طاهره قادری؛ سپیده رضایی
چکیده
طاهره قادری* سپیده رضایی** تاریخ دریافت: 20/11/92 تاریخ پذیرش: 5/11/93چکیدههدف این تحقیق شناخت رابطه بین سرمایهفرهنگی و ابعاد آن و گرایش به مد است و این که دختران و پسران از این لحاظ چه تفاوتی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سوال ...
بیشتر
طاهره قادری* سپیده رضایی** تاریخ دریافت: 20/11/92 تاریخ پذیرش: 5/11/93چکیدههدف این تحقیق شناخت رابطه بین سرمایهفرهنگی و ابعاد آن و گرایش به مد است و این که دختران و پسران از این لحاظ چه تفاوتی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سوال جوانان شهر شیراز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در ابتدا با انجام مصاحبه اکتشافی اطلاعاتی به دست آمد، سپس با نمونهگیری سهمیهای و با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز از 435 نفر از جوانان گرفته شد. متغیرهای مستقل این تحقیق از نظریههای فمینیسم رادیکال، بوردیو و وبلن گرفته شد. بنابر نظریه فمینیسم رادیکال، بین زنان و مردان از لحاظ گرایش به مد تفاوت وجود دارد؛ یعنی زنان بیش از مردان به مد گرایش دارند. در نمونه این تحقیق دختران و پسران در میزان گرایش به مد با هم تفاوت معناداری نداشتند و این فرضیه اثبات نشد. بنابر نظریه وبلن، میزان نیاز به کسب منزلت و میزان گرایش به مد باهم رابطه مثبتی دارند. در نمونه این تحقیق نیاز به کسب منزلت و گرایش به مد رابطهای باهم نداشتند. مطابق با نظریه بوردیو، بین میزان سرمایهفرهنگی و میزان گرایش به مد رابطه معکوسی وجود دارد؛ در این تحقیق، دو بعد از سرمایهفرهنگی یعنی سرمایه فرهنگی تجسمیافته و نهادینه شده با گرایش جوانان به مد رابطه مستقیمی را نشان داد. واژههای کلیدی: گرایش به مد، سرمایه فرهنگی، نیاز به کسب منزلت، تفاوت گرایش دختران و پسران به مد
ابوتراب طالبی؛ امیرحسین بحری پور
چکیده
ابوتراب طالبی*امیرحسین بحریپور** تاریخ دریافت: 9/7/92 تاریخ پذیرش: 5/2/93 چکیدههدف این مقاله بررسی میزان جمعگرایی در مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان شهر کاشان در پنج بعد جامعهای، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...
بیشتر
ابوتراب طالبی*امیرحسین بحریپور** تاریخ دریافت: 9/7/92 تاریخ پذیرش: 5/2/93 چکیدههدف این مقاله بررسی میزان جمعگرایی در مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان شهر کاشان در پنج بعد جامعهای، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی میباشد. تأثیر متغیرهای سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ فرهنگی و دینداری بر میزان جمعگرایی در مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، پیمایش بوده است. جامعۀ آماری پژوهش، شهروندان بالای 18 سال شهر کاشان در سال 1392 می باشند. در این تحقیق از شیوۀ نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شده و حجم نمونۀ مورد مطالعه 383 نفر بوده است. یافته-های تحقیق نشان میدهد که جمعگرایی غالب شهروندان کاشان در مسئولیتپذیری اجتماعی در مجموع ضعیف میباشد. چگونگی جمعگرایی شهروندان در ابعاد جامعهای، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی متفاوت میباشد. قویترین جمعگرایی در میان ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی مربوط به بعد زیست محیطی است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات، معناداری رابطۀ بین متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ اجتماعی و دینداری با میزان جمعگرایی در مسئولیتپذیری اجتماعی شهروندان را، تأیید و رابطۀ بین متغیر سرمایۀ اقتصادی با میزان جمعگرایی در مسئولیت-پذیری اجتماعی را رد میکند. در این بین متغیر دینداری، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری بر مسئولیتپذیری اجتماعی را داشته است.واژههای کلیدی: جمعگرایی ، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، دینداری
حمید عبدالهی؛ حانیه مددی؛ سجاد مرادی
چکیده
حمید عباداللهی چنذانق* حانیه مددی** سجاد مرادی*** تاریخ ...
