مهدی کاوه؛ منصور طبیعی؛ محمود شهابی؛ حبیب احمدی
چکیده
باتوجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب به عنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو، تحلیل شود. لذا، به منظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار، تحلیل محتوای مضمونی، مورد استفاده قرار گرفت. دادههای مورد ...
بیشتر
باتوجه به ارتباط وثیق سیاستگذاری اجتماعی با ساحت سیاست، سعی بر آن است که شکلگیری سیاستهای اجتماعی مربوط به آسیبهای اجتماعی در دوران انقلاب به عنوان نقطه عطف تحولات سیاسی با عطف توجه به نظریه حکومتمندی میشل فوکو، تحلیل شود. لذا، به منظور عینیتبخشی به مراحل روشی کار، تحلیل محتوای مضمونی، مورد استفاده قرار گرفت. دادههای مورد نیاز از سنجههای غیرواکنشی و براى گزینش نمونهها از شیوه نمونهگیرى نظری استفاده شد. یافتهها، حاکی از آن است که منطبق بر شرایط اجتماعی وسیاسی حاکم بر آن دوران، سیاستگذاری انقلابی که از ترکیب مضامین همنشینی گناه/ جرم/ آسیب، سلطه رویکرد حقوقی و مداخلات قضایی- انتظامی، پاکسازی اخلاقی، سیاستگذاری حمایتی و مواجهه با معلولها، معنا یافته بود بر سپهر سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی در ابتدای انقلاب، تسلط یافت. به طور کلی، در سیاستگذاری این دوره، ابعاد اجتماعی سیاستگذاری آسیب-های اجتماعی به نفع ابعاد حقوقی و قضایی کمتر مد نظر قرار گرفته است. اما نکته قابل تامل و البته مثبت در جریان هژمون شدن، تدوین و اجرای سیاستهای مزبور، پذیرش اجتماعی آن سیاستها بود. بنابراین، لازم است در سیاستگذاریها، به مسئله پذیرش اجتماعی آن توجه جدی شود، چراکه پذیرش اجتماعی هر نوع سیاستی، ضامن موفقیت و به ثمرنشستن آن سیاست است.
فاطمه قره حسنلو؛ زهرا میرحسینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازار کار و اشتغال واکاوی گردد. در مرحله تحلیل دادهها، از روش تحلیل داده کلایزی استفاده شده و فرایندکدگذاری متن مصاحبهها بصورت دستی انجام شده است. در مجموع 3 مقولهاصلی، 10 مقولهفرعی و 59 مفهوم استخراج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سه مقوله «باور به تقسیمکار جنسیتی»، شامل مقوله های فرعی «نانآوری مردان»، «زنانگی و الزامات آن» و «جایگاه زنان در عرصه خصوصی»، «نهادینه شدن فرودستی زنان»، شامل مقولههای فرعی «جامعهپذیری زنان»، «سلطهپذیری زنان» و «باورها و کلیشههای جنسیتی مردمحورانه» و در نهایت مقولهاصلی «سیطره الگوی مردانه»، شامل مقولههای فرعی؛ «اعتقاد به برتری مردان»، «سلطهجویی مردان»، «توانمندپنداری ذاتی مردان» و «نادیده گرفتن توانمندی زنان در عرصه بازارکار و شغل»، بسترها و زمینههای شکلدهنده این پدیده هستند که با بستر فرهنگی حاکم بر جامعه و خانواده تدوام پیدا کرده و دائم تولید و بازتولید می شوند.
محمدتقی کرمی؛ شیما علی آبادی
چکیده
حیا در جامعه ایرانی همواره از ارزشهای فرهنگی محسوب شده و اگرچه کاربرد عام دارد ولی از گذشته بخش مهمی از زنانگی آرمانی جامعه ایرانی را تشکیل داده است. علاوه بر فرهنگ، در گفتمان دینی رسمی نیز بر حیا تأکید میشود و پیوند وثیقی نیز با حجاب و برخی رفتارهای زن دارد. چنین رویکردی موجب شده است با کمترشدن تمایل زنان به الگوهای مطلوب رسمی حجاب ...
