مرتضی پرویزن؛ جعفر هزارجریبی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی مصاحبهها در غالب متن، با استفاده از رویکرد کیفی نظریهی زمینهای به کدگذاری مفاهیم و استخراج مقولات مرکزی پرداختند. پس از بررسی انواع تعابیر و مواجهه زنان از خشونت خانگی و پیادهسازی مصاحبهها، بیشترین مفاهیم در حول مقولات «خشونت فیزیکی» «خشونت مالی» «خشونت عاطفی» قرار میگرفتند که همین امر نیز با متغیرهای زمینه مدنظر محققین قابل توضیح است، بهطوریکه بسیاری از زنان که در مواجهه با خشونتهای خانگی واکنش انفعالی را پیشه کرده بودند دارای تحصیلات پایین، شبکهی حمایتی ضعیف، پایبندی زیاد به سنتهای فرهنگی و ساکن مناطق روستایی و حاشیه شهر بودهاند و خشونت فیزیکی و مالی بیشتر متوجه این دسته از زنان میشود که همین امر بیانگر لزوم اختصاص نوع متفاوتی از خدمات روانشناختی و فرهنگی سازمانهای حمایتی به این دسته از مناطق هست.
جعفر هزارجریبی؛ رضا صفری شالی
چکیده
چکیده این پژوهش با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان «ارنستو لاکلاو و شنتال موفه» به بررسی گفتمان عدالت اجتماعی با نشانه مرکزی کاهش فقر و محرومیت در متون لوایح برنامههای توسعه اول تا پنجم (که توسط سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد مصوب گردید)، میپردازد تا با درک نشانههای اصلی و مفصلبندیهای خاص هر گفتمان و همچنین ...
بیشتر
چکیده این پژوهش با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان «ارنستو لاکلاو و شنتال موفه» به بررسی گفتمان عدالت اجتماعی با نشانه مرکزی کاهش فقر و محرومیت در متون لوایح برنامههای توسعه اول تا پنجم (که توسط سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد مصوب گردید)، میپردازد تا با درک نشانههای اصلی و مفصلبندیهای خاص هر گفتمان و همچنین کنکاش تأثیر عوامل غیرگفتمانی بر هر گفتمان، تمایزات رویکردی، سیاستگذاری و عملکردی در میان این گفتمانها را کشف نماید. نتایج حاصل از تحلیل گفتمان متون حاکی از آن است که با هژمونی گفتمان سازندگی بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور، این گفتمان با نقد مفهوم بازنمایی شده از عدالت اجتماعی در دهه اول انقلاب و اصول و شاخصههای آن، بویژه در بخش پرداخت سوبسید از سوی دولت به مردم، اقدام به غیریتسازی از گفتمان دولت موسوی نمود و مفهومی از عدالت اجتماعی را بازنمایی نمود که بسیار متأثر از فضای سیاسی و اجتماعی کشور پس از جنگ و لزوم بازسازی خرابیهای ناشی از آن، ساماندهی اقتصاد کشور و حرکت به سمت و سوی رشد اقتصادی به منظور تأمین منابع مالی مورد نیاز برای امر سازندگی و بازسازی مجدد کشور بود. بر این اساس مفهومیاقتصادی با شاخصه اصلی رشد اقتصادی از سوی این دولت در بازنمایی از دال شناور عدالت اجتماعی ارائه گردید. اما، گفتمان اصلاحطلبی با تأکید بر توسعه سیاسی، همراهی توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی را در جهت تحقق دال شناور عدالت اجتماعی با نشانه مرکزی کاهش فقر و محرومیت را مطرح نمود و اما، آخرین گفتمان هژمونی یافته در نظام جمهوری اسلامی ایران، موسوم به گفتمان اصولگرای عدالت محور، که با غیریتسازی خود با گفتمانهای پیشین بر مبنای تعریف خاص از دال شناور عدالت اقدام به اجرای طرح تحول اقتصادی نمود. در این مرحله، با توجه به مفهوم بازنمایی شده از عدالت اجتماعی در این گفتمان، به معنای توزیع فرصتها و امکانات به طور مساوی به همه افراد و همه مناطق کشور به گونهای که همه جای کشور با هم و هماهنگ پیشرفت کنند؛ دولت احمدی نژاد، در کنار هدفمندی یارانهها، خصوصیسازی به شیوهای نوین یعنی پرداخت سهام عدالت را در دستور کار خود قرار داد.