بیشتر
حمید عباداللهی چنذانق* حانیه مددی** سجاد مرادی*** تاریخ دریافت: 11/7/91 تاریخ پذیرش: 20/10/92 چکیدهدر جامعه امروز ایران، مسئله هویت از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و مناقشات متعددی پیرامون آن صورت گرفته است. اما این مناقشات در خصوص هویت زنان وجوه بارزتری دارند؛ چرا که از یک طرف تغییرات ساختاری و فرهنگی رخ داده مانند افزایش فرصتهای تحصیلی و شغلی موجب بروز اشکال جدید هویتیابی برای زنان شده است و از طرف دیگر، وجود کلیشههای جنسیتی، زنان را در این زمینه با چالشهای بسیاری مواجه میسازد. هویتیابی فرآیند پیچیدهای است و از عوامل متعددی تاثیر میپذیرد که ساختار خانواده یکی از مهم ترینِ آنهاست. بنابراین، در این تحقیق به بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان پرداختهایم. در بخش نظری از دیدگاههای گیدنز در باب هویت و بازاندیشی و نیز منتقدان فمینیست و بوردیوگرای وی و همچنین از مباحث کاستلز در خصوص پدرسالاری استفاده شده است. تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است که تعداد کل آنها در زمان تحقیق 1600 نفر بوده است. نمونهگیری به شیوه سهمیهای متناسب صورت گرفته و حجم نمونه 340 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پاسخگویان در برابر کلیشههای جنسیتی مقاومت زیادی نشان داده و مدیریت بدن نیز اهمیت بالایی برای آنها دارد. بیشترین نسبت الگوی تصمیمگیری و نیز الگوی تقسیم کار در میان خانوادههای پاسخگویان از نوع پدرسالارانه بوده است. بعلاوه، نتایج تحقیق گویای وجود رابطهای معنی دار میان ساختار قدرت در خانواده و میزان هویت بازاندیشانه زنان است؛ به نحوی که میزان هویت بازاندیشانه زنانی که الگوی تصمیمگیری در خانواده آنها از نوع پدرسالارانه است بیشتر از سایر زنان میباشد. در بعد الگوی تقسیم کار خانوادگی نیز بیشترین میزان هویت بازاندیشانه متعلق به زنانی است که الگوی مشارکتی تقسیم کار در خانواده آنها وجود دارد.واژههای کلیدی: هویت، بازاندیشی، هویت بازاندیشانه، کلیشههای جنسیتی، ساختار قدرت در خانواده، پدرسالاری.
معصومه قاراخانی
چکیده
قاراخانی* تاریخ دریافت: 17/7/92 تاریخ پذیرش: 20/11/92 چکیدهنهاد آموزش عالی ضمن تامین زمینه دستیابی به آموزش دانشگاهی، بخشی از سیاستهای اجتماعی را با هدف تامین خدمات رفاهی و حمایتی برای گروههای ذینفع از جمله دانشجویان، ...
