سیمین ویسی؛ اردشیر انتظاری؛ سعید ذکایی؛ علی اکبر تاج مزینانی
چکیده
هدف ما در این پژوهش شناخت سنخها، استراتژیها و پیامدهای برساخت عدالت است. بیشترین تعاریف عدالت توسط جوانان و در فضای مجازی ایرانی صورت میگیرد. ازاینرو روش اصلی قومنگاری مجازی است و دادهها بهوسیلة خوانش نشانهشناسی و تحلیل مضمونی تحلیل شدند. سنخها شامل عدالت عاملانه/منتقدانه، مسئولانه، اتوپیایی، فردگرایانه و ملی/فراملی ...
بیشتر
هدف ما در این پژوهش شناخت سنخها، استراتژیها و پیامدهای برساخت عدالت است. بیشترین تعاریف عدالت توسط جوانان و در فضای مجازی ایرانی صورت میگیرد. ازاینرو روش اصلی قومنگاری مجازی است و دادهها بهوسیلة خوانش نشانهشناسی و تحلیل مضمونی تحلیل شدند. سنخها شامل عدالت عاملانه/منتقدانه، مسئولانه، اتوپیایی، فردگرایانه و ملی/فراملی هستند. عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای بیشترین بازنمایی رادارند. عدالت معرفتی گرچه بهصورت مستقیم بیان نمیشود اما در بیشتر تعاریف به چشم میخورد. میان برخی ابعاد تعریف اسلامی عدالت با تعاریف مارکسیستی و حقوق بشری و لیبرالیستی از عدالت شباهتهایی مشاهده میشود، گرچه تعریف اخیر بهطور همزمان بر فردگرایی نیز تأکید دارد. استراتژیهایی همچون تجمیع تعاریف عدالت، شمایلسازی، نقش قدرت با انواع گفتمانها و مقاومت در برابر آن در فضای مجازی وجود دارد که منجر به تعاریف نخبهگرایانه از عدالت، عاملیت مجازی کاربران بهخاطر نبود امکان مستقیم برای چانهزنی باقدرت، دیگریسازیهای دوگانه، مقاومت در برابر دیگریسازیها و رواج عواطف منفی شده است. خلأ فضا برای گفتگو میان جوانان با یکدیگر و نیز قدرتمندان پیرامون عدالت احساس میشود.
احمد غیاثوند
چکیده
پژوهش حاضر درصدد توصیف و تبیین ارزشها و نگرشهای زنان پیرامون انواع رفتارهای جنسیتی آنها در شهر تهران میباشد. چارچوب نظری مطالعه، متأثر از نظریه آیزن و همکارانش، جولیان راتر و نیز نظریه رفتار چلبی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش انجامگرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و زنان 15 سال به بالای شهر تهران در سال 1399» تشکیل ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد توصیف و تبیین ارزشها و نگرشهای زنان پیرامون انواع رفتارهای جنسیتی آنها در شهر تهران میباشد. چارچوب نظری مطالعه، متأثر از نظریه آیزن و همکارانش، جولیان راتر و نیز نظریه رفتار چلبی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش انجامگرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و زنان 15 سال به بالای شهر تهران در سال 1399» تشکیل میدهد. برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه و شیوه نمونهگیری از نوع «نمونهگیری چندمرحلهای» میباشد؛ حجم نمونه مطابق با فرمول کورکران 1200 نفر برآورد گردید. مطابق چارچوب نظری پژوهش، رفتارهای جنسیتی بهعنوان متغیر وابسته و مفاهیم هویت، معنا، فرصت و هنجارهای جنسیتی بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. با مرور یافتهها پیرامون تمایل به ازدواج، نقش مادری، فرزندآوری، اشتغال، تحصیل کردن مشخص گردید که مهمترین دغدغه زنان متأهل حفظ و پایداری زندگی مشترک؛ و در مقابل ازدواج کردن و تشکیل خانواده کمترین اهمیت را برای دختران مجرد دارد. درمجموع در مطالعه حاضر الگوی فرازیستی در قالب ارزشهای و نگرشهای فمینیستی و عکسالعملهای فردگرایانه پیرامون ابعاد مختلف رفتارهای جنسیتی زنان بر الگوی زیستی در حال غلبه شدن است.
