جامعه شناسی
عبدالرضا نواح؛ کریم رضادوست؛ سعید معیدفر؛ نرگس خوشکلام
چکیده
شیوع کرونا با تأکید بر فاصلهگیری اجتماعی سبب شد تعاملات اجتماعیِ درون بافتهای قومی ازلحاظ کمیت و کیفیت دستخوش تغییراتی گردد. بر همـین اسـاس تحقیـق حاضر بر پدیـدارشناسی تجربهزیسته لکزبانان شهرستان بروجرد از تعاملات اجتماعی پس از مواجهه با شیوع کرونا متمرکز شده است. تحقیق پدیدارشناسی حاضر بهمنظور تحلیل دادهها از ...
بیشتر
شیوع کرونا با تأکید بر فاصلهگیری اجتماعی سبب شد تعاملات اجتماعیِ درون بافتهای قومی ازلحاظ کمیت و کیفیت دستخوش تغییراتی گردد. بر همـین اسـاس تحقیـق حاضر بر پدیـدارشناسی تجربهزیسته لکزبانان شهرستان بروجرد از تعاملات اجتماعی پس از مواجهه با شیوع کرونا متمرکز شده است. تحقیق پدیدارشناسی حاضر بهمنظور تحلیل دادهها از تکنیک موستاکاس بهره برده است. تعداد 16 نمونه بهصورت هدفمند و تا اشباع نظری انتخابشده و دادهها به روش مصاحبه عمیق گردآوری شده است. همچنین از 10 مشاهده مشارکتی بهمنظور گردآوری دادههای بیشتر استفاده شده است. بر اساس نتایج کدگذاری و تحلیل دادههای میدانی، مفهوم «تعامل قومی پساکرونا» شامل 8 خوشـهی اصلی است که عبارتاند از: 1) مجال یافتن عاملیت انسانی، 2) اجتماعیشدن تعامل، 3) پیوسته شدن اعضای قوم، 4) بابرنامهشدن تعامل، 5) علمی عقلانی شدن بنیان معرفتی تعامل، 6) غایتمند شدن تعامل، 7) بیشدیجیتالی شدن تعامل، و 8) نمود یافتن نقش عاملیت ناانسانی. بهطورکلی مخاطره کرونا به مانند شوکی عمل کرده که فرصت ابراز فردیت را برای اعضای جامعه قومی لَک فراهم آورده است.
معصومه باقری؛ مرضیه شهریاری؛ پروین گنجی
چکیده
روسپیگری تلخترین حقیقت اجتماعی جامعه کنونی است که بین افراد خاکستری جامعه که باوجود ناخالصی و آلودگی هنوز فطرت پاکشان را از دست ندادهاند، در حال گسترش است. این تحقیق باهدف بررسی تجربه زیسته زنان در گرایش به روسپیگری در شهر خرمآباد و شیوه نمونه گیری هدفمند از طریق روش گلوله برفی با 12 نفر از زنان روسپی انجامشده است. با توجه به ...
بیشتر
روسپیگری تلخترین حقیقت اجتماعی جامعه کنونی است که بین افراد خاکستری جامعه که باوجود ناخالصی و آلودگی هنوز فطرت پاکشان را از دست ندادهاند، در حال گسترش است. این تحقیق باهدف بررسی تجربه زیسته زنان در گرایش به روسپیگری در شهر خرمآباد و شیوه نمونه گیری هدفمند از طریق روش گلوله برفی با 12 نفر از زنان روسپی انجامشده است. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از ازدواج مورد کنکاش قرار میگیرد، رویکرد این تحقیق پدیدار شناختی است. جهت گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبهی عمیق و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. مضمونهای اصلی شامل؛ ادراک معانی گرایش به روابط غیراخلاقی (روسپیگری) و ابعاد معنایی آن میباشد. همچنین عدم تمایل شرکای جنسی به استفاده از وسایل پیشگیری، پایبند نبودن به توافق در شیوه انجام و پرداخت هزینه، نداشتن امنیت جانی و تهدید روحی بهعنوان مهمترین رفتارهای پرخطر و محافظت نشده تجربهشده زنان روسپی بود. اکثر زنان روسپی قربانی کارکردهای نادرست خانواده پدری و همسری، محیط و جامعه ناسالم خود شدند؛ بنابراین آموزش مهارت جهت خودکفایی زنان، اطلاعرسانی توسط رسانه و نهادهای اطلاعرسان و ایجاد نمودن قانونهای حمایتی برای زنان خیابانی ضروری است.
مهدخت قربانی؛ علیرضا شجاعی زند
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابیِ کیفیِ آموزش جامعهشناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعهشناسی در ایران از دریچهی تجربهی زیستهی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارائه داده و مقدمهای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقولهی آموزشِ رشتهی جامعهشناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضاتِ ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابیِ کیفیِ آموزش جامعهشناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعهشناسی در ایران از دریچهی تجربهی زیستهی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارائه داده و مقدمهای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقولهی آموزشِ رشتهی جامعهشناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضاتِ رویکرد پدیدارشناسی، آموزش بهعنوان یک پدیدار برای محقق و کنشگرانِ درگیر فرایند آموزش آشکارشده و محققین تلاش داشته با تکیهبر تجربیات زیستهی این کنشگران، توصیفی از وضعیت آموزش جامعهشناسی به دست دهند تا درنهایت بتوان با تکیهبر توصیفها و واکاوی خلأهای موجود در آموزش، به درکی بهتر از وضعیت جامعهشناسی در ایران نائل شد. روش نمونهگیری، نظریه زمینهای است. جامعهی آماری شامل دانشجویان جامعهشناسی (کارشناسیارشد و دکتری) و اساتید جامعهشناسی است که با معیار اشباع نظری در نمونهگیری به پانزده دانشجو و هفت استاد رسیدیم. نتایج توصیفی پژوهش نشان از وجود موارد زیر در وضعیت کنونی آموزش جامعهشناسی در ایران میدهد: نحیف بودن بینش جامعهشناختی، انباشت مقالاتِ علمی، شکل نگرفتنِ حوزه عمومی، بیاعتمادی به دانشگاه، مقتضیات محدود کنش دانشجو-استاد در بستر جامعه داخلی و بینالمللی، شیءوارگی علمی، عدم تفکیکِ ساختاری دانشگاه و دولت، عدمِ وجود پارادایم مشخص پژوهشی نظری، عدم استقلالِ دانشگاه از فضایِ امنیتی.