جعفر هزارجریبی؛ اسدالله مهری
چکیده
هدف از این پژوهش شناخت میزان تأثیر سرمایه اجتماعی بر سلامت روانی و اجتماعی معلمان شهر همدان میباشد. روش تحقیق از نوع مقطعی به صورت پیمایشی و از نوع توصیفی بوده است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان شهر همدان در سال 1390 تشکیل میدهند. نمونه مطالعه شامل 375 نفر میباشد، که با روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند. در این پژوهش تمام آزمودنیها ...
بیشتر
هدف از این پژوهش شناخت میزان تأثیر سرمایه اجتماعی بر سلامت روانی و اجتماعی معلمان شهر همدان میباشد. روش تحقیق از نوع مقطعی به صورت پیمایشی و از نوع توصیفی بوده است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان شهر همدان در سال 1390 تشکیل میدهند. نمونه مطالعه شامل 375 نفر میباشد، که با روش نمونهگیری سهمیهای انتخاب شدند. در این پژوهش تمام آزمودنیها با استفاده از پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک، سرمایه اجتماعی، سلامت روانی (GHQ-28) و سلامت اجتماعی کییز مورد سنجش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون x2، ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و مدل تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین بُعد مشارکت اجتماعی سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی و سلامت روانی به ترتیب (429/0 و 534/0)، بُعد روابط با دوستان و اقوام و خانواده (470/0، 376/0)، بُعد اعتماد اجتماعی (593/0، 361/0)، بُعد روابط همسایگی (6/0، 310/0)، بُعد انسجام اجتماعی (406/0، 179/0)، بُعد گرایش نسبت به دیگران (536/0، 283/0)، بُعد ایثار نسبت به غریبهها (366/0، 136/0)، بُعد حمایت اجتماعی (515/0، 329/0) و بُعد علاقه به جامعه (329/0، 276/0) همبستگی معناداری دیده شد. همچنین نتایج کلی، رابطه معناداری بین سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی (001/0p> و 492/0r=) و سلامت روانی (001/0p> و 572/0 r=) را نشان داد. طبق یافتهها، این پژوهش در راستای مطالعات صورت گرفته در این زمینه میباشد. بنابراین پیشنهاد میشود که به ارتقاء سلامت معلمان از طریق نظامهای آموزشی و تربیتی با افزایش سرمایه اجتماعی، استفاده از روشهای آموزشی گروهی و ایجاد شبکههای اجتماعی علمی، آموزشی، دوستی و تفریحی توجه شود.
جعفر هزارجریبی؛ محمد آقابیگی کلاکی
چکیده
چکیده: گروه مرجع یکی از مهمترین منابع هویتی افراد یک گروه و در ابعاد گستردهتر، یک جامعه است، و تاثیر بسیار مهمی در شکلگیری نگرشها و ارزشها و جهتدهی به هنجارها و رفتارهای افراد جامعه دارد. تغییر گروه مرجع از گروه خودی به گروه دیگری (غریبه)، علاوه بر آن که موجب رواج ارزشها و هنجارهای جامعهای دیگر در جامعه خودی شده و موجب ...