بیشتر
حیا در جامعه ایرانی همواره از ارزشهای فرهنگی محسوب شده و اگرچه کاربرد عام دارد ولی از گذشته بخش مهمی از زنانگی آرمانی جامعه ایرانی را تشکیل داده است. علاوه بر فرهنگ، در گفتمان دینی رسمی نیز بر حیا تأکید میشود و پیوند وثیقی نیز با حجاب و برخی رفتارهای زن دارد. چنین رویکردی موجب شده است با کمترشدن تمایل زنان به الگوهای مطلوب رسمی حجاب در سالهای اخیر، این ذهنیت ایجاد شود که حیا از جامعه رخت بسته است. اما در جامعه امروز حیا صفتی مهم و زنده است و شاید بتوان از تغییر معنای آن نزد زنان صحبت کرد. در این پژوهش به دنبال کشف معنای حیا در نزد زنان ایرانی و درک و تصور ایشان از این مقوله، با اتخاذ رویکرد پدیدارشناختی و استفاده از روش تحلیل مضمونی، ضمن مصاحبه عمیق نیمهساختیافته با 20 نفر از زنان 18 تا 35 سال به ارائه صورتبندی از معانی حیا نزد زنان ایرانی پرداخته شد. سه مقوله اصلی «سیاست رهاییبخش- سیاست زندگی»، «بازاندیشی مقید و همدلانه» و «ساخت رسمی تجسدیافته»، مقولاتی بودند که استخراج شدند و گویای سه دسته مواجهه زنان ایرانی با مقوله حیاست که توانسته فضای بینالاذهانی زنان در نسبت با این مفهوم را شکل دهد.
احمد کلاته ساداتی
چکیده
آموزش پزشکی، میدانی است متشکل از روابط و مناسبات پیچیدهی قدرت، که نیروهای تعیینکننده آن در درون و از بیرون میدان، اِعمال قدرت میکنند. عدم توازن بین نیروها، به برساختهای اجتماعی نامتعارف بخصوص در حرفهایگرایی پزشکی میانجامد. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی موضوع در آموزش پزشکی در ایران است. در چارچوب مطالعهای انتقادی و در ...
بیشتر
آموزش پزشکی، میدانی است متشکل از روابط و مناسبات پیچیدهی قدرت، که نیروهای تعیینکننده آن در درون و از بیرون میدان، اِعمال قدرت میکنند. عدم توازن بین نیروها، به برساختهای اجتماعی نامتعارف بخصوص در حرفهایگرایی پزشکی میانجامد. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی موضوع در آموزش پزشکی در ایران است. در چارچوب مطالعهای انتقادی و در سطح ملی، با 29 مشارکتکننده اعم از دانشجویان و مسئولین در جایگاههای مرتبط با آموزش پزشکی، مصاحبهای نیمه ساختاریافته انجام شد و دادهها با روش تحلیل مضمون انتقادی، کاویده شد. نتایج نشان داد که صورتبندی تعاملات و مناسبات قدرت در آموزش پزشکی، به تغییر نگرش عمیق نسبت به آرمانهای پزشکی و شکلگیری نوعی احساس ازخودبیگانگی در دانشجویان انجامیده است. شیوهنامههای آموزشی، روند پرولتاریایی شدن دانشجو را تسهیل کرده و اقتدار حرفهای او را تنزل میدهد. مضامین احصاءشده عبارتند از بهرهدادگی، ازخودبیگانگی، و حرفهایزدایی. اصلاحات فوری در برنامهی درسی، ایجاد تنوع رشتهای در دورهی پزشکی عمومی متناسب با نیازهای جامعه، ایجاد تناسب بین بازار کار و توسعهی دورههای تخصصی، و اصلاح در نظام پرداخت پیشنهاد میشود. در لایهای عمیقتر، شناسایی ساز و کار قدرت در بدنه سیاستگذاری و پهنه تصمیمسازی که با وضعیت پیشگفته مرتبط است، یک امر پژوهشی و یک راهبرد سیاستگذارانه است که پیشنهاد میگردد.
سارا یوسفی خواه؛ روح الله قاسمی
چکیده
هدفِ مقاله بررسی این موضوع است که در چه گفتمانی مسائل اجتماعی مرزنشینان، پرابلمتیک نمیشود.در بخش مبانی،نظریهی شرقشناسی(داخلی) را به منظور تببین پرابلماتیک نشدن مسائل اجتماعی انتخاب کردهایم. طبق این نظریه، رویکرد کلی مرکز،دیگریسازی در مناطق پیرامونی(مرزی) است و با ایجاد دوگانهها(زبانی، قومیتی و دینی)،دست به امنیتیسازی ...