طاهره خزائی
چکیده
سرطان پدیدهای اجتماعی است. واقعیت اجتماعی سرطان متکثر و برخاسته از فهم و تجربة افراد درگیر با آن است. این پژوهش باهدف فهم معنای سرطان در ذهنیت افراد، بر پایة 43 مصاحبة عمیق و نیم ساختیافته (10 بیمار سرطانی، 10 نفر از اعضای خانواده و 23 نفر از اعضای گروه درمان پرستار، پزشک سرطانشناسی و روانپزشک و روانشناس)، در مرکز اصلی درمان سرطان ...
بیشتر
سرطان پدیدهای اجتماعی است. واقعیت اجتماعی سرطان متکثر و برخاسته از فهم و تجربة افراد درگیر با آن است. این پژوهش باهدف فهم معنای سرطان در ذهنیت افراد، بر پایة 43 مصاحبة عمیق و نیم ساختیافته (10 بیمار سرطانی، 10 نفر از اعضای خانواده و 23 نفر از اعضای گروه درمان پرستار، پزشک سرطانشناسی و روانپزشک و روانشناس)، در مرکز اصلی درمان سرطان شهر اصفهان نوشتهشده است. رویکرد پژوهش پدیدارشناسی و در ترکیب با جامعهشناسی تفهمی، روش پژوهش مطالعة کیفی اساسی، شیوة نمونهگیری ترکیبی از نمونهگیری هدفمند و مکمل و ابزار تحلیل، تحلیل مضمونی است. مطالعه روایتهای افراد نشاندهندة پنج مضمون پذیرش سرطان از سوژگی تا تغافل، ابژگی بدن بیمار و بازتعریف نظم زندگی روزمره، دوگانة خانه/ بیمارستان و درهمریختگی فضاها و روابط اجتماعی بیمار، خود بیگانگی بیمار ذیل اقتدار دیگری پزشک و بیمار بهمثابه کلیتی یکپارچه در الگوی مراقبت پرستاری است. بهطورکلی، هرچند روایت ایرانی از سرطان خاص بودگیهای خود را دارد، اما بافهم جهانی از سرطان سازگار بوده که در آن، برساخت میانذهنیت غالب پیرامون سرطان، بیش از آنکه از علم پزشکی و اقتدار آن متأثر باشد از تصویر سرطان در فهم عامه تأثیر میپذیرد که بازتولیدکنندة انگارة بنیادین سرطان بهمثابه نیستی و مرگ است.
وحید شالچی؛ اسماعیل شمس؛ علیرضا خزائی
چکیده
این مقاله به بررسی مواجهة ابتدایی اقتصاد ایران با مناسباتِ نوظهور بازار جهانی سرمایهداری در سدة نوزدهم میپردازد. در گام نخست طرحی توصیفی از تحولات اقتصادی ایران در این دوره و مقدمات اصلی برای تحلیل این تحولات ارائهشده است. در گام بعدی نیز به بررسی پیامدهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این تحولات پرداخته میشود. یافتههای ...
بیشتر
این مقاله به بررسی مواجهة ابتدایی اقتصاد ایران با مناسباتِ نوظهور بازار جهانی سرمایهداری در سدة نوزدهم میپردازد. در گام نخست طرحی توصیفی از تحولات اقتصادی ایران در این دوره و مقدمات اصلی برای تحلیل این تحولات ارائهشده است. در گام بعدی نیز به بررسی پیامدهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این تحولات پرداخته میشود. یافتههای مقاله نشان میدهند که فرایند بازجهتیابیِ اقتصاد ایران در پاسخ به تقاضای نوظهور جهانی برای کالاهای کشاورزی تجاری، به تحولاتی دامن زد که تأثیرات چشمگیری بر سیر آتی وقایع در سدة بیستم داشتند: پدید آمدن طبقهای از تجار بزرگ که در حوزة زمینداری و املاک سرمایهگذاری کردند، پیدایش شکلهای اولیة مالکیت شخصی از رهگذر واگذاری زمینهای خالصه، اختلال در توازنِ شکنندة اقتصاد معیشتیِ پیشاسرمایهداری از رهگذر بحرانهای زیستمحیطیای نظیر قحطی بزرگ سدة نوزدهم و ... همگی پیامدهای این تحولات در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی بودند. بااینهمه، هیچیک از این موارد، بهرغم تأثیرات چشمگیری که به دنبال داشتند، هرگز به گسست تمامعیار از مناسبات اجتماعی تولید پیشاسرمایهداری منجر نشد و راهبردهای استخراج مازاد مطلق (راهبردهای پیشاسرمایهدارانه) کماکان اصلیترین راهبردهای کسب مازاد در اقتصاد ایران باقی ماند.
