رابعه علی؛ سعیده امینی؛ احمد غیاثوند
چکیده
در این پژوهش کوشیدهایم تا با استفاده از آراء اندیشمندانی چون ویلیام دیویس، سارا احمد و سام بینکلی در باب گسترش درک و تلقی جدیدی از خوشبختی و به روش تحلیل گفتمان فرکلاف، ویژگیهای گفتمان خوشبختی در ایران را بررسی نماییم. ازاینرو، شمارههای مختلف نشریهی موفقیت در سیسال گذشته را در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین مورد بررسی ...
بیشتر
در این پژوهش کوشیدهایم تا با استفاده از آراء اندیشمندانی چون ویلیام دیویس، سارا احمد و سام بینکلی در باب گسترش درک و تلقی جدیدی از خوشبختی و به روش تحلیل گفتمان فرکلاف، ویژگیهای گفتمان خوشبختی در ایران را بررسی نماییم. ازاینرو، شمارههای مختلف نشریهی موفقیت در سیسال گذشته را در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین مورد بررسی قرار دادیم. در سطح توصیف، دریافتیم که واژگان و مفاهیم پرکاربردی مانند «خوشبختی»، «موفقیت»، «استرس»، «آرامش» و مانند آن در دوستهی مثبت/ منفی بهکار میروند. همچنین از استعارههایی چون «راز»، «گام»، «راه» و مانند آن در این متون که ساختی یکطرفه و موعظهگون دارند، استفاده میشود. در سطح تفسیر، به این نتیجه رسیدیم که انسان در این گفتمان به ذهن و انرژی، فروکاسته شده و نسبت میان او و جهان از خلال ترکیب منحصربهفردی از گفتمانهای علمی مانند روانشناسی و فیزیک همراه با رویکردی شبه دینی – عرفانی توضیح داده میشود. در سطح تبیین نیز، گسترش اقتصاد مبتنی بر بازار و رشد طبقهی متوسط از یک سو و عالم-گیرشدنِ مدرنیته و به تبع آن پیداییِ «خود» در معنای مدرن آن و «نظامهای تخصصی» را بهعنوان علل اصلی رواج این گفتمان در ایران یافتیم.
جامعه شناسی
سعیده امینی؛ مصطفی فرزانه
چکیده
عواطف در حوزه جامعهشناسی بهمثابه سازهای اجتماعی است و سهم عوامل اجتماعی در تکوین و تفسیر آن برجسته است. مقاله حاضر درصدد است تا از منظری جامعهشناختی به مقوله احساس غم بهعنوان یک صورت مهم از عواطف بپردازد و زمینههای اجتماعی پیدایش آن را در بین دانشجویان بررسی نماید. برای نیل به این هدف با اتکاء به دیدگاه نظریهپردازان جامعهشناسی ...
بیشتر
عواطف در حوزه جامعهشناسی بهمثابه سازهای اجتماعی است و سهم عوامل اجتماعی در تکوین و تفسیر آن برجسته است. مقاله حاضر درصدد است تا از منظری جامعهشناختی به مقوله احساس غم بهعنوان یک صورت مهم از عواطف بپردازد و زمینههای اجتماعی پیدایش آن را در بین دانشجویان بررسی نماید. برای نیل به این هدف با اتکاء به دیدگاه نظریهپردازان جامعهشناسی عواطف (تئوریهای کنشمتقابل نمادین، کنشهای متقابل آیینی (مناسکی)، مبادله، نمایشی، قدرت و پایگاه)، چارچوب نظری مناسبی تدوین و بر اساس آن فرضیات تحقیق تنظیم گردید. روش تحقیق پیمایش و شیوه نمونهگیری طبقهای متناسب و حجم نمونه 381 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب گردید. یافتههای تحقیق حکایت از وجود رابطه معنادار بین احساس غم و متغیرهای محل سکونت و دانشکده محل تحصیل دارد، بهطوریکه دانشجویان غیر ساکن در تهران (خوابگاهی) بیش از دانشجویان ساکن تهران و دانشجویان پردیس خودگردان بیش از سایر دانشکدهها احساس غم داشتهاند. همچنین رابطه بین متغیرهای مستقل اصلی (ناتوانی در مدیریت عواطف، عدم تائید اجتماعی، بیاعتمادی، ناهمنوایی و احساس بیقدرتی) با احساس غم معنادار بوده و احساس بیقدرتی، ناتوانی در مدیریت عواطف و ناهمنوایی به ترتیب بیشترین واریانس احساس غم را تبیین کردهاند.
سعیده امینی
چکیده
در هم تنیدگی امر سیاسی و اجتماعی، نیروهای اجتماعی را به عرصه سیاست پیوند میدهد. زنان از مهمترین نیروهای اجتماعیاند، در ایران پس از انقلاب اسلامی، دولتهای مختلف تلاشهایی در حوزههای مختلف اجتماعی- فرهنگی در رابطه با زنان صورت دادهاند. مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی وضعیت اجتماعی زنان در عرصه مدیریت مناصب دولتی، اشتغال ...
بیشتر
در هم تنیدگی امر سیاسی و اجتماعی، نیروهای اجتماعی را به عرصه سیاست پیوند میدهد. زنان از مهمترین نیروهای اجتماعیاند، در ایران پس از انقلاب اسلامی، دولتهای مختلف تلاشهایی در حوزههای مختلف اجتماعی- فرهنگی در رابطه با زنان صورت دادهاند. مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی وضعیت اجتماعی زنان در عرصه مدیریت مناصب دولتی، اشتغال و بیکاری، آموزش و تحصیلات و سرپرستی خانوار از دولتهای پنجم تا یازدهم جمهوری اسلامی ایران بپردازد. برای نیل به این هدف از روش تحلیل ثانویه استفاده شده و نتایج ذیل حاصل گردیده است؛ حضور زنان در عرصه مدیریت مناصب دولتی طی دو دهه روند صعودی داشته اما این رشد در سطوح پایه و میانی مدیریت بوده است. از نظر اشتغال وضعیت زنان در دهه هفتاد نسبتاً بهتر از دهه هشتاد بوده و روند بیکاری برای زنان از دهه 80 سیر صعودی داشته است. از سوی دیگر روند اشتغال و تحصیلات زنان هماهنگ با یکدیگر پیش نرفته است. تحصیلات و اشتغال زنان در دوره دوم آقای خاتمی و دوره اول آقای احمدی نژاد از وضعیت بهتری نسبت به دورههای قبل و بعد برخوردار بوده است و پیش از این دوره زمانی اشتغال بر تحصیلات پیشی گرفته و از دوره دوم آقای احمدی نژاد تا دولت آقای روحانی این روند معکوس شده و تحصیلات از اشتغال سبقت گرفته است.در عرصه سرپرستی خانوار، درصد زنان سرپرست خانوار از 7.5 درصد در دولت اول آقایهاشمی رفسنجانی به 12.9 درصد در دولت آقای روحانی رسیده است و طی این دوره زمانی هویت زنان سرپرست خانوار دستخوش تحول شده است بطوری که طی یک دهه اخیر عمده زنان سر پرست خانوار را زنان خودسرپرست و بی همسر در اثر طلاق تشکیل دادهاند.