بیشتر
هدفِ مقاله بررسی این موضوع است که در چه گفتمانی مسائل اجتماعی مرزنشینان، پرابلمتیک نمیشود.در بخش مبانی،نظریهی شرقشناسی(داخلی) را به منظور تببین پرابلماتیک نشدن مسائل اجتماعی انتخاب کردهایم. طبق این نظریه، رویکرد کلی مرکز،دیگریسازی در مناطق پیرامونی(مرزی) است و با ایجاد دوگانهها(زبانی، قومیتی و دینی)،دست به امنیتیسازی فضا و اجرای سیاست همسانسازی میزند.روش کلی تحقیق روش تاریخی-اسنادی است.بررسی بازنمایی رسانهای نشان میدهد که از 781 مورد جستجو(از 1379 تا 1400)، بیشترین اخبار در مورد حوزهی اقتصادی با 456 خبر(58%)،پس از آن حوزهی امنیتی با 283 خبر(36%) و سپس حوزهی اجتماعی و فرهنگی مرزنشینان تنها با 28 خبر(3.5%) قرار دارد که خود نشانی از مسئله نبودن مسائل اجتماعی مرزنشینان است.طبق یافتههای تحقیق بزرگترین مسائل اجتماعی مناطق مرزی:مهاجرتهای گسترده،وجود فقر چندبعدی،نرخ بیسوادی بالا،وضعیت آموزشی و وضعیت بهداشتی-درمانی نامناسب است.مسئله اصلی در سیاستهای فعلی،در درجهی اول رویکرد دیگریسازی است و در سطح پایینتر تاکید بر عوامل و راهکارهای اقتصادی است.راهکارهای اقتصادی نیز به دلیل ضعف قوانین و نقص اجرایی، به موفقیت نرسیدهاند.پیشنهاد این پژوهش اتخاذ رویکرد تکثرگرا و توجه همزمان به توانمندیهای درونی مناطق، روستاها و شهرهای مرزنشین چون توجه به اقتصاد کشاورزی،گسترش خدمات رفاهی(آموزشی و بهداشتی)،گسترش قابلیتهای فردی مردم و توجه به توسعه اجتماعی این مناطق است.
اکرم حمیدیان
چکیده
کمتر از یک سال از بیماری اپیدمیک کرونا در سطح جهان می گذرد با این حال در همین مدت کوتاه تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی بسیار و بارزی در همه جوامع درگیر با این بیماری بر جای گذاشته است.در این مقاله سعی شده به روش کیفی و مشاهده مشارکتی تأثیر این بیماری بر مقوله مذهب در کشور ایران مورد تحلیل قرار گیرد. تحلیل روند شیوع بیماری ...
بیشتر
کمتر از یک سال از بیماری اپیدمیک کرونا در سطح جهان می گذرد با این حال در همین مدت کوتاه تأثیرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی بسیار و بارزی در همه جوامع درگیر با این بیماری بر جای گذاشته است.در این مقاله سعی شده به روش کیفی و مشاهده مشارکتی تأثیر این بیماری بر مقوله مذهب در کشور ایران مورد تحلیل قرار گیرد. تحلیل روند شیوع بیماری کرونا و مشاهده کنشهای کنشگران اجتماعی، نشان داد این بیماری بر کنشهای اجتماعی- مذهبی کنشگران، مشروعیت سیاسی دولت و تغییرات فرهنگی در حوزه دین تأثیرات نمایانی داشته است. با توجه به پیوستگی شدید دین و سیاست در کشور ایران، میتوان گفت چالش فیزیولوژیکی و پزشکی کووید 19 منجر به به چالش سیاسی- مذهبی برای حکومت گردیده است و علیرغم نبود شرایط امنیت وجودی، بر اساس اضطرار حیاتی، تغییرات مشهودی در سیر تغییر از ارزشهای دینی غیر عقلانی به ارزشهای غیردینی عقلانی و عرفی شدن دینی در حال شکلگیری است.