نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونی هایی در عالم ذهن و عین است. برای نیل به این مهم سعی شده است که در بعد ذهنی، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت و گو یعنی گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانی همچون مکاینتایر و رولز مورد بررسی قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود. در بعد عینی، گفتارهای تولید شده در سه دهه پایانی سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیلی گفتمان انتقادی، واکاوی و نشان داده می شود که در دهه ۱۹۷۰ که دوره اول این پژوهش را تشکیل می دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه های انسانی گفتمان و محوریت داشتن دولت-ملتها و واحدهای ملی در بازی های بین المللی از مشخصه های دوره اول به شمار می رود. در دهه ۱۹۸۰ یا دورهای که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانی نامیده اند، یک چرخش پارادایمی از توسعه به گفتوگو روی می دهد، که شباهت های زیادی با روایت های هابرماس از گفتوگو دارد. از جمله ویژگی های این دوره می توان به فاصله گیری از دوگانه سازی های دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینی نسبت به ظهور یک جامعه جهانی صلح آمیز و توام با گفتوگو، تکیه بیشتر تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت - ملتها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگی توسعه در مقابلی رجوه صرفاً اقتصادی نام برد. بالاخره در دهه ۱۹۹۰ که زوال دوران دوقطبی است، با تکثر یافتن بازیگران فرهنگی و رواج الگوهای جمع گرایانه، گفت وگوی میان ملتها و فرهنگ های متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفتوگو شاکله ارتباط اجتماعی بوده است اما این گفتوگو از مبانی لیبرالی فاصله گرفته و به مبانی نظری تازه ای متکی شده است که می توان آنها را به نظریه های «اجتماع گرایان» نزدیک دید. مطالعه تحول ساختارهای گفتمانی در این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای جاری در عرصه بین المللی طی سه دهه پایانی سده بیستم، با تأثیر پذیرفتن از فنآوری های نوین ارتباطی از صورت بندی های فردگرایانه به سوی صورت بندی های جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت - ملت ها به سوی سطوح فراتر و فروتر از دولت-ملت یعنی نهادهای مدنی و بین المللی (سطوح تمدنی و فرهنگی) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظری ایده «گفتوگوی تمدن ها» را فراهم کرده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Dialogue Among Civilizations and International Communication: A study of objective and subjective developments during the last three decades of the twentieth century
نویسندگان [English]
- hadi khanyeki
- kazem motamed nejhad
چکیده [English]
This paper surveys the subjective and objective transformations that have happened in the discourses of international relations; it tries to show the relation between international communications and the prevalent order of discourse at the intellectual and cultural shperes. The main claim is that if the world is turning toward the dialogue and has accepted the idea of dialogue among civilizations, it is a result of certain objective and subjective transformations.
The paper surveys the ideas of Gadamer, Bakthin, Habermas, Mcintyre, and Rawls on dialogue, to show the subjective and intellectual transformations. Also, the unique contribution of each of these philosophers to the promotion of "dialogue" is reviewed.
At the objecive level, the discourses produced at United Nations Educational, Scientific, and Cultural Organization (UNESCO), using critical discourse analysis method, were analyzed. Three historically distinct discourses were revealed. The prevalent discourse in 1970s was "development and progress". A fair and balanced development with due attention to human aspects and centrality of nation-states as the main players in the field of ground for the construction of the theory of dialogue among civilizations.
کلیدواژهها [English]
- Discourse
- International Relations
- Nation-State
- Transformation
- Theory of Dialogue Among Civilizations