داود پرچمی؛ فاطمه درخشان
چکیده
ایران در اقتصادِفرهنگ با مسئله توسعهنیافتگی مواجه و فاصله زیادی با کشورهای توسعهیافته، رشدیافته و حتی کشورهای مشابه خود دارد. اقتصادِفرهنگ با حاکم شدن نظم بر اجزای خردهنظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و روابط آنها با هم و در نتیجه رشد کمی، کیفی و تنوع در فرایند تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات فرهنگی توسعه مییابد. ...
بیشتر
ایران در اقتصادِفرهنگ با مسئله توسعهنیافتگی مواجه و فاصله زیادی با کشورهای توسعهیافته، رشدیافته و حتی کشورهای مشابه خود دارد. اقتصادِفرهنگ با حاکم شدن نظم بر اجزای خردهنظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و روابط آنها با هم و در نتیجه رشد کمی، کیفی و تنوع در فرایند تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات فرهنگی توسعه مییابد. در این مقاله توسعهیافتگی اقتصادِفرهنگ و رابطه آن با نظم در جامعه با روش تطبیقی بین 10 کشور اول پیشرفته و 10 کشور اول رشدیافته در اقتصادِفرهنگ و ایران بررسی شده است. نتایج بیانگر آن است که هرچه نظم در جامعه بیشتر بوده، توسعه اقتصادفرهنگ نیز بیشتر شده است. همبستگی بین نظم در جامعه و توسعه اقتصادِفرهنگ 0.72 r = بوده و 0.52 از تغییرات اقتصادِفرهنگ بهوسیله نظم در جامعه تبیین شده است. در تبیین همزمان تغییرات اقتصادِفرهنگ، سرمایهاقتصادی و فرهنگی بیشترین توان تبیین را داشتهاند. روش بازه احتمال وقوع نشان داد ایران درصورتیکه نرخ رشد خود را در سرمایهاقتصادی 1.32، در سرمایهفرهنگی 0.50، در سرمایهاجتماعی 0.20 و در سرمایهسیاسی به 1.13 برساند در سال 2030 میلادی و 1410 شمسی در اقتصادِفرهنگ به توسعهای همانند کشورهای پیشرفته میرسد.
محمد رسولی؛ نعمت الله فاضلی
چکیده
در این مقاله، تحول در الگوهای حافظۀ ایرانیان (با تأکید بر تجربۀ دیداریشان) تبیین و نقش مناسبات قدرت در آن تحلیل خواهد شد. بدین منظور از انواع تکنولوژیهای حافظهای (شفاهی، سواد (چاپ) و دیجیتالی (الکترونیک)) و تأثیر آن در به وجود آمدن اکولوژیهای حافظهای در دورههای مختلف (پیشامعاصر، معاصر و امروزی) سخن به میان خواهد آمد. سپس، با ...
بیشتر
در این مقاله، تحول در الگوهای حافظۀ ایرانیان (با تأکید بر تجربۀ دیداریشان) تبیین و نقش مناسبات قدرت در آن تحلیل خواهد شد. بدین منظور از انواع تکنولوژیهای حافظهای (شفاهی، سواد (چاپ) و دیجیتالی (الکترونیک)) و تأثیر آن در به وجود آمدن اکولوژیهای حافظهای در دورههای مختلف (پیشامعاصر، معاصر و امروزی) سخن به میان خواهد آمد. سپس، با تکیهبر رویکرد و روش "تحلیل فرهنگی"، نقش مناسبات قدرت در تولید، انباشت و انتقال حافظههای دینی (یا اطلاعات، دانشها و مناسک دینی) ایرانیان تحلیل میگردد. نشان داده خواهد شد با گذار به دوران معاصر قدرت عاملیّت و بازیگری ایرانیان در حافظههای دینیشان از عامه مردم به نفع نخبگان و دولت تغییر پیدا میکند. درواقع، استدلال این است که در دوران معاصر قدرت تولید و بازتولید ایرانیان درزمینه بازتعریف جایگاه دین در حافظهشان کاهشیافته و در عوض نقش ساختارهای معاصر (همچون سواد)_از خلال تولید حافظههای کلان نخبهگرایانه و نیز دولت- افزایش یافته است. باوجوداین، همانطور که اشاره خواهد شد با ظهور تکنولوژیهای حافظهای دیجیتال (الکترونیک) در تولید، ذخیره و انتقال دانشها و حافظههای دینی به نظر میرسد اکولوژی حافظهای ایرانیان یک بار دیگر دگرگون شده و ازاینرو، کلان حافظهها (ی دینی) جای خود را به حافظههای متکثر میدهند و نقش قدرت عامه ایرانیان در حافظۀ دینیشان در حال احیا شدن است.
