طاهره قادری؛ زهرا القونه
چکیده
گرایش انسان به رفع نیازها و تحقق منافع و مصالح شخصی و خصوصی ، بدون لحاظ کردن دیگران به عنوان خودمداری و تکروی یا خودمحوری اطلاق میشود. فردگرایی خودخواهانه نوعی از فردگرایی است که در آن نفع شخصی اولویت تام داشته و افراد صرفا به دنبال تامین منافع خویش هستند. هدف این تحقیق، بررسی میزان فردگرایی خودخواهانه در بین طبقات مختلف و عوامل ...
بیشتر
گرایش انسان به رفع نیازها و تحقق منافع و مصالح شخصی و خصوصی ، بدون لحاظ کردن دیگران به عنوان خودمداری و تکروی یا خودمحوری اطلاق میشود. فردگرایی خودخواهانه نوعی از فردگرایی است که در آن نفع شخصی اولویت تام داشته و افراد صرفا به دنبال تامین منافع خویش هستند. هدف این تحقیق، بررسی میزان فردگرایی خودخواهانه در بین طبقات مختلف و عوامل مرتبط با آن میباشد. برای بررسی این موضوع دانشجویان دانشگاه شیراز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. این پژوهش با نمونهگیری طبقه بندی شده و با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه با یک نمونه 387 نفری انجام شده است. متغیرهای مستقل این تحقیق از نظریه های دورکیم، پاتنام، بوردیو و ترکیبی از نظریه های هابرماس وبر و وبلن گرفته شد. از نظریه دورکیم متغیر دینداری، از نظریه پاتنام متغیر سرمایه اجتماعی، از نظریه بوردیو متغیر سرمایه فرهنگی نهادینه شده خانواده، و در نهایت از ترکیب نظریه های هابرماس، وبر و وبلن متغیر طبقه گرفته شد. رابطه بین متغیر دینداری و فردگرایی خودخواهانه معنادار و معکوس بود و این فرضیه تأیید شد. اما بین سه متغیر سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی نهادینه شده خانواده، طبقه و فردگرایی خودخواهانه رابطه معناداری وجود نداشت و این سه فرضیه رد شدند. یافته ها در مورد متغیرهای زمینهای به این گونه بود که رابطه معناداری بین جنس و فردگرایی خودخواهانه وجود نداشت، اما بین سن افراد و میزان فردگرایی خودخواهانه رابطه معنادارو مثبتی وجود داشت.
محمد زاهدی اصل؛ اعظم پیله وری
چکیده
تحقیق حاضر درصدد شناسایی فرآیندهای شناختی بهبودیافتگان و خانوادههای آنها است و با روش نظریه پردازی داده بنیاد صورت گرفته است. شرکتکنندگان بر اساس نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدهاند و نمونهگیری تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافته است. بدین ترتیب 18 نفر از بهبودیافتگان و 20 نفر از خانوادههای ایشان در این پژوهش شرکت کردند. ...
بیشتر
تحقیق حاضر درصدد شناسایی فرآیندهای شناختی بهبودیافتگان و خانوادههای آنها است و با روش نظریه پردازی داده بنیاد صورت گرفته است. شرکتکنندگان بر اساس نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدهاند و نمونهگیری تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافته است. بدین ترتیب 18 نفر از بهبودیافتگان و 20 نفر از خانوادههای ایشان در این پژوهش شرکت کردند. دادهها، حاصل مشاهده، مصاحبه نیمه ساختار یافته و مطالعه ی مستندات موجود است و جهت تحلیل آنها نیز از شیوه کدگذاری strauss و corbin استفاده گردید. شرکتکنندگان در این گروه بر این باور بودند که اعتیاد قابل درمان است. هر کس مسئول رفتار خودش است و آنها قادر نیستند دیگران را تغییر دهند. آنها همچنین مصرفکننده را مسئول اعتیاد و درمان آن میدانستند، بر حال تمرکز داشتند و رفتارهای منفی مصرفکننده و نیز عودهای پیشین او را نشات گرفته از نیاز او به مواد میدانستند. علاوه بر این این گروه بر این باور بودند که چنانچه مصرف کننده با متد کنگره 60، استفاده از دارو در بازه زمانی 11 ماه درمان شود، وسوسه نخواهد شد. بر این اساس از نظر آنها ارتباط با دوستان مصرف کننده پس از سپری شدن دوره درمان، اخلالی در روند درمان ایجاد نمی کند.
علی اکبر تاج مزینانی؛ غلامرضا غفاری؛ یاسر باقری
چکیده
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب ...
