حسن سرایی
چکیده
چکیده هدف ما از این تحقیق تشخیص شرایط و عوامل باروری پایین در ایران و پیشنهاد مسیرهای مستقیم سیاستگذاری برای ارتقای باروری بود. ابتدا ملاحظه کردیم که وضعیت موجود جمعیت ایران میتواند به نحو بی سابقهای مناسب توسعه و در نتیجه اشتغال و ازدواج جوانان باشد. در واقع، استفاده درست و به موقع از فرصتهای ایجاد شده موجود توسط تحولات جمعیتی ...
بیشتر
چکیده هدف ما از این تحقیق تشخیص شرایط و عوامل باروری پایین در ایران و پیشنهاد مسیرهای مستقیم سیاستگذاری برای ارتقای باروری بود. ابتدا ملاحظه کردیم که وضعیت موجود جمعیت ایران میتواند به نحو بی سابقهای مناسب توسعه و در نتیجه اشتغال و ازدواج جوانان باشد. در واقع، استفاده درست و به موقع از فرصتهای ایجاد شده موجود توسط تحولات جمعیتی کشور نه تنها میتواند شرایط را برای ارتقای باروری مساعد سازد، بلکه اثربخشی عوامل و مسیرهای ارتقای باروری را هم بالا میبرد. در ادامه، مسیرهای مستقیم را از طریق یک مدل نظری که در آن سطح جاری باروری تابعی از تعداد فرزندان قصد شده زنان (Ip ) و شش عامل تعدیل کننده آن است جستحو کردیم. دو عامل را به دلیل تأثیر کم و مقاوم بودن در مقابل سیاستگزاری حذف کردیم. چهار عامل باقی مانده را با توجه به رویکرد نظری اتخاذ شده به دو دسته عوامل همسو (شامل ناباروری و تأثیر تمپو) و عوامل بالقوه همسو یا ناهمسو (شامل نقشهای رقیب با فرزندآوری و فرزندآوری ناخواسته) تقسیم و پتانسیل هر عامل و چشم انداز مسیر باز شده توسط آن را برای ارتقای سطح جاری باروری کشور مطالعه و ارزیابی کردیم.
محمدحسین پناهی؛ سمیه سادات بنی فاطمه
چکیده
چکیده اهمیت مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در کشورهای جهان سوم هم برای رشد و توسعه جوامع و هم برای خود شکوفایی زنان روز به روز افزایش مییابد، و ضرورت مطالعه آن بیشتر میشود. در این مقاله به تأثیر فرهنگ سیاسی زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان میپردازیم. با استفاده از نظریه اینگلهارت و سایر نظریهها درباره تاثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت ...
بیشتر
چکیده اهمیت مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در کشورهای جهان سوم هم برای رشد و توسعه جوامع و هم برای خود شکوفایی زنان روز به روز افزایش مییابد، و ضرورت مطالعه آن بیشتر میشود. در این مقاله به تأثیر فرهنگ سیاسی زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان میپردازیم. با استفاده از نظریه اینگلهارت و سایر نظریهها درباره تاثیر فرهنگ سیاسی بر مشارکت سیاسی فرضیات تحقیق مطرح و با استفاده از روش پیمایشی، دادههای لازم جمعآوری و تجزیه و تحلیل شدند. جامعه آماری پژوهش زنان بالای 20 سال شهر یزد بودند که با روش نمونهگیری تصادفی 385 نفر از آنان انتخاب و پرسشنامههای تهیه شده تکمیل گردیدند. نتایج تحقیق حاکی از این بود که فرهنگ سیاسی زنان بر روی مشارکت سیاسی آنان تأثیر میگذارد. همچنین همه مولفههای فرهنگی سیاسی، شامل نگرش نسبت به نظام سیاسی، نخبگان سیاسی حاکم، دانش (تجهیز) سیاسی، نگرش زنان نسبت به توانمندی سیاسی خود، و هنجارمند دانستن مشارکت سیاسی زنان با مشارکت سیاسی زنان رابطه معنی دارِ مثبت نشان دادند.