فرشاد مومنی؛ اسماعیل عالی زاد؛ وحید میره بیگی
چکیده
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای ...
بیشتر
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای متأخر نیز تلاشهایی برای تعدیل افراطوتفریطهای نظریات کلاسیک رانتیریسم بودهاند که معمولاً دامنهای محدود از پیامدهای مطرحشده برای رانتیریسم را بررسی کرده و به شکل یک نظریهی مفصل و منسجم در نیامدهاند، یا یک ایدهآل تایپ مناسب از دولترانتیر برای بررسیهای تاریخی ارائه نکردهاند. متن حاضر کوشیده است تا ضمن مرور رویکرد رانتیریسم و مرور برخی از مهمترین پژوهشهای انجامشده که اصلاحاتی در نظریات کلاسیک رانتیریسم انجام دادهاند و دریچههایی برای بازنگری گشودهاند، به معرفی رویکرد نهادگرایانهی داگلاس نورث به عنوان یک چارچوب مفهومی مکمل بپردازد. بدینمنظور، نقاط قوت و کاستی هر دو رویکردِ نورث و رانتیریسم تحلیل و در راستای تلفیق آنها تلاش شده است. نهایتاً چارچوب مفهومیِ جایگزینی به نام «نظم دسترسی محدود رانتیر» معرفی شده است که اگرچه در هردو رویکرد ریشه دارد اما با افزودن چند نکته تا حدودی از این دو فراتر میرود و بینشهای تازهای برای مطالعهی دولتهای رانتیر به دست میدهد.
احسان رحمانی خلیلی؛ سید میلاد صفویان
چکیده
خشونت طرفداران و هواداران فوتبال که هولیگانیسم (اوباشیگری) نام دارد، بهاندازهای جدی و رایج است که برای جامعه نیز معضلاتی حاد به دنبال دارد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که: چه عواملی بر هولیگانیسم در بین تماشاگران فوتبال مؤثر است و به چه میزان؟ و از چه مسیری؟ رویکرد پژوهش حاضر اثباتگرایی و روش تحقیق از نوع توصیفی ...
بیشتر
خشونت طرفداران و هواداران فوتبال که هولیگانیسم (اوباشیگری) نام دارد، بهاندازهای جدی و رایج است که برای جامعه نیز معضلاتی حاد به دنبال دارد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که: چه عواملی بر هولیگانیسم در بین تماشاگران فوتبال مؤثر است و به چه میزان؟ و از چه مسیری؟ رویکرد پژوهش حاضر اثباتگرایی و روش تحقیق از نوع توصیفی – تبیینی است که در آذر ماه سال 97 پس از بررسی اعتبار و قابلیت اطمینان جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری تماشاگران فوتبال شهر تهران میباشند که درنهایت با استفاده از فرمول کوکران تعداد 422 نفر با تلفیق نمونهگیری طبقهبندی نامتناسب و تصادفی ساده بررسی شدهاند. طبق یافتههای پژوهش حاضر محیط پیرامون، هیجانات کاذب، امکانات رفاهی و شخصیت برونگرا بر هولیگانیسم مؤثر میباشند. دو متغیر محیط پیرامون و هیجانات کاذب تماشاگران فوتبال بهطور مستقیم بر هولیگانیسم مؤثر است که این تأثیر مثبت و مستقیم است و متغیرهای امکانات رفاهی و شخصیت برونگرا به شکل غیرمستقیم بر متغیر وابسته اثر میگذارند. متغیر هیجانات کاذب علاوه بر تأثیر مستقیم به شکل غیرمستقیم، از طریق تأثیرگذاری بر محیط پیرامون نیز بر هولیگانیسم تأثیر میگذارد.
