امیری؛ زیبا احمدی
چکیده
این مقاله فرآیند برساخت معنا در محله جعفرآباد در کلانشهر کرمانشاه را بررسی میکند. چهارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آرای راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری دادهها شامل مصاحبه و مشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فقر تأسیسات زیرساختی و خدماتیِ محله به همراه فعالیتهای گوناگون ...
بیشتر
این مقاله فرآیند برساخت معنا در محله جعفرآباد در کلانشهر کرمانشاه را بررسی میکند. چهارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آرای راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری دادهها شامل مصاحبه و مشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فقر تأسیسات زیرساختی و خدماتیِ محله به همراه فعالیتهای گوناگون اهالی در زندگی روزمره سبب نوعی «فضاسازی اجتماعی» پیرامون محله شده است که ایماژههای متعددی آن را پشتیبانی میکنند. 1. مواجهه جعفرآبادیها با لاتها در ابتدای شکلگیری محله سبب برساخت اسطوره-فضای «تهور» و «شجاعت» در محله شد؛ 2. نزاعهای دسته جمعی مکرر به مرور مفهوم «خشونت» را نیز بدان اضافه کرد. 3. کمبود فضاهای عمومی به همراه کوچه نشینی زنان، سبب ظهور ایماژه «روستایی» در محله شد. 4. در چهار دهۀ اخیر اقتصاد پویا و خودبنیادی در حوزۀ ضایعات، فروش دام و فروش مرغ در محله پا گرفتند که به لحاظ ریختشناسی چهره محله را نازیبا کردند. بنابراین به مرور معانیِ محلۀ «خودبنیاد و پویا»، «آشفتگی منظر»، مردمان «سختکوش» و «خدمات ارزان و در دسترس» و «بهداشت ناکافی» در برخی معابر تجاری نیز به شبکه معانی قبلی اضافه گردید.
فاطمه نامیان؛ محمد امیرپناهی
چکیده
تاکنون پژوهشهای متعددی در ارتباط با مسئله امنیت اجتماعی به انجام رسیده اما یافتهها بیانگر پراکندگی و ناهمسو بودن نتایج حاصل از پژوهشها در این حوزه مطالعاتی است. نظر به اهمیت چنین مسئلهای و با توجه به اینکه امینت اجتماعی رکن اساسی توسعه و پایداری نظم اجتماعی است، به منظور جمعبندی و همسو کردن نتایج سایر پژوهشها، در پژوهش ...
بیشتر
تاکنون پژوهشهای متعددی در ارتباط با مسئله امنیت اجتماعی به انجام رسیده اما یافتهها بیانگر پراکندگی و ناهمسو بودن نتایج حاصل از پژوهشها در این حوزه مطالعاتی است. نظر به اهمیت چنین مسئلهای و با توجه به اینکه امینت اجتماعی رکن اساسی توسعه و پایداری نظم اجتماعی است، به منظور جمعبندی و همسو کردن نتایج سایر پژوهشها، در پژوهش فعلی تلاش شده است که فراتحلیل مطالعات امنیت اجتماعی زنان مورد بررسی قرار گیرد و به این پرسش پاسخ داده شود که به طورکلی چه عوامل جامعهشناختی بر امنیت اجتماعی زنان اثرگذار بوده و به چه میزان آن را تبیین کرده است. مکانیسم اجرای این پژوهش، فراتحلیل کمی با استفاده از نرم افزار CMA2 است. هدف این روش، مرور نظاممند و یکدستسازی مطالعات صورتگرفته در یک حوزه پژوهشی است. جامعه آماری آن نیز 25 پژوهش انجامشده در دهه 90 بهدلیل داشتن شرایط آماری مورد استفاده در تحقیق، باهدف شناسایی میزان تأثیر آن بوده است. یافتههای تحلیلی پژوهش حاکی از این است که امنیت اجتماعی زنان بهعنوان متغیر وابسته اصلی تاثیرپذیر از استفاده از رسانههای جمعی، اعتماد اجتماعی، سرمایه فرهنگی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، فقر و فرودستی زنان است و هر متغیر توانسته تغییرات ایجاد شده در امنیت زنان را تبیین نماید.
رضا پارسامقدم
چکیده
در مقالۀ حاضر، با استفاده از چارچوب نظری- روشیِ تبارشناسانه فوکو و مفهوم ِ«حکومت مندی» او، با تمرکز بر کردارهای گفتمانی، لحظاتِ شکل بندیِ تربیتِ اذهان و بدنمندیِ جامعه در کردارهای حکمرانی دولتِ پهلوی اول را با تأکید بر دو سازمان پرورش افکار و سازمان پیشاهنگی ایران، مطمح نظر قرار خواهیم داد. گفتارهای باستانگرایانه ناسیونالیست ...
بیشتر
در مقالۀ حاضر، با استفاده از چارچوب نظری- روشیِ تبارشناسانه فوکو و مفهوم ِ«حکومت مندی» او، با تمرکز بر کردارهای گفتمانی، لحظاتِ شکل بندیِ تربیتِ اذهان و بدنمندیِ جامعه در کردارهای حکمرانی دولتِ پهلوی اول را با تأکید بر دو سازمان پرورش افکار و سازمان پیشاهنگی ایران، مطمح نظر قرار خواهیم داد. گفتارهای باستانگرایانه ناسیونالیست های ایرانیِ پیشا مشروطه و در امتدادِ و پیوست با آن، تاریخ نگاریِ ناسیونالیستیِ مورخانی همچون حسن پیرنیا،، آشتیانی و نفیسی، در پراکسیس و کردارهای حکمرانیِ نخستین دولتِ مدرن ایران تعیّن می یابد و الگوی عملِ دولت قرار می گیرد. به سخن دیگر، گفتارهایِ ناسیونالیستی، مشخصاً در «سازمان پرورش افکار» و «سازمان پیشاهنگی ایران» به مثابه مُوطن های اصلیِ هدایت رفتار و ساختِ زیست جهان سوژه های خود با کشف و شناسایی مرضِ «مادر وطن» به مثابه پیشاتاریخِ مرضِ روحیِ سوژه ها و تربیت اذهان و ابدان در دو سازمانِ مزبور، در جهت نیرو بخشیدن به «روح جامعه» و «تقویت قوای ملّت»، بدنمندی جامعه بدل به مسئله می شود و پروبلماتیک می گردد. دست آخر، گویی معالجۀ این «مرضِ روحی» قرار است با داروی مُسکنُ «میهن پرستی» و «وفاداری به شاه» که با تعابیر تربیت اخلاقی مدام بازتولید و باز تکرار می شود، درمان شود.