بیشتر
قاراخانی* تاریخ دریافت: 17/7/92 تاریخ پذیرش: 20/11/92 چکیدهنهاد آموزش عالی ضمن تامین زمینه دستیابی به آموزش دانشگاهی، بخشی از سیاستهای اجتماعی را با هدف تامین خدمات رفاهی و حمایتی برای گروههای ذینفع از جمله دانشجویان، مدیران، کارکنان و اعضای هیات علمی دنبال میکند. این پژوهش به بررسی و تحلیل اسناد (قوانین، آییننامهها و مصوبهها) به عنوان درون داد قانونی سیاستهای اجتماعی مرتبط با تامین رفاه اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی ایران طی سالهای 1360 – 1390 ش. میپردازد. با کاربرد روش کیفی و استفاده از تکنیک تحلیل محتوا سیاستهای رفاهی اعضای هیأت علمی، در دوره یاد شده ذیل دو مفهوم «سیاستهای رفاه شغلی» و «سیاستهای ارتقا و امنیت شغلی» بازنمایی و روند و رویه این سیاستها مورد بازشناسی قرار گرفت. صرفنظر از برخی سیاستهای «پیشبینی کننده» مطابق آییننامه استخدامی اعضای هیأت علمی و عمدتاً مرتبط با رفاه شغلی و ارتقای حرفهای، سایر سیاستها و به طور مشخص سیاستهای رفاهی در چارچوب برنامههای ستاد رفاهی و صندوق حمایت از اعضای هیأت علمی، بیشتر خصلتی «واکنشی» دارند. این بدان معنا است که با وجود اعمال برخی سیاستهای رفاهی، همچنان درک جامع و روشنی از مفهوم رفاه برای سیاستگذار و حتی مجریان این سیاستها در ارتباط با اعضای هیأت علمی وجود ندارد. در پرتو چنین برداشت نامنسجمی برخی سیاستهای رفاه اجتماعی از سوی سیاستگذار مغفول مانده، و اجرای سیاستهای نیم بند موجود نیز تحت تاثیر تحولات اقتصادی و سیاسی و نیز رویکرد دولتها به رفاه اعضای هیأت علمی، دستخوش روزمرگی و اعمال سلیقه سیاستگذاران و مجریان میباشد.واژههای کلیدی: سیاست اجتماعی، رفاه اجتماعی، آموزش عالی، اعضای هیات علمی، رفاه شغلی، ارتقا و امنیت شغلی، ستاد رفاهی.
امید قادرذراده؛ هیرش قادذزاده
چکیده
چکیدهبه باور بسیاری از صاحبنظران، دوره نوجوانی مرحله حساس شکلگیری هویت است. نوجوانان در این دوره سنی پایه و اساس تعهد تعمیمیافته و احساس تعلق عاطفی به جامعه خود را کسب میکنند. تحقیق حاضر با بهرهگیری از ادبیات نظری و تجربی مرتبط به بررسی تجربی نقش و تأثیر عوامل فرهنگی – اجتماعی در پیشبینی هویت ملی نوجوانان پرداخته است. این ...
بیشتر
چکیدهبه باور بسیاری از صاحبنظران، دوره نوجوانی مرحله حساس شکلگیری هویت است. نوجوانان در این دوره سنی پایه و اساس تعهد تعمیمیافته و احساس تعلق عاطفی به جامعه خود را کسب میکنند. تحقیق حاضر با بهرهگیری از ادبیات نظری و تجربی مرتبط به بررسی تجربی نقش و تأثیر عوامل فرهنگی – اجتماعی در پیشبینی هویت ملی نوجوانان پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی است که در طی آن با 480 نفر از نوجوانان 15-18سالۀ شهر بانه مصاحبه بعمل آمده است. یافتهها نشان میدهد که میانگین هویت ملی در میان نوجوانان معادل 77 درصد بود که بر مبنای یک مقیاس از صفر تا 100 بالا ارزیابی میشود. در میان ابعاد سهگانه هویت ملی، بُعد جذب درون گروهی جایگاه محوری و اولیهای داشته و ابعاد اشتراک درون گروهی و تعهد به گروه در مراتب بعدی اهمیت جای دارند. تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان میدهد که هویت ملی نوجوانان به ترتیب شدت رابطه با متغیرهای هویت دینی، جهتگیری ملی همسالان، جهتگیری ملی والدین، مصرف رسانههای داخلی، مصرف رسانههای خارجی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جنسیت مرتبط است. متغیرهای یاد شده در مجموع 60 درصد از تغییرات هویت ملی نوجوانان را تبیین میکنند. واژههای کلیدی: هویت ملی، رسانههای جمعی، پایگاه اقتصای- اجتماعی، جهتگیری ملی والدین و همسالان، هویت دینی، بانه
سمیه سادات شفیعی
چکیده
* تاریخ دریافت: 20/10/91 تاریخ پذیرش: 5/4/92 چکیدهامروزه مطالعات اوقات فراغت بخش مهمیاز دانش میان رشتهای مطالعات فرهنگی، سبک زندگی، جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی و مواردی از این دست است. در این راستا ...