بیشتر
چکیده: گروه مرجع یکی از مهمترین منابع هویتی افراد یک گروه و در ابعاد گستردهتر، یک جامعه است، و تاثیر بسیار مهمی در شکلگیری نگرشها و ارزشها و جهتدهی به هنجارها و رفتارهای افراد جامعه دارد. تغییر گروه مرجع از گروه خودی به گروه دیگری (غریبه)، علاوه بر آن که موجب رواج ارزشها و هنجارهای جامعهای دیگر در جامعه خودی شده و موجب بروز رفتارهایی میشود که از دیدگاه جامعه خودی کجروی و انحراف محسوب میشود؛ موجبات بروز بحرانهای هویتی در بین افراد جامعه را نیز فراهم میکند. در این پژوهش میزان مرجعیت جوامع غربی توسعه یافته در بین دانشجویان دانشگاههای اصفهان و صنعتی اصفهان مورد بررسی قرار گرفته و برای تبیین آن تاثیر عواملی مانند: مطلوبیت نظامهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ارزشی جوامع غربی و نیز تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و ارزشی جامعه ایران در نظر گرفته شده و مکانیسم تاثیر آنها بر تغییر گروه مرجع تحلیل شده است. از دیگر عواملی که به عنوان متغیر مستقل مورد استفاده قرار گرفته است میتوان به گسترة تبلیغاتی و رسانهای جوامع غربی برای تبدیل خود به عنوان مرجع برای سایر جوامع و همچنین طبقه اقتصادی و اجتماعی افراد اشاره کرد. این علل در قالب مکانیسم ارائه شده در چارچوب نظری پژوهش، در مجموع قدرت تبیین را ارائه کردهاند، که در میان این عوامل، مطلوبیت نظام فرهنگی، ارزشی و سبک زندگی جوامع غربی با ضریب تاثیر مجموع 0.61 بالاترین تاثیر را در تغییر گروه مرجع دارد و طبقه اقتصادی و اجتماعی با مجموع ضریب تاثیر (مستقیم و غیر مستقیم) 0.39 و مطلوبیت اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران با ضرایب 0.33- در مراتب بعدی تاثیر قرار دارند. در نتیجه این عوامل اکنون شاهد تغییر گروه مرجع در طیف نسبتاً وسیعی از دانشجویان هستیم به گونهای که میتوان تغییر گروه مرجع حدود 40 درصد از دانشجویان مورد بررسی را مورد تاکید قرار داد. این امر میتواند عواقب نامطلوبی را برای جامعه به همراه داشته باشد و موجبات از خودبیگانگی در میان افراد جامعه، تضعیف انسجام اجتماعی، مصرفگرایی به سمت کالاهای خارجی، و به دنبال آن تضعیف سیستم اقتصادی جامعه و... را به همراه داشته باشد.
جعفر هزارجریبی
چکیده
اساس مقاله حاضر بررسی نظری ساختار طبقه متوسط (با تأکید بر طبقه متوسط جدید)[1] در ایران است، و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی میباشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده است.چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه، براساس نظریات ماکس وبر و آنتونی گیدنز میباشد. زیرا در نظریات این دو صاحبنظر از سه ملاک ثروت، منزلت و ...
بیشتر
اساس مقاله حاضر بررسی نظری ساختار طبقه متوسط (با تأکید بر طبقه متوسط جدید)[1] در ایران است، و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی میباشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده است.چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه، براساس نظریات ماکس وبر و آنتونی گیدنز میباشد. زیرا در نظریات این دو صاحبنظر از سه ملاک ثروت، منزلت و قدرت (موقعیت اقتصادی، اجتماعی در کنار توانمندی و تخصص) برای تمییز دادن طبقات و اقشار اجتماعی استفاده شده است و از آنجایی که عمدتاً طبقه متوسط (جدید) را گروه بوروکراتها تشکیل میدهند، هرچند بعضی از این افراد از لحاظ اقتصادی و درآمدی ضعیف هستند، ولی در مجموع، این افراد از نظر تحصیلات و تخصص در سطح بالایی میباشند و به همین جهت در طبقه متوسط قرار میگیرند. اما مفهوم طبقه متوسط جدید در ایران حاصل ارتباط با غرب است و مراحل صنعتی و بطئی را مانند جوامع غربی نگذرانده است، تا مفهوم طبقه متوسط بدان معنا که در غرب است، باشد. یعنی طبقه متوسط حاصل نوسازی و مدرنیزاسیون است که از جوامع غربی وارد کشور شده و این طبقه از جنبش مشروطه به این طرف رشد داشته است. در مجموع طبقه متوسط جدید با محوریت روشنفکری شکل گرفته است، چون گفتمان روشنفکران، گفتمان دموکراسی است.