طلعت اله یاری؛ سیما اسدی
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر شناخت اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار است. توانمندسازی نیز به عنوان یک روش مهم در برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامیایران مطرح شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش آماری توصیفی پیمایشی میباشد. خدمات سازمان بهزیستی متغیر مستقل و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر شناخت اثربخشی خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی بر میزان توانمندی زنان سرپرست خانوار است. توانمندسازی نیز به عنوان یک روش مهم در برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامیایران مطرح شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش آماری توصیفی پیمایشی میباشد. خدمات سازمان بهزیستی متغیر مستقل و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی به عنوان متغیر وابسته معرفی شدهاند. به صورت تصادفی سه مرکز، با 80 نفر از افرادی که خدمات بهزیستی را به مدت 2 سال دریافت کرده بودند، به عنوان گروه تجربی انتخاب و هشتاد نفر از زنان سرپرست خانواری که برای دریافت خدمات توسط سازمان بهزیستی ثبت نام کردهاند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند؛ بنابراین، 160 پرسشنامه توسط زنان در هر دو گروه تکمیل گردید. در این پژوهش آلفای کرونباخ 90 درصد میباشد که اعتبار را نشان میدهد و جهت تحلیل دادهها از آزمونهای T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و MANOVA استفاده شده است. یافتهها نشان داد که رابطه معنیداری بین خدمات ارائه شده و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زنان سرپرست خانوار وجود دارد. ارائه خدمات به زنان سرپرست خانوار به مدت دو سال در توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زن سرپرست خانوار نقش بسزائی داشته است.
احمد غیاثوند
چکیده
چکیدهشهروندی یکی از شاخصهای مهم مدرن بودن جامعه بهحساب میآید. از همه مهمتر این که، شهروندی دارای مجموعه گستردهای از حقوق و تکالیف مدنی، سیاسی و اجتماعی است. بررسیهای حاصل در جامعه ما حاکی از آن است که عدم تعادل در برخورداری از حقوق و انجام تکالیف شهروندی، موجب شکل دادن به گرایشهای گوناگونی گردیده، که به دنبال آن پیشبینیناپذیری ...
بیشتر
چکیدهشهروندی یکی از شاخصهای مهم مدرن بودن جامعه بهحساب میآید. از همه مهمتر این که، شهروندی دارای مجموعه گستردهای از حقوق و تکالیف مدنی، سیاسی و اجتماعی است. بررسیهای حاصل در جامعه ما حاکی از آن است که عدم تعادل در برخورداری از حقوق و انجام تکالیف شهروندی، موجب شکل دادن به گرایشهای گوناگونی گردیده، که به دنبال آن پیشبینیناپذیری رفتارها و کنشهای اجتماعی، سیاسی و مدنی شهروندان را در پی داشته است. مطالعه حاضر با هدف تحلیل گرایش و گونهشناسی شهروندی، به روش پیمایش در بین افراد 18 سال به بالای شهر تهران انجام شده است. شیوه نمونهگیری از نوع «نمونهگیری چندمرحلهای» و برای سنجش اعتبار مفاهیم، از اعتبار صوری و سازه و نیز برای کسب پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایح حاصل بیانگر آن است که در مجموع در شهر تهران میانگین وضعیت حقوق شهروندی کمتر از تکالیف شهروندی است، به نحوی که نمره وضعیت برخورداری از حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنی کمتر از تکالیف سیاسی، اجتماعی و مدنی میباشد. از طرفی با توجه به چهار نوع گرایش شهروندی فعال، منفعل، حقوق محور و تکالیف محور میتوان چهار نوع شهروندی خوب (20 درصد)، شهروندی مطیع (40 درصد)، شهروندی آرمانی (30 درصد) و شهروندی بی تفاوت (10 درصد) را از همدیگر متمایز دانست. طبق یافتههای حاصل گرایش منفعل ـ فعال با ویژگی غالب تکالیفمحور بیشترین تغییر را از وضعیت توسعه شهروندی نشان میدهد. این امر موجب میشود بخشی از توسعه و تحول شهروندی از پایین به بالا، انقلابی و اعتراضی خود را نشان دهد و از طرفی نیز بخشی دیگر، دارای تحول رو به جلو، مشارکت جویانه، قانونی و مفید برای جامعه و نظام باشد. پس چنانچه بسیاری از کنشهای اجتماعی، سیاسی و مدنی مردم جامعه را در موقعیتها و رویدادهای گوناگون بتوان در قالب توسعه شهروندی در نظر داشت و فهم نمود، میتوان بیان داشت که در جامعه ایران با دیالکتیکی از وضعیت احساسی (شهروندی اجتماعی)، اعتراضی (شهروندی مدنی) و آرمانی (شهروندی سیاسی) روبرو هستیم که موجب فرصتها و تهدیدات گوناگونی برای جامعه میگردد.
