هادی خانیکی؛ مصطفی رهبر؛ الهام گوهریان
چکیده
میانفردی» و «رسانههای جمعی» در رفتار سیاسی و سهم هر یک از این دو در اطلاعرسانی و تصمیمسازی سیاسی است. بدین منظور از نظریه جریان دومرحلهای ارتباطات لازارسفلد که توسط رابینسون اصلاح و تکمیل شده و همچنین نظریه راش درباره ارتباطات سیاسی استفاده شده است. بر اساس نظریه رابینسون افراد جامعه حداقل به سه بخش رهبران، پیروان ...
بیشتر
میانفردی» و «رسانههای جمعی» در رفتار سیاسی و سهم هر یک از این دو در اطلاعرسانی و تصمیمسازی سیاسی است. بدین منظور از نظریه جریان دومرحلهای ارتباطات لازارسفلد که توسط رابینسون اصلاح و تکمیل شده و همچنین نظریه راش درباره ارتباطات سیاسی استفاده شده است. بر اساس نظریه رابینسون افراد جامعه حداقل به سه بخش رهبران، پیروان و افراد غیرفعال تقسیم میشوند. اطلاعاتی که رسانه ها منتشر می-کنند، همه بخشهای جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و اطلاعات و نفوذ از رهبران به پیروان جریان مییابد. نمونه آماری 840 نفری این پژوهش با روش پیمایش و تکنیک مصاحبه ساختمند، از مناطق 22گانه شهر تهران دادههای خود را جمعآوری کرد. نتایج نشان داد نقش رسانههای جمعی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 قویتر و مؤثرتر از ارتباطات میانفردی بودهاست. درحالیکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1390 نقش ارتباطات میان فردی مؤثرتر از رسانههای جمعی بوده است. ضمناً مشارکت سیاسی، مصرف رسانهای، منابع کسب خبر و منابع تصمیمگیری سیاسی افراد نیز در هر دو دوره بررسی شده است که نتایج آن به طور مبسوط در بخش نتیجه گیری آمده است.
امید قادرزاده؛ عباس شفیعی نیا
چکیده
پژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درونمایهی ملی گرایانه، به بررسی گونهها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کُردنشین میپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاهها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیههای اصلی ...
بیشتر
پژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درونمایهی ملی گرایانه، به بررسی گونهها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کُردنشین میپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاهها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیههای اصلی مطرح شده است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و در مورد 1603 نفر نمونه از کُردهای ساکن در استانهای کُردنشین(کُردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه،و ایلام) صورت گر فته است. نتایج توصیفی نشان از وجود ناسیونالیسم قومی در گونههای خودمختار و تجزیه طلب در مناطق کردنشین دارد. به لحاظ جغرافیایی، بالاترین و پایینترین میزان ناسیونالیسم قومی به ترتیب مربوط به استان آذربایجان غربی و ایلام بوده است.بر مبنای نتایج تبیینی، متغیرهای میزان ارتباطات درون قومی و بین قومی، میزان استفاده از رسانهها (داخلی/قومی)، میزان احساس محرومیت و تبعیض رابطه مثبت و معناداری با ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین داشته و در مجموع 57درصد تغییرات ناسیونالیسم قومی کُردها را تبیین نمودهاند. تعدیل نقاط افتراق، تضاد و تعارض در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در مناطق کردنشین در جهت مدیریت مسالمت آمیزمنازعات قومی ضروری به نظر می رسد واژههای کلیدی: ناسیونالیسم قومی،ناسیونالیسم تجزیه طلب، احساس تبعیض، سطح توسعه مناطق قومی،مناطق کردنشین
ابوتراب طالبی؛ مهدی منتظری مقدم
چکیده
چکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی ...
بیشتر
چکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی در مغربزمین نموده است.آنگاه، تلاش کرده تا نشان دهد فقدان همین زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهنده، ایجاد علوم اجتماعی/جامعه شناسی در ایران با دشواری بسیار مواجه کرده است. از این رو، برای اثبات مدعای خود به بررسی نظریات سه تن از اساتید ایرانی (محمدعلی همایون کاتوزیان، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران) پرداختهایم، تا نشان دهیم که نظریات علوم اجتماعی/جامعهشناسی ایرانیِ اکنونی امکان لازم برای شناخت جامعهی ایرانی فراهم نمیکند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نمودهایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعهشناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستیِ اجتماعیایِشان فراهم نمیکند. 2. جامعهشناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هستی جامعهاش و نظریهسازی در این حوزه چیزی بیشتر از تکرار فرآوردههای فکری حوزهی جغرافیایی مغربزمین ارائه نمی دهد. واژههای کلیدی: پروبلماتیک وضعیت جامعهشناسی ایرانی؛ دستگاه معرفتی علوم اجتماعی؛ فهم و خوانشی انقطاعیِ از علوم اجتماعی/جامعهشناسی؛ تاریخگرایی.