محمدرضا پویافر
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجربه زیارت زائران امام رضا (ع) از طریق یک مطالعه پدیدارشناختی انجام شده است. بر این اساس، از روش مصاحبه و همچنین مشاهده مشارکتی استفاده شده است. برای نمونهگیری کیفی از استراتژی نمونهگیری هدفمند استفاده شده است. 28 مصاحبه با مشارکتکنندگان انجام شد که در این میان یک توازن نسبی بر حسب جنس و بین زائران و مجاوران ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجربه زیارت زائران امام رضا (ع) از طریق یک مطالعه پدیدارشناختی انجام شده است. بر این اساس، از روش مصاحبه و همچنین مشاهده مشارکتی استفاده شده است. برای نمونهگیری کیفی از استراتژی نمونهگیری هدفمند استفاده شده است. 28 مصاحبه با مشارکتکنندگان انجام شد که در این میان یک توازن نسبی بر حسب جنس و بین زائران و مجاوران برقرار شده است. برای چارچوب مفهومی مطالعه از نظریه ویلیام جیمز در تعریف تجربه دینی و تلفیقی از نظریهها و مدلهای بومی سنجش دینداری در تعریف مفهوم اصلی تجربه زیارت بر اساس شامل سه بعد اندیشهها (ذهنیات)، کنشها (اعمال) و احساسات و عواطف استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشاندهنده تنوعی از تجربههای دینی در هر سه بعد از ابعاد تجربه دینی بوده است. درعینحال، بین تجربههای دینی زائران و مجاوران در شاخصهایی همچون باور به اشیاء مقدس و الگوی گذران وقت در حرم تفاوت وجود داشته است؛ اما در سایر عناصر و مؤلفههای تجربه زیارتی، تنوعهای موجود بین هریک از دو گروه زائران و مجاوران مشابه با هم بوده است.
جامعه شناسی
احمد غیاثوند؛ سمیه عرب خراسانی
چکیده
بررسی شیوع جدایی و افزایش خانوادههای تکسرپرست علاوه بر مطالعه ساختاری و عینی نیاز به بررسی ذهنیت عاملان با تأکید بر جنسیت نیز دارد. زنان سرپرست خانوار به دلیل همراه داشتن فرزندان شرایط ویژهای را در دو حالت اتفاق جدایی و مواجهه با پیامدهای آن تجربه میکنند. تا پیشازاین فرض بر آن بوده است که فرزندان عامل مهمی در نگهداشت زندگیهای ...
بیشتر
بررسی شیوع جدایی و افزایش خانوادههای تکسرپرست علاوه بر مطالعه ساختاری و عینی نیاز به بررسی ذهنیت عاملان با تأکید بر جنسیت نیز دارد. زنان سرپرست خانوار به دلیل همراه داشتن فرزندان شرایط ویژهای را در دو حالت اتفاق جدایی و مواجهه با پیامدهای آن تجربه میکنند. تا پیشازاین فرض بر آن بوده است که فرزندان عامل مهمی در نگهداشت زندگیهای تأهلی هستند، اما تصویر حاضر از وضعیت جدایی زنان و مردان و شکلگیری خانوادههای تکسرپرست معنای دیگری را به ذهن میرساند. پژوهش حاضر در پی جستجوی معنای جدایی و تغییرات زمینهای – ذهنی آن از منظر مادران با محوریت هویت مادری صورت گرفته است. این مطالعه پدیدارشناسی به شیوه کیفی انجام گرفته و ابزار گردآوری اطلاعات آن مصاحبه نیمهساختیافته با بیست نفر از مادرانی است که تجربه جدایی داشتهاند. تحلیل اطلاعات حاصل به شیوه کولایزی انجام و نتیجه حاصل شده آنکه جدایی در پی تغییر ذهنیت زنان نسبت به حیات خانوادگی، اهمیت یافتن هویت انسانی زنانه و توجه به بهزیستی فرزندان صورت میگیرد. زندگی زناشویی ناخوشایند و ناتوان از تأمین نیازهای زنان، آنان را به سمت رهایی از این وضعیت رنجآور مزمن میراند. تهدید پیوسته هسته شخصیتی زنان و تخریب اعتماد و عزتنفس آنان سبب میشود که در پی راهی جهت خروج از این وضعیت قرار گیرند. در این مسیر فرزندان همچنان عامل مهمی در زندگی زنان باقی میمانند اما نه بهعنوان عامل نگهدارنده آنان در شرایط ناخوشایند، بلکه بهعنوان عاملترمیم هویتی. بهزیستی فرزندان محرکی قوی در حذف پدر از زندگی خانوادگی و تشکیل خانوادههای زنسرپرست است.