بیشتر
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب قدرت را بهسمت ورود به میدانتامیناجتماعی سوق میدهد، به این امید که منابع/داراییها/یا سیاستگذاریها را درجهت نفع/تشخیص خویش هدایت کنند. در چنین شرایطی پیادهسازی سیاستهای اجتماعی، پیگیری اهداف اجتماعی و یا تلاش برای گریز ازخطربحران در منابع سازمان، همگی در گروی شناخت کنشگران عمده و ابزار اِعمال قدرت آنهاست. بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر پیبردن به کیستی کنشگران کلیدی این میدان و سازکارهاوابزارهای آنها در مواجهه با سازمان تامین اجتماعی است. روش این پژوهش کیفی بوده و از هر دو روش اسنادی و میدانی بهره برده است. از تکنیکهای تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه در گردآوری و تطبیق دادهها و بررسی انتقادی در تحلیل دادهها و نیز تکنیک تحلیل میدان تک قطبی برای هر دو بخش استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که مهمترین کنشگران میدان، نهادهای مجلس، دولت، کارگران، کارفرمایان و سازمان تامین اجتماعی بودهاند که هر یک از آنها از ابزارهای متفاوت و خاص خود برای مواجهه در میدان استفاده کردهاند که تشریح آن در مقاله آمده است. میدان تامین اجتماعی در ایران درعمل از رویکرد سهجانبهگرایی تبعیت نمیکند؛ و این مسئله بیشازهرچیز ناشی از تضعیف نهادهای کارگری و کارفرمایی است. پیامد این مسئله، تقویت مجلس بهمثابه نهادی میانجی و تضعیف بیشتر گفتگوی سهجانبه تخصصی است.
پیمان محمودی؛ ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ...
بیشتر
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ذکر شده؛ شباهت به یک فرقۀ یا شبه فرقه دارد که دارای مناسک خاص در شیوۀ زندگی مانند غذا خوردن و اجرای مراسم مخصوص به خود، همراه با اوراد خاصی بوده است. مرام و مناسکی که این جریان داشته به نوعی افراد را به ترک و بیتوجهی به دنیا سوق میداده است. در این پژوهش از روش کیفی و استراتژی تئوری زمینهای استفاده شده، که سوال اصلی پژوهش با استفاده از تئوری زمینهای تبدیل به مدل پارادایمی شده و برخی از سوالات فرعی نیز از طریق مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته است. در این پژوهش با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی از 23 نفر از افراد مورد نظر، مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفته و این مصاحبهها به صورت مفاهیم و مقولاتی که خودشان ابراز داشته بودند کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که این فرقه ساختگی بوده و دوام چندانی نداشت. همچنین از جمله عوامل زمینهای میتوان به عدم آگاهی، بیسوادی، عدم حضور روحانیون، و همچنین از انگیزههای آن میتوان به ترس، سرآمدی، همرنگ جماعت شدن، داشتن جذابیت و رمزآلودگی اشاره کرد. همچنین از جمله پیامدهای آن نیز میتوان به دنیاگریزی، دینداری مناسکگرا، فقر، آبروریزی، تفرقه و نزاع بین طوایف، توهمزایی و خرافهگرایی، کاهش جرایم اجتماعی، انجام اعمال خلاف شرع اشاره نمود.
محمد بیطرفان؛ سهراب یزدانی؛ حسین مفتخری؛ حجت فلاح توتکار
چکیده
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ...
بیشتر
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ج) طرح مفهوم برابری در انقلاب مشروطیت. واقعیت امر این است که توانمندسازی زنان یکی از دغدغهها و کنشهای اصلی روشنفکران مشروطهخواه بود؛ از آنجایی که روابط اجتماعی دوره قاجار اجازه طرح مسئله برابری در حوزه زنان را نمیداد، اندیشیدن و کاربست مفاهیم دینی و اجتماعی در حوزههای آموزشی و بهداشتی میتوانست تغییرات اولیه را در نگاه به مسئله جنسیت زنانه به وجود آورد. بنابراین توجه به بهبود موقعیت اجتماعی زن ایرانی و نفع همگانی حاصل از آن، به صورت دغدغه اصلی مشروطه خواهان در حوزه زنان درآمد. با این حال، تغییر در سنت های اجتماعی، باعث واکنش شدید حامیان گفتمان سنتی بر سر موضوع آموزش زنان و تاسیس مدارس دخترانه شد؛ بر همین مبنا کشمکش های بسیاری صورت گرفت که در محافل گوناگون نظیر مجلس، دولت، انجمن های شهری، جراید و غیره تبلور یافت. در واقع طرح مفاهیم اصلی مشروطیت نظیر آزادی، قانون و برابری، که به نوعی با مسئله زنان نیز پیوند یافت، نقطه کانونی تعارض بین گفتمان های سنت و تجدد قرار گرفت.