محسن کرمانی نصرابادی؛ ابوالفضل دلاوری
چکیده
چکیده با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافتهای پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشهبرانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکلگیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر ...
بیشتر
چکیده با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافتهای پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشهبرانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکلگیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سالهای اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده میشود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آنها استعمال میشود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریهپردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریههای مختلف معنای متفاوتی مییابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیلگران گفتمان منکر وجود حقیقتاند و معتقدند که این گفتمانها هستند که به تعریف حقیقت میپردازند. مفاهیم کلیدی: گفتمان، ایدئولوژی، هژمونی، سوژه، قدرت، حقیقت
ام البنین چابکی
چکیده
این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطۀ آنها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متأهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانۀ اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را ...
بیشتر
این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطۀ آنها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متأهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانۀ اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را همۀ زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آنها 500 نفر به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS 20استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سه نسل، در ارتباط با رعایت ارزشهای اخلاقی و مطالبات حقوقی در تعاملات زوجین، تفاوت وجود دارد؛ و نسل اول بیشتر به اخلاق، نسل سوم (نسل جوان) بیشتر به مطالبات حقوقی خود در خانواده اهمیت میدهد؛ و نسل دوم به عنوان میانجی، به ملاحظات اخلاقی کمتر از نسل اول و به مطالبات حقوقی کمتر از نسل سوم توجه دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، نشان داد متغیرهای اشتغال، تحصیلات و نسل، توان تبیین 499/0 واریانس متغیر وابستۀ « مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی» را و متغیرهای سن، مدت زندگی زناشویی و اشتغال، توان تبیین 536/0 واریانس متغیر «ملاحظات اخلاقی در زندگی زناشویی» را دارند.
فیروز راد؛ نیر رستمی
چکیده
گرایش به رفتارهای نابهنجار از سوی دانشآموزان، ازجمله مشکلات عمدهای است که زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی بعدی به شمار میرود. انجام چنین رفتارهایی، همچون دیگر مسائل اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی رخ میدهد که ضعف پیوند اجتماعی(پیوند با مدرسه و خانواده) یکی از همین عوامل مهم محسوب میگردد. مسلماً دانشآموزان و نوجوانان ...
بیشتر
گرایش به رفتارهای نابهنجار از سوی دانشآموزان، ازجمله مشکلات عمدهای است که زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی بعدی به شمار میرود. انجام چنین رفتارهایی، همچون دیگر مسائل اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی رخ میدهد که ضعف پیوند اجتماعی(پیوند با مدرسه و خانواده) یکی از همین عوامل مهم محسوب میگردد. مسلماً دانشآموزان و نوجوانان به عنوان سرمایههای آتی کشور در توسعه اجتماعی و فرهنگی آن نقش مهمی دارند، لذا گرایش آنان به انجام رفتارهای نابهنجار، منجر به افت تحصیلی، ترک تحصیل و دور شدنشان از شاخصهای توسعه انسانی میگردد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه پیوند اجتماعی و گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان شهر اهر و با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. مدل تحلیلی پژوهش، بااستناد به تئوریهای پیوند اجتماعی هیرشی و پیوند افتراقی ساترلند ترسیم گردیده است. جامعۀ آماری تحقیق، متشکل از کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهر است که در سالتحصیلی 94- 1393 مشغول به تحصیل هستند. با بکارگیری پرسشنامه محققساخته، اطلاعات مورد نیاز از 295 نفر از دانشآموزان که به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدهاند، جمعآوری گردیده است. نتایج تحلیلهای دو متغیره نشاندهندۀ وجود همبستگی معکوس با شدت بالا بین متغیر پیوند اجتماعی و مؤلفههای آن (وابستگی، تعهد و اعتقاد) و متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان است. براساس تحلیلهای چند متغیره هم این متغیرها توانایی تبیین متغیر ملاک را دارا میباشند. همچنین متغیرهای تصور منفی از خود و معاشرت با همسالان ناهنجار که به عنوان متغیرهای میانی در نظر گرفته شده بودند، هم در تحلیلهای دومتغیره و هم چند متغیره رابطه آماری معنیداری را با متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار نشان دادهاند. طبق یافتهها، حدود 48 درصد از تغییرات متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان توسط عناصر تشکیلدهنده متغیر پیوند اجتماعی و متغیرهای میانی قابل پیشبینی است.