زینب بیلکی؛ علی اکبر تاج مزینانی
چکیده
چکیده : کنارگذاری اجتماعی گاه در بعد آموزشی و در سطح بالای آن یعنی نظام آموزش عالی اتفاق میافتد. آنچه در این کنارگذاری نقش محوری ایفا میکند آن است که افراد در دسترسی به حقوق و فرصتها با موانعی روبرو میشوند که یا از ادامه حضور در نظام آموزشی عالی باز میمانند یا در عین حضور به حاشیه رانده می شوند. در این مطالعه سعی بر این بوده است ...
بیشتر
چکیده : کنارگذاری اجتماعی گاه در بعد آموزشی و در سطح بالای آن یعنی نظام آموزش عالی اتفاق میافتد. آنچه در این کنارگذاری نقش محوری ایفا میکند آن است که افراد در دسترسی به حقوق و فرصتها با موانعی روبرو میشوند که یا از ادامه حضور در نظام آموزشی عالی باز میمانند یا در عین حضور به حاشیه رانده می شوند. در این مطالعه سعی بر این بوده است که بررسی کنارگذاری آموزشی در نظام آموزش عالی ایران فرآیندهایی را که موجب شکل گیری زمینه ها و علل کنارگذاری دانشجویان شده است توجه شود. همچنین ابعاد گوناگون کنارگذاری آموزشی با استفاده از نظریه مبنایی پرداخته شده و در پی ارایهی توصیفی فربه از آن است. در تحقیق حاضر با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته (با دانشجویان و متخصصان) مصاحبه انجام شد تا از این راه جلوههای کنارگذاری آموزشی، عوامل تاثیرگذار بر آن شناسایی شوند. زمینه ها و علل کنارگذاری که در این مقاله به دست آمده، از این قرارند: زمینه ها ؛ وضعیت بغرنج خانوادگی، عوامل بازدارنده ی ارتباط مناسب، تعاملات آکادمیک، ساختار اجتماعی و علل؛ فقدان منابع مالی، معلولیت، سیاستگذاری آموزشی نامناسب، سیاستهای آموزش عالی به مثابه بی عدالتی آموزشی.
مرتضی پرویزن؛ جعفر هزارجریبی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی مصاحبهها در غالب متن، با استفاده از رویکرد کیفی نظریهی زمینهای به کدگذاری مفاهیم و استخراج مقولات مرکزی پرداختند. پس از بررسی انواع تعابیر و مواجهه زنان از خشونت خانگی و پیادهسازی مصاحبهها، بیشترین مفاهیم در حول مقولات «خشونت فیزیکی» «خشونت مالی» «خشونت عاطفی» قرار میگرفتند که همین امر نیز با متغیرهای زمینه مدنظر محققین قابل توضیح است، بهطوریکه بسیاری از زنان که در مواجهه با خشونتهای خانگی واکنش انفعالی را پیشه کرده بودند دارای تحصیلات پایین، شبکهی حمایتی ضعیف، پایبندی زیاد به سنتهای فرهنگی و ساکن مناطق روستایی و حاشیه شهر بودهاند و خشونت فیزیکی و مالی بیشتر متوجه این دسته از زنان میشود که همین امر بیانگر لزوم اختصاص نوع متفاوتی از خدمات روانشناختی و فرهنگی سازمانهای حمایتی به این دسته از مناطق هست.
غلامرضا لطیفی
چکیده
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، ...
بیشتر
رشد علوم تجربی و تأثیرات آن مرزبندی بین علم و غیر علم را به همراه داشت. حلقه وین با محدود کردن علم به علوم تجربی و طرد سایر معارف، راه حصول به علم را مشاهده و آزمون فرضیه قلمداد نمود.دامنه این دیدگاه به علوم انسانی نیز کشیده شد و مطالعه مسائل انسانی با رویکرد تجربی دنبال گردید. پوپر، کوهن و لاکاتوش با تعدیل وجه افراطی دیدگاه علم تجربی، آن را از حالت تجربی محض به سوی انسانی شدن سوق دادند. آیا با استفاده از آثار کانت،فیخته و مارکس را میتوان بازسازی،و نقش آن در تکوین نظریه برای روان کاوی فرویدی را نشان داد؟ آیا کنشگری از نظر مارکس و تقلیل آن به کنش هدفمند عقلانی در اقتصاد قابل نحقق است؟ آیا کنش عقلانی هدفمند با رعایت قواعد فنی به کنش ارتباطی با تأکید بر هنجارهای وفاقی وزبان مشترک دست یافتنی است؟ به لحاظ روش شناسی آثار هابرماس دردوره اول به نقد مکتب فرانکفورت،بازسازی دیدگاه مارکس و نقد روش شناسی پوزیتیویسم اختصاص دارد و زمینه عملگرایانه لازم برای دوره چرخش زبانی را که به نظریه کنش ارتباطی منتهی شد، فراهم آورد. این مقاله ضمن تحلیل دستاوردهای نظری هابرماس در دوره اول، تلقی معرفت شناختی او در مورد علوم انسانیرا تبیین میکند.