امید قادرزاده؛ فایق نبی زاده
چکیده
امید قادرزاده*فایق نبیزاده** تاریخ دریافت: 20/8/92 تاریخ پذیرش: 15/11/93 چکیدهنوشتار حاضر با لحاظ نمودن سهم بالای رسانههای نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه اینترنت و ماهواره در مصرف فرهنگی ...
بیشتر
امید قادرزاده*فایق نبیزاده** تاریخ دریافت: 20/8/92 تاریخ پذیرش: 15/11/93 چکیدهنوشتار حاضر با لحاظ نمودن سهم بالای رسانههای نوین ارتباطی و اطلاعاتی به ویژه اینترنت و ماهواره در مصرف فرهنگی و فراغتی جوانان، به بازسازی معنایی زمینهها، دلالتها و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ماهواره در نزد جوانان شهر سردشت پرداخته است. عملیات میدانی تحقیق در چارچوب روششناسی کیفی به انجام رسیده و جهت گردآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته و برای تحلیل دادهها از نظریه مبنایی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از مصاحبه با 26 نفر از جوانان سردشتی نشان میدهد که در سطح زمینهای مقولههای مشکلات اکولوژیکی، غیبت سنُن و فرهنگ قومی در شبکههای داخلی، محدودیت مجراهای ارتباطی و یکنواختی شبکههای داخلی در ورود و پذیرش برنامههای تلویزیونی ماهوارهای در این منطقه دخیل بوده است. در سطح تعاملی نیز مصاحبهشوندگان قسمت اعظم کنشهای خود را بر محوریت پذیرش/ مقاومت دربرابر ماهواره و شیوههای تعدیلشده راههای نوین ارتباطی ترسیم کردهاند. بر اساس کنشهای جوانان میتوان گفت که برنامههای تلویزیونی ماهواره پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گسترده و بعضاً متناقضی برای جوانان درپی داشته است که در ذیل مقوله هسته ساختاربخش- ساختارشکن متمرکزاند. به عبارت دیگر، تغییر و تحولاتی که در حوزه ارتباطی جوانان رخ داده است بسیاری از ابعاد و شیوههای زندگی آنها را در فضایی متراکم از انگارههای سنتی و مدرن باز صورتبندی کرده است. واژههای کلیدی: نظریه مبنایی، برنامههای تلویزیونی ماهوارهای، یکنواختی شبکههای تلویزیونی داخلی، جوانان، سردشت.
غلامرضا خوش فر؛ محبوبه ایلواری
چکیده
بررسی رابطه بین دینداری با سازگاری زناشویی(مطالعه موردی: زنان متأهل ساکن شهر گرگان)غلامرضا خوش فر*محبوبه ایلواری** تاریخ دریافت: 18/9/93 تاریخ پذیرش: ...
بیشتر
بررسی رابطه بین دینداری با سازگاری زناشویی(مطالعه موردی: زنان متأهل ساکن شهر گرگان)غلامرضا خوش فر*محبوبه ایلواری** تاریخ دریافت: 18/9/93 تاریخ پذیرش: 21/2/94 چکیدهپژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه دینداری با سازگاری زناشویی انجام شده است. از آنجایی که دینداری بر روابط خانوادگی اثر گذار است و با نظر به این که در شرایط کنونی استحکام ارزشهای دینی در خانواده یکی از اهداف جامعه اسلامی ما است، پس پژوهش در این زمینه ضرورت دارد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام زنان متأهل ساکن شهر گرگان میباشد که تعداد آنها 144406 نفر بوده است. حجم نمونه آماری این پژوهش شامل 360 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. نمونهگیری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انجام گرفت. برای انتخاب آزمودنیها نخست 36 محله به صورت تصادفی انتخاب شدند سپس در هر محله متناسب با تعداد خانوارهای ساکن و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی سیستماتیک 10 زن متأهل انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک والاس و دینداری استارک بود. جهت تجزیه و تحلیل یافتهها افزون بر روشهای آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون پس رونده استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین میزان دینداری و سازگاری زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که بین ابعاد اعتقادی، پیامدی و مناسکی دینداری نیز با سازگاری زناشویی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بعد پیامدی پیش بینی کننده قویتری برای سازگاری زناشویی است. واژههای کلیدی: دینداری، سازگاری زناشویی، پیامدی، اعتقادی، عاطفی، مناسکی
پرویز اجلالی؛ حامد گوهری پور
چکیده
تصویرهــای شهر در فیلمهای سینمایی ایرانی: 1390-1309 پرویز اجلالی*حامد گوهری پور** تاریخ دریافت: 10/7/93 تاریخ پذیرش: 15/2/94 چکیدهاین مقاله بر آن است تا تصویرهای گوناگون عمدهای ...