جمال محمدی؛ صائب اداک
چکیده
پژوهش حاضر میکوشد با تأکید بر مفصلبندیای دیالکتیکی از سویههای اجتماعی، تاریخی و فضاییِ برساختِ حاشیهنشینان به مطالعۀ تجربۀ رنج اجتماعی در میان ساکنان یکی از بزرگترین محلات حاشیهای شهر سنندج (نایسر) بپردازد. بنیان مفهومی ـ نظریِ کار برای نزدیکشدن به میدان مطالعه و تحلیل تجربی آن نوعی پرداخت انتقادی ـ تاریخی به ...
بیشتر
پژوهش حاضر میکوشد با تأکید بر مفصلبندیای دیالکتیکی از سویههای اجتماعی، تاریخی و فضاییِ برساختِ حاشیهنشینان به مطالعۀ تجربۀ رنج اجتماعی در میان ساکنان یکی از بزرگترین محلات حاشیهای شهر سنندج (نایسر) بپردازد. بنیان مفهومی ـ نظریِ کار برای نزدیکشدن به میدان مطالعه و تحلیل تجربی آن نوعی پرداخت انتقادی ـ تاریخی به فضا و پیونددادن فضا به زیستبومِ اجتماعی است. این مطالعۀ تجربی، در بُعد روششناختی، بر روششناسی کیفی و مشخصاً بر اتنوگرافی انتقادی تکیه کرده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که «دلزدگی از محله»، «رهاشدگی»، «بیاعتمادی» و «احساس استیصال در تغییر وضعیت» ازجمله مضامین مرتبط با رنج اجتماعی در میدان مطالعه است. همچنین «شیوۀ تصاحب املاک»، «عملکرد سازمانهای خدماتی شهری» و «ناتوانی خود حاشیهنشیان نایسر» محوریترین عوامل مرتبط با سلسلهمراتب سلطه است که تداوم وضعیت را موجب میشوند. از یافتههای تحقیق میتوان اینگونه استنتاج کرد که ساکنان این محلۀ حاشیهای پتانسیل آن را دارند که در چارچوب آموزۀ «حق به شهر» ظرفیتها و توانهای بالقوۀ خود را شکوفا سازند و در جهت بازپسگیری شهر از سلبمالکیتکنندگان گام بردارند. بهبیاندیگر، توان آن را دارند که بهسمت بازپسگیری فضای اجتماعی زندگیشان از منطق سرمایه و سلطۀ ارگانهای دولتی حرکت کنند و موجبات مدیریت همگانی محله را برای خود فراهم سازند.
عسل عصری ملکی؛ محمود عزیزی؛ کاظم شهبازی
چکیده
مقالهی پیش رو بهمنظور تحلیل جامعهشناختی سه گونه از نمایشهای شادیآور زنانه در دوران حکومت قاجار انجام شد. گونههای مذکور شامل: نمایشهای انتقادی و سنتی، نمایشهای انتقادی-اجتماعی (مردان هوسران) و نمایشهای اجتماعی (نبودن امنیت اقتصادی) بود. دو یا سه مورد از نمایشهای هر گروه، معرفی و ارزیابی شدند. یکی از طرق واکاوی ...
