جامعه شناسی
علی ایار؛ موسی عنبری
چکیده
این مطالعه با استفاده از روش مردم نگاری انتقادی، اثر مداخلات توسعهای را بر ساحت اجتماعی و اقتصادی اجتماعات محلی در میدان زاگرس میانی (استان های ایلام و لرستان) بررسی می کند. بنا بر یافتهها توسعه، زیستجهان پیشامداخلهای را که درسیطره امر اجتماعی بوده، تحت هجمه امر اقتصادی قرار داده است. توسعه، از ظرفیتهای فرهنگی و سنتهای پیوند ...
بیشتر
این مطالعه با استفاده از روش مردم نگاری انتقادی، اثر مداخلات توسعهای را بر ساحت اجتماعی و اقتصادی اجتماعات محلی در میدان زاگرس میانی (استان های ایلام و لرستان) بررسی می کند. بنا بر یافتهها توسعه، زیستجهان پیشامداخلهای را که درسیطره امر اجتماعی بوده، تحت هجمه امر اقتصادی قرار داده است. توسعه، از ظرفیتهای فرهنگی و سنتهای پیوند دهنده و یاریگرانه درکنشهای اقتصادی محلی غفلت شده است و به جای آن برنامه های رسمی و سرمایه محور دولتی، در ابعاد عینی و ذهنی گسترش یافته است؛ ماحصل تضعیف سنتهای مردمی، برآمدن گروههای شبهتکنوکرات جدیدی است که ارزش فرهنگی محلی مانندسختکوشی، قناعت، همکاری وسخاوت را نماد عقب افتادگی می دانند. در واقع کنشگران بومی به مثابه مدیران مولد خویش فرمای جدید، به کسانی بدل شدند که برای بازاریابی نیروی کار و تأمین معاش خود، در دام اعانه، وام و اجیرشدگی گرفتار شدهاند. به منظور نشان دادن این تقلیل، از استعاره درخت گردو به مثابه نماد جامعۀ طبیعت مدار سختکوش، همبسته و کوشا و از درخت اوکالپتوس بهعنوان نماد مداخلۀ عاریتی، جامعه مصرفی، تظاهری و گسسته استفاده کردهایم .با زوال اجتماع محلی،کنشهای اقتصادی همیارانه، سختکوشی و قناعت تحدید شده، و رقابتهای اقتصادی مصرف گرا،گسسته و سودانگارانه بجای آن نشسته است.
حمزه نوذری
چکیده
نظریه انتخاب عقلانیِ علم اقتصاد در تحلیل کنش اقتصادی با دو مشکل اساسی مواجهه است. مشکل اعتبار، یعنی تأیید تجربی اصول بنیادین آن و مشکل موضوعیت، یعنی توان و ظرفیت توجه همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنی کنشگر. سنتهای مختلف جامعهشناسی تلاش کردهاند برای پر کردن حفرههای آن دیدگاه متفاوتی برای تحلیل کنش اقتصادی ارائه کنند اما این ...
بیشتر
نظریه انتخاب عقلانیِ علم اقتصاد در تحلیل کنش اقتصادی با دو مشکل اساسی مواجهه است. مشکل اعتبار، یعنی تأیید تجربی اصول بنیادین آن و مشکل موضوعیت، یعنی توان و ظرفیت توجه همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنی کنشگر. سنتهای مختلف جامعهشناسی تلاش کردهاند برای پر کردن حفرههای آن دیدگاه متفاوتی برای تحلیل کنش اقتصادی ارائه کنند اما این رویکردهای جامعهشناختی در سطح تحلیلی متفاوتی با نظریه انتخاب عقلانی کنش اقتصادی را توضیح دادهاند بنابراین نتوانستهاند بدیل مناسبی برای آن باشند. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا جامعهشناسی اقتصادی میتواند سطح تحلیل علی نزدیکتری با آنچه نظریه انتخاب عقلانی اشاره دارد، ارائه کند که همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنیت کنشگر، محاسبهگری و روتینها توجه کند؟ مبانی نظری این پژوهش رویکرد رابطهگرایی و نحوه تعامل کنش و ساختار موقعیت، ذهنیت حسابگرانه و روالها است. روش پژوهش اسنادی و مبتنی بر تفسیر و مرور انتقادی متون دستاول جامعهشناسی است تا نحوه مواجهه نظری سنت جامعهشناسی با نظریه انتخاب عقلانی و امکان بدیل مناسب برای آن روشن شود. دو مفهوم دلایل عملی و روالها در نظریه بوردیو و شوتس در دو سنت فکری متفاوت میتوانند توضیح جامعهشناختی مناسبی برای کنش اقتصادی در مقابل نظریه انتخاب عقلانی ارائه کنند که در این میان نظریه شوتس به جهت توجه همزمان به رفتار حسابگرانه و عادات در توضیح کنش اقتصادی بدیل مناسبی است.