بیشتر
* تاریخ دریافت: 20/10/91 تاریخ پذیرش: 5/4/92 چکیدهامروزه مطالعات اوقات فراغت بخش مهمیاز دانش میان رشتهای مطالعات فرهنگی، سبک زندگی، جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی و مواردی از این دست است. در این راستا تحلیل تاریخی فرهنگ و سبک زندگی زنان، بعنوان نیمه مورد غفلت واقع شده پژوهشهای عصر حاضر بویژه در کشوری چون ایران دارای فرهنگی کهن است و تغییرات فرهنگی آن با پیدایش مدرنیته سرعت بیشتری به خود گرفته، نیازمند تامل بیشتری است. در این میان عصر قاجار، دورانی طولانی است که منابع قابل توجهی از آن در دسترس است. در مقالهای که در پیش رو دارید محقق به کمک روش اسنادی به مطالعه سفرنامهها و خاطرات مرتبط با این دوره پرداخته تا بتواند تصویری کلی از چگونگی گذران اوقات فراغت زنان در این دوره را رصد کند. چنین اهتمامی سرنخهای مهمی درباره فرهنگ جنسیتی و سبک زندگی زنان این دوره فراهم میآورد و از این رو راهگشای ما در تبیین الگوهای گذران اوقات فراغت و سبک زندگی زنان در ایران معاصر خواهد بود. در این تحقیق پایگاه اجتماعی، تفکیک جنسیتی و برخورداری مادی از جمله مهمترین عوامل مرتبط با گذران اوقات فراغت زنان شناخته شدهاند. همچنین باید گفت گذران اوقات فراغت به شکلی جمعی، الگوی غالب گذران اوقات فراغت زنان بوده است.واژههای کلیدی: اوقات فراغت، پایگاه اجتماعی اقتصادی، برخورداری مادی، الگوهای فراغتی زنان، دوران قاجار
تزانه بوربور
چکیده
تاریخ دریافت: 20/8/92 تاریخ پذیرش: 20/12/92 چکیدهیکی از دغدغههای مردم مهاجر که به اجبار یا اختیار میهن خود را ترک کردهاند احساس تبعید و دور افتادن از ریشهها میباشد. اندیشمندان حوزههای گوناگون علوم انسانی، مطالعات پسا استعماری و علوم اجتماعی بخشی ...
بیشتر
تاریخ دریافت: 20/8/92 تاریخ پذیرش: 20/12/92 چکیدهیکی از دغدغههای مردم مهاجر که به اجبار یا اختیار میهن خود را ترک کردهاند احساس تبعید و دور افتادن از ریشهها میباشد. اندیشمندان حوزههای گوناگون علوم انسانی، مطالعات پسا استعماری و علوم اجتماعی بخشی از کار خود را به یافتن رهیافتی برای گذار مهاجران از احساس تبعید و پاسخ به این معطوف کردهاند که مهاجرانی که به هر دلیل از سرزمین خود رانده شده و جای دیگری سکنی گزیدهاند چگونه میتوانند به احساس استقرار یا تعادلی میان مکان و هویت و فرهنگ برسند. در این مطالعات برای این مسئله عمدتاً دو راهکار متفاوت ارائه شده است: رهیافت اول، نظریه تکثرگرایی است که بر پایه راهکار "ناخانگی" و رسیدن به فرهنگ ترکیبی استوار است. این نظریه مفهوم فرهنگ و خانه (یا میهن) را تغییر یافته میداند و در دنیای جهانی شده بر لزوم رها کردن احساس تعلق به سرزمین تاکید میکند. نظریه دوم، با گرایش به مارکسیسم و نظریات پسا استعماری بر پایه مقاومت استوار است و به راهکار پاسخگویی قدرت، تاکید بر بازگشت به ریشهها و "سکنی گزینی" به منزله تاکید بر حق تعلق بر سرزمین (مبدا یا میزبان) تاکید دارد. ضمن تبیین و بررسی این دو رویکرد و محدودیتهای آنها، مقاله حاضر بحث میکند که ارائه چارهای برای گذار از احساس عدم تعلق تنها با درنظر گرفتن "پیچیدگی موقعیتی" و شرایط انسانی و اجتماعی مردم و سرزمین مورد بحث میسر است و لازم است راهکارها را بر اساس شرایط اجتماعی مردم مهاجر و یا جامعه میزبان اولویتبندی کرد. واژههای کلیدی: دیاسپورا، مهاجرت، فرهنگ ترکیبی، تبعید، نظریه مقاومت، هومیبابا