ابراهیم صالح آبادی
چکیده
این مقاله تلاش دارد تا رساله- کتابهای منتشره در ایران در حوزه جامعهشناسی سیاسی را نقد و ارزیابی نماید روش این مقاله بیشتر مروری و انتقادی است که مرحله مقدماتی در کارهای فراتحلیل است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مهمترین آسیب پژوهش در جامعهشناسی سیاسی ایران، بهقرار زیر است: برقراری نادرست روابط علی بین متغیرها، نداشتن مسئله ...
بیشتر
این مقاله تلاش دارد تا رساله- کتابهای منتشره در ایران در حوزه جامعهشناسی سیاسی را نقد و ارزیابی نماید روش این مقاله بیشتر مروری و انتقادی است که مرحله مقدماتی در کارهای فراتحلیل است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مهمترین آسیب پژوهش در جامعهشناسی سیاسی ایران، بهقرار زیر است: برقراری نادرست روابط علی بین متغیرها، نداشتن مسئله بهعنوان معما و خَلط بین مسئله و سؤال، شیفتگی بیشازحد محقق به نظریهها و عدم ارائه مکانیسمهای علی، استفاده ناشایست از برقراری روابط علی در تحقیقات. تحقیق نشان داد که گسستگی زمانی بین دورههای تحصیلی ارشد و دکترای، گسستگی بین مقالهها منتشرشده و گسستگی دانشگاهی ارشد و دکترای محقق، نوع دانشگاه و رشته بر معایب تحقیق تأثیر دارد نویسنده مقاله بر این باور است بهکارگیری راهبردهای زیر آسیبهای تحقیق را کاهش و وضعیت تحقیقات را بهتر از پیش شکل میدهد. 1. برجستهسازی ناهماهنگی، ناسازگاری، تناقض و معما در بخش بیان مسئله،2. فراخوانی و بازخوانی سابقه تحقیق در بخش بیان مسئله، یافته و کل تحقیق. باوجوداین کمینه کردن سابقه تحقیق میتواند پژوهش را پربارتر سازد، 3. کاهش مباحث نظری تحقیق، 4. ارائه استدلال، حجت آوری و ارائه مکانیسمهای علی برای برقرار ارتباط علی و 5. نقد و حذف روابط علی معیوب.
سید محمدمهدی خوئی
چکیده
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از ...
بیشتر
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از تحقیقات مدعی انجام تحلیل گفتمان، نقدی غیر مستدل است بر رویکردهای تحلیل گفتمان عمومیت پیدا کرده است که مدعی روشمند نبودن تحلیل گفتمان است. کاربرد روش در تحلیل گفتمان لزوماً باید در تعاقب با نظریهی تحلیل گفتمان صورت پذیرد. روش رایجی که در تحلیل گفتمان، برای سنجیدن توفیق یک گفتمان در سوژه سازی، بهکار برده میشود روش مصاحبه است که در بسیاری از موارد عیان کنندهی دقایق مفاهیم نظری تحلیل گفتمان نیست. با درنظر گرفتن مفهوم مفصلبندی که براین تأکید دارد که معانی، چه گفتمانی و چه هویتی، در یک مفصلبندی معنادار میشوند و به هیچ معنایی نمیتوان بصورت واحد نگاه کرد و فینفسه معنای آن را احصاء کرد، در این نوشته درصدد معرفی دو روشی هستم که از نظر خود، کاربرد آنها، بیشترین عیان کنندگی از مفصلبندی معانی هویتی افراد مورد بررسی در یک تحقیق تحلیل گفتمان را دارند.