بیشتر
مقالهی پیش رو بهمنظور تحلیل جامعهشناختی سه گونه از نمایشهای شادیآور زنانه در دوران حکومت قاجار انجام شد. گونههای مذکور شامل: نمایشهای انتقادی و سنتی، نمایشهای انتقادی-اجتماعی (مردان هوسران) و نمایشهای اجتماعی (نبودن امنیت اقتصادی) بود. دو یا سه مورد از نمایشهای هر گروه، معرفی و ارزیابی شدند. یکی از طرق واکاوی نمایشهای شادیآور زنانه بهرهگیری از مفاهیم جامعهشناسی بود، ازاینرو بهمنظور بازنمایی جایگاه اجتماعی زنان در جامعهای مردمحور با بهرهگیری از مفهوم سلطهی مردانهی پیر بوردیو به تحلیل موضوع حاضر پرداخته شد.مقالهی حاضر از نوع مقالات توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از شیوهی کتابخانهای گردآوری شد. با استناد بر اطلاعات بهدستآمده، زنان بهمنظور رهایی از زیر بار فشارهایی که از سوی جامعه بر آنان تحمیل میشد، به راههای گوناگونی متوسل شدند؛ یکی از این راهها اجرای نمایشهایی با محوریت زنان، به جهت بازنمایی مسائل و معضلات آنها بود؛ نمایش عقدههای فروخوردهای که در اثر تعصبات جامعهای مردسالار، به وجود آمده بودند. نتیجه حاکی از آن بود که واکاوی نمایشهای زنانه، یکی از راههای مؤثر در ریشهیابی تأثیرات چیرگی مردان بر زنان است.
مریم مختاری؛ فرشید رحیمی؛ جلیل کریمی؛ کمال خالق پناه
چکیده
پژوهش حاضر تاریخ نهاد آموزش را نه از منظر پیشرفت که میل به هدایت جامعه بهسوی سعادت عمومی دارد، بلکه از منظر انتقادی بهمثابه نهادی یکدست ساز موردبررسی قرار میدهد بنابراین یافتههای این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که آموزش چگونه در وضعیتی متکثر، سوژه ملی را برساخت؛ چارچوب مفهومی پژوهش برآمده از مباحث اندرسون در رابطه ...
بیشتر
پژوهش حاضر تاریخ نهاد آموزش را نه از منظر پیشرفت که میل به هدایت جامعه بهسوی سعادت عمومی دارد، بلکه از منظر انتقادی بهمثابه نهادی یکدست ساز موردبررسی قرار میدهد بنابراین یافتههای این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که آموزش چگونه در وضعیتی متکثر، سوژه ملی را برساخت؛ چارچوب مفهومی پژوهش برآمده از مباحث اندرسون در رابطه با خلق تصویر ملت به میانجی آموزشوپرورش در سطح ذهنی و استفاده از مفهوم حکومتندی بهمنظور توضیح سازوکارهای انضباطی در سطح مادی است همچنین از روش تبارشناسی فوکو برای بازنمایی این مقطع تاریخی استفاده شده است. با تکیه بر تبارشناسی در این پژوهش، ابتدا شرایط گذار از آموزش مکتبخانهای به آموزش مدرن براثر دو رخداد جنگ و بیماری در بستر ارتباط با غرب توضیحاتی ارائه شده است که منجر بهصورت بندی کردارها و گزارههایی حول گفتمان ترقی شد و تربیت ملت را به سطح رؤیتپذیری برکشاند و سپس به شرایط برآمدن گفتمان ناسیونالیسم اقتدارطلب در اواخر دوره قاجار پرداخته شده است؛ گفتمان فوق با برجسته کردن ترس از فروپاشی، زمینههای رسوخ در ابژههای قدرت را فراهم ساخت و این فرایند در نظام آموزشی ذیل یکدستسازی اذهان با محوریت کتابهای درسی و یکدستسازی بدنها با تأکید بر مکانسیمهای انضباطی به انجام رسید.