محمدمسعود سعیدی
چکیده
رشد گروههای معنویتگرا در جامعه، میتواند حاکی از سمت و سوی جدیدی در تحول فرهنگ عمومی باشد، لذا مطالعهی علمی و بیطرفانهی این گروهها، نقش مهمی در شناخت نیازهای انسان امروزی و انتظارات او از دین، و به طور کلی، شناخت فرهنگ زمانه خواهد داشت. یکی از این گروهها که با وجود منع قانونی، کم و بیش به گسترش خود ادامه میدهد، عرفان حلقه ...
بیشتر
رشد گروههای معنویتگرا در جامعه، میتواند حاکی از سمت و سوی جدیدی در تحول فرهنگ عمومی باشد، لذا مطالعهی علمی و بیطرفانهی این گروهها، نقش مهمی در شناخت نیازهای انسان امروزی و انتظارات او از دین، و به طور کلی، شناخت فرهنگ زمانه خواهد داشت. یکی از این گروهها که با وجود منع قانونی، کم و بیش به گسترش خود ادامه میدهد، عرفان حلقه است. شرایط خاصی که در فرد و محیط اطرافاش وجود دارد، بستر مناسبی را برای ورود او به کلاسهای عرفان حلقه و باقی ماندن در گروه، به انگیزه رسیدن به آرامش فراهم میکند. شرایطی مثل حال بد پایدار در فرد، عدم کارایی دینداری مرسوم، دافعه مجالس سنتی، زمینه شخصیتی تکیه بیشتر بر احساسات، اعتماد بر دوستان، و جاذبه کلاسهای جدید. فرد در گروه، به کمک برخی ترفندها و آموزشهای جذاب، یک فرایند جابجایی از حال بد به حال خوب را تجربه میکند، این فرایندِ خودآگاه، برای همهی اعضا اتفاق نمیافتد، و در موارد اتفاقافتاده نیز نسبی، و قدر مسلم آن، تا زمانی است که فرد ارتباطات صمیمی گروه را ترک نکرده است. همراه با پیامدهایی که خودآگاهانه، خوب تلقی میشود، پیامدهای ناخودآگاهی نیز محصول روش عرفان حلقه است که در فرهنگ جوامع انسانی آن را فریبخوردگی میشمارند.
سید احمد مرتضوی؛ ایرج ساعی ارسی؛ سعید معدنی
چکیده
شعر آن صخره ی سختی است که در قلبِ کوهِ سنگی نه فقط فریاد که انعکاس دهنده ی زمزمزمه های درِگوشی و گاه سکوت های پر از فریاد است. در کنارچهره ی لطیف چهره ای دارد از جنس انفجار، رسانه ای است به تیزی رعد و برق،و هدف از این نوشتارآشکار سازی این تیزی در چهره دیالکتیکی شعرِ شاملوست. صورتی به وسعت سیرت جامعه و آنچه در اوست. مبانی نظری مبتنی بر مفاهیم ...
بیشتر
شعر آن صخره ی سختی است که در قلبِ کوهِ سنگی نه فقط فریاد که انعکاس دهنده ی زمزمزمه های درِگوشی و گاه سکوت های پر از فریاد است. در کنارچهره ی لطیف چهره ای دارد از جنس انفجار، رسانه ای است به تیزی رعد و برق،و هدف از این نوشتارآشکار سازی این تیزی در چهره دیالکتیکی شعرِ شاملوست. صورتی به وسعت سیرت جامعه و آنچه در اوست. مبانی نظری مبتنی بر مفاهیم اصلی یورگن هابرماس نماینده اصلی مکتبِ انتقادی فرانکفورت می باشد. روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای و روش دسته بندی اطلاعات با مدل عینی - ذهنی است همچنین روش تحلیل یافته ها با استفاده از روش کیفیِ مقایسه ای و تطبیقی انجام گردیده است .یافته های مقاله نشان می دهد که مفاهیم شاملویی در چارچوب مفاهیم هابرماسی می تواند انعکاس دهنده ی بخشی از واقعیتهای اجتماعی از جمله ستیزِاجتماعی باشد، و نتیجه تحقیق نشان از همسویی «شعر» و «نظریه» در توضیح و تبیین مسائل اجتماعی دارد. همانگونه که شعر به عنوان یک پدیده ی اجتماعی می تواند با رویکردهای مختلف جامعه شناختی مانند رویکردِ ساختاری و تضادی مورد مطالعه قرار گیرد؛خود حاوی رویکردهای مختلفِ نظری است و شعر چیزی جز خودِ این رویکردها نیست. شاعرانِ بزرگ همانندِ نظریه پردازان اجتماعی نه فقط بازتاب دهنده ی مسائل اجتماعی بلکه در پی توضیح، روشنگری، و درمان مسائل اجتماعی نیز هستند.