پگاه روشان شمال؛ حسن سرایی؛ اردشیر انتظاری؛ محمود مشفق
چکیده
در سالهای اخیر، در حوزه خانواده بسیاری از مفاهیم دستخوش تغییرات معنایی شده است. از آنجا که فرزند کانون اصلی و فرزندآوری یکی از مهمترین کارکردهای خانواده است، درک والدین و به ویژه زنان از فرزند میتواند، تعیینکننده بسیاری از تصمیمات در حوزه باروری در آینده باشد. لذا واکاوی «معنای فرزند» و بررسی درک زنان از این مفهوم ضروری ...
بیشتر
در سالهای اخیر، در حوزه خانواده بسیاری از مفاهیم دستخوش تغییرات معنایی شده است. از آنجا که فرزند کانون اصلی و فرزندآوری یکی از مهمترین کارکردهای خانواده است، درک والدین و به ویژه زنان از فرزند میتواند، تعیینکننده بسیاری از تصمیمات در حوزه باروری در آینده باشد. لذا واکاوی «معنای فرزند» و بررسی درک زنان از این مفهوم ضروری است. این پژوهش با اتخاذ رویکردی کیفی به توصیف دیدگاه کنشگر از معنای فرزند میپردازد. در انتخاب سوالات شروع مصاحبه، در کنار مصاحبههای اکتشافی، از نظریات معنامحور در مکتب جامعهشناسی معرفت و از نظریات فرزند محور در حوزه جمعیتشناسی سود بردیم. دادهها از طریق مصاحبه نیمهباز با بیستِ زن متاهل دارای فرزند و بدون فرزند در شهر تهران با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تحلیل محتوای تماتیک تحلیل گردید. مضمون اصلی پژوهش گویای آن است که معنای فرزند از نگاه زنان مورد مطالعه، تلفیقی از عناصرِ سیال مادی، معنوی و حمایتی است. از تحلیل و تفسیر دادهها الگویی سهگانه از معنای فرزند شامل ابعاد عاطفی، حمایتی و معنای معطوف به رشد بیرون آمد. زنان در برساخت مفهوم فرزند از الگوهای مذکور به طور ترکیبی و ناهمزمان بهره میبرند.
میترا عظیمی؛ سیمین ویسی
چکیده
بهرهگیری از الگوهای موفق ارزش کار در فرهنگهای گوناگون که با فرهنگ خودی انطباق دارند، باعث ارتقای سازمانها میگردند. انتخاب سازمانهای مردمنهاد به دلیل پویایی آنها و محلۀ هرندی به دلیل اهمیت و پرچالش بودن آن صورت گرفت. تطبیق یافتههای میدانی که با روشهای مشاهده، مصاحبۀ عمیق و نیمه-ساختاریافته و گروههای کانونی بدست آمده ...
بیشتر
بهرهگیری از الگوهای موفق ارزش کار در فرهنگهای گوناگون که با فرهنگ خودی انطباق دارند، باعث ارتقای سازمانها میگردند. انتخاب سازمانهای مردمنهاد به دلیل پویایی آنها و محلۀ هرندی به دلیل اهمیت و پرچالش بودن آن صورت گرفت. تطبیق یافتههای میدانی که با روشهای مشاهده، مصاحبۀ عمیق و نیمه-ساختاریافته و گروههای کانونی بدست آمده بودند با ارزشهای کار که بهصورت اسنادی بدست آمده بودند نشانگر وجود ارزشهای کار عمومی همچون فردگرایی همراه با برخی ویژگیهای جمعگرایانه، خودمداری و نیز رقابت است. از طرفی با مقایسۀ ارزشهای کار این سازمانها با الگوهای سهگانۀ بینافرهنگی شامل الگوی شرقی، الگوی اسکاندیناوی و آمریکایی برخی ویژگیها همچون نبود قراردادهای دقیق و کار گروهی، فاصلۀ قدرت بالا، اهمیت داشتن ارشدیت، نبود معیارهای شایستگی، تأکید کمتر بر یادگیری و حافظۀ سازمانی و وجود همیاریهای مقطعی، ساختارسلسلهمراتبی خشک، تأکید کمتر بر رفاه، ناتوانی در پیوند ارزشهای سنتی و جدید، عدم پذیرش برنامههای بلندمدت، نبود سیستم یکپارچۀ ملی و نیز احساس بیعدالتی از نوع صاحب حق بودن دیده شدند. شکلگیری سیستم مدیریت یکپارچه که بتواند ضمن افزایش اشتراکات، منافع فردی سازمانها را نیز تأمین نماید ضروری به نظر می رسد.