سیاوش قلی پور؛ محسن قلی پور
چکیده
این مقاله به بررسی وضعیت خانه و قلمرو در میان مهاجران کاکاوندی در دهههای 1370، 1380 و 1390 میپردازد. رویکرد نظری مبتنی بر آراء دورشمیت دربارة خانه در فضای جهانی است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته هستند. یافتهها نشان میدهند که مشکلات زندگی مهاجران در شهرهای هرسین و کرمانشاه به همراه سیاستهای دولت ...
بیشتر
این مقاله به بررسی وضعیت خانه و قلمرو در میان مهاجران کاکاوندی در دهههای 1370، 1380 و 1390 میپردازد. رویکرد نظری مبتنی بر آراء دورشمیت دربارة خانه در فضای جهانی است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته هستند. یافتهها نشان میدهند که مشکلات زندگی مهاجران در شهرهای هرسین و کرمانشاه به همراه سیاستهای دولت که در راستای عمران روستایی بود سببساز دو پویش شد. نخست، بازگشت به روستا بود که تغییراتی مانند «بوروکراتیزه شدن زندگی روزمره روستایی»، «کارکرد زدایی از خانه روستایی» و «شهری شدن روستا» را به همراه داشت. دوم، مهاجرت به استان تهران و البرز بود. این مهاجران در مناطقی ساکن شدند که فضاهای شهری مناسب برای تحقق امر اجتماعی نداشتند. دوری از جماعت و تک افتادگی در مقصد جدید، قلمرو خانه را برای آنان به درب آپارتمان فروکاست. سرانجام، کاکاوندها برای تحقق امر اجتماعی از مناسک سوگ و شبکههای اجتماعی به دلیل سیالیت و فضامندیِ آنها کمک گرفتند. آنان خانه خویش را در فضای اجتماعی مبسوط تعریف کردند. افرادی که در عالم واقع ارتباط خویش با پیشگاه کاکاوند را از دست دادند بهمرور با فرسایش هویت روبرو گشتند.
سید عباس حسینی داورانی
چکیده
«خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» کانون توجه نوشتار پیش رو است. باور عمومی و آنچه عمدتاً در فرآوردههای علمی نشان دادهشده، خلقیات ایرانی بهعنوان متغیری مستقل، دارای ویژگیهایی منفی است که همواره راهبندی در مسیر گونههای توسعه در ایران بوده و عاملیت عقبماندگی را بر عهده داشته. این تا آن اندازه پیش رفته که ...
بیشتر
«خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» کانون توجه نوشتار پیش رو است. باور عمومی و آنچه عمدتاً در فرآوردههای علمی نشان دادهشده، خلقیات ایرانی بهعنوان متغیری مستقل، دارای ویژگیهایی منفی است که همواره راهبندی در مسیر گونههای توسعه در ایران بوده و عاملیت عقبماندگی را بر عهده داشته. این تا آن اندازه پیش رفته که در مقام یک «انگارباور» شناخته میشود، اما در مقابل گویههای «باورانکار» چندی را میتوان پیش کشید و آن انگار را رد نمود. بر این اساس، مسئله این جستار آن است که پیوند میان «خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» چیست که برای بازشناسی آن، از الگویی سه سطحی بهره بردهایم. سطح نخست به کارسازی منفی خلقیات بر توسعه میپردازد، سطح دوم با ارائه 10 گویه، خلقیات ایرانی را در جایگاه متغیر مستقل زیر سؤال میبرد و در سطح سوم، نهادگرایی را بهعنوان پایه پیوندهدهنده پیش میکشد و خلقیات ایرانی را در جایگاه متغیری وابسته قرار میدهد. این نوشتار درنهایت به این خواهد رسید که خلقیات ایرانی، تأثیر ذات انگارانهای بر فرایند توسعه و عقبماندگی ندارد، امامیانشان نوعی پیوستگی متأثر از نهادها برقرار است که با دگرشهای نهادی، آن پیوند نیز دیگرگون میشود.