بیشتر
تصویرهــای شهر در فیلمهای سینمایی ایرانی: 1390-1309 پرویز اجلالی*حامد گوهری پور** تاریخ دریافت: 10/7/93 تاریخ پذیرش: 15/2/94 چکیدهاین مقاله بر آن است تا تصویرهای گوناگون عمدهای را که از شهر در طول تاریخ سینمای ایران در فیلمهای ایرانی بر پرده رفته است، در مرحله اول شناسایی وطبقه بندی و در مرحله دوم تبیین کند یعنی ارتباط آنها را باتحولاتی که درکالبد و حیات اجتماعی شهرها پدیدار شدهاند، توضیح دهد. در فیلمهایی که روایت فیلم در شهر روی میدهد، دوربین به اجبار بافت یک شهر را در زمان ساخت آن فیلم (همانگونه که هست) به نمایش درمی-آورد، اما در عین حال فیلمساز، همچون هنرمند میتواند با انتخاب زاویۀ دوربین، فاصله از سوژه، حرکت دوربین، رنگ، ریتم، صدا، تدوین و سایر عناصر سازندة هنر ترکیبی سینما، شهر را آن گونه که او میبیند به مخاطب نشان دهد. پس تصویر شهر فقط عکسی از واقعیت شهر نیست، بلکه مثل هر تصویر هنری دیگر شهری است که هنرمند دریافته است. افزون بر این، همان طور که از جامعه شناسی هنر دریافتهایم، این تصویر یک محصول فردی و برداشتی انتزاعی از شهر نیست، بلکه فیلمساز، خودآگاه یا ناخودآگاه، بخشی از روح و معنای زمانه و جامعه خود را باز میتاباند و به همین جهت دریافت او از شهر جزیی از میراث شناخت جامعه شناسانة شهر است. روش ما در این پژوهش ساختارگرایی نکوینی مبتنی بر دیدگاه لوسین گلدمن است. در این روش ابتدا کوشیده شده تا ساختار مشترک فیلمهای دربرگیرنده هریک از تصاویری که از شهر در فیلمهای ایرانی درطول تاریخ این سینما، دیده شده است استخراج شود. روش ما برای این کار نشانه شناسی بوده است. در مرحله بعد این ساختارها با ساختار اجتماعی وتحولات آن مقایسه شدهاند، تا معانی اجتماعی تصویرها کشف شوند، و از آنجا که از دیدگاه گلدمن، آفریننده اصلی آثارهنری نه مولف، بلکه گروه اجتماعی است که این جهان بینی درون آن شکل گرفته است؛ کوشیدهایم تا میان تصویرهایی که از شهر ارائه شده و نقش و جهان بینی طبقات واقشاراجتماعی پلی زده شود و روشن شود که این تصویرها محصول نگاه کدام گروهها و طبقات اجتماعی به جامعه است؟بر اساس آن چه دربالا آمد، کاوشی در فیلمهای سینمایی ایرانی در طول تاریخ نزدیک به یک قرن آن، نشان میدهد که به طورکلی درهرکدام از دورههای پیش وپس از انقلاب چهار تصویر مشخص و متمایز از شهر در فیلمها مشاهده شدهاند (جمعاً هشت تصویر). اما نکته بدیع این است که آنچه از بررسی تصویرهای شهر در تاریخ سینمای ایران روشن میشود، غلبۀ تأمل برانگیز فیلمهایی است که در آنها شهر، نه به عنوان فضایی زیبا و دل-نشین، شاد و امیدبخش، روان و با هویت، زنده و با اصالت؛ بلکه به مثابه مکانی خطرناک، فریبنده، مرگبار، سرابگونه، وحشتانگیز و حسرتبار بازنمایی شده است. به نظر میرسد این دید منفی، ارتباط زیادی با جابه-جاییهای وسیع جمعیتی، گسترش سریع شهرها، انقلاب، موج مهاجرتها و... دارد که منجر به بی ثباتی زندگی در شهرها شده است. به بیان دیگر میتوان گفت که در این سالها شهرنشینان با شهر به تفاهم نرسیدهاند. وازههای کلیدی: ساختار گرایی تکوینی، موضوع بازنمایی، فاعل بازنمایی، تصویر شهر، ساختار همنشین، ساختار جانشین