جامعه شناسی
حمید سرشار؛ محمدجواد غلامرضا کاشی؛ علی جنادله
چکیده
مقاله پیش رو در صدد است فهم هویت جمعی ایران را در ارجاع تاریخی به عقلانیتِ مدرسه ردیابی کند. راهنمای نظری پژوهش برگرفته از دستگاه مفهومی میشل فوکو و منطق روش شناختی آن نیز مبتنی بر رویکرد تبارشناسی و تحلیل گفتمان فوکویی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «رخدادهای تاریخی» و «تحولات بسگانه» هنگامه ی «مواجهه» در ...
بیشتر
مقاله پیش رو در صدد است فهم هویت جمعی ایران را در ارجاع تاریخی به عقلانیتِ مدرسه ردیابی کند. راهنمای نظری پژوهش برگرفته از دستگاه مفهومی میشل فوکو و منطق روش شناختی آن نیز مبتنی بر رویکرد تبارشناسی و تحلیل گفتمان فوکویی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «رخدادهای تاریخی» و «تحولات بسگانه» هنگامه ی «مواجهه» در سرآغاز رویارویی با مدنیت غرب، ایران را مستعد زایش وضعیت های چندگانه ساخت. آموزش نوین از سویی چنان خواستی از درون جامعه سربرآورد که عمدتاً متوجه پیشرفت در عرصههای اقتصادی-اجتماعی بوده و رابطه تلازمی با هویت جمعی نمیابد. از سوی دیگر، مواجهه ساختاری با دنیای غرب و حاجتمندی عمدتاً نظامی دولت و بحران سلامت، به درک و «عقلانیت تکنیکال» از دانش انجامید. عقلانیتی که بعدها در اواخر قرن با عصیان «گفتمان ترقی» از مبادی اولیه اش و پروبلماتیک شدن هویت جمعی در گفتار ناسیونالیسم، آموزش نوین را در خدمتِ «ناممکنات هویت جمعی گشوده» قرار داد.
مطالعات زنان
حمیده دباغی؛ زینب رفیعی پور
چکیده
مادری، یکی از انتظارات جنسیتی معاصر از زنان و بهعنوان امری بدیهی، مقدس و انگارهای قوام یافته در جامعه پذیری جنسیتی زنان تبلور دارد. برمبنای چنین باور قوی و ارزش محوری پیرامون مادری، ناباروری در نقطه مقابل، به مثابه یک نقص برای زن است. بر این اساس، زنان نابارور، با چالشها و مشکلات اجتماعی متعددی مواجه می شوند که فراتر از ناباروری ...
بیشتر
مادری، یکی از انتظارات جنسیتی معاصر از زنان و بهعنوان امری بدیهی، مقدس و انگارهای قوام یافته در جامعه پذیری جنسیتی زنان تبلور دارد. برمبنای چنین باور قوی و ارزش محوری پیرامون مادری، ناباروری در نقطه مقابل، به مثابه یک نقص برای زن است. بر این اساس، زنان نابارور، با چالشها و مشکلات اجتماعی متعددی مواجه می شوند که فراتر از ناباروری به مثابه یک امر بیولوژیکی و پزشکی است و درواقع نوعی تجربه زیسته متفاوتی را برای آنان رقم میزند. پس از مروری بر نظریات هویت، کنش متقابل و رویکردهای فرهنگی و رویکرد زیستی-روانی- اجتماعی، از 4 مفهوم برساخت ناباروری، انگ(داغ) ناباروری، فقدان و اندوه، و هویت نقش استفاده شد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش حاضر اینست که زنان نابارور چه ناکامی هایی را در طی تجربه ناباروری خود درک می کنند و برای آنها چه معنایی دارد؟ این پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک به وسیله نرم افزار کیفی Max Q.D.A. بر روی مصاحبه های نیمه عمیق و نیمه ساختمند با 20 زن نابارور است که در مشهد ساکن هستند. براساس یافته های تحقیق، تجربه زنان از ناباروری به 3 مضمون اصلی: هویت مادری تعلیق یافته، ادراک بدن ناقص و درمان ناتمام اشاره دارد.