نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار انسان شناسی پژوهشگاه علوم انسانی
2 دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
چکیده
در سده سیزده یک دست پوششِ سهگانه فراگیر ـ چادر، روبند، چاقچور ـ زن را هنگامِ حضورِ عمومی و شهریاش در بر میگرفت، و در این حالت تقریباً هیچ قسمتی از اندامِ او به چشم نمیخورْد. چنین پوششی امکانات، روزمرگیها، و نیز حاشیههایِ متنوّعی را ایجاد میکرد؛ به عبارتِ دیگر، در متنِ کردارِ اجتماعی از این پوشش استفاده میشد، موردِ ارزیابی قرار میگرفت، و به شیوههایِ گوناگون به بافتِ کنشِ روزمره متصل میگشت، امّا همه چیستیاش در پیوند و اتّصال با دو کارکردِ اصلی بود که اهمیت و برجستگی مییافت: پوشاندن و از فُرم انداختن. پوششِ زنانه به نزاع با فُرمها و شاکلههایِ مشخص و معلوم میرفت، آنها را احاطه میکرد، و مرزِ میانشان را میزدود. به این ترتیب آنچه به احاطه چادر و روبند درمیآمد محو میشد و از نظرها مخفی میماند؛ پوشیدگی همچون سپر، همچون دژی پنهانساز، پوستهای مطمئن به دُورِ آنها میکشید، از سطحِ عینی حذفِشان میکرد، و به ژرفا میسُراندِشان. با این وصف، میتوان پرسید که از چه زمان و با چه قاعده و ترتیبی، حجابِ زنانه به شکلِ یک مسئلهِ اجتماعی درآمد، و از سرِ برخورد با کدام ضرورتهایِ عینی خواستِ بازنگری در آن پدیدار شد؟ در مسیرِ پاسخیابی برایِ این پرسش میتوان به جریانی وسیعتر نظر داشت که از سالهایِ میانیِ سده سیزده با برخوردن به موانعی که کردارِ پوشاندن بر سرِ راهِ تحولاتِ نوپایِ جامعهِ ایران قرار میداد، به شکل گرفتنِ دورهای از تاریخِ معاصر منجر شد که بهسانِ سپیدهدمِ یک جستوجو، آغازگرِ نزاع با مخفیگاهها و نمودهایِ پوشیدگی بود.
پس از طرحِ یک مقدّمه، طرحِ مسئله، و درنگی کوتاه در مبحثِ نظری و روششناسی، این متن در سه فراز به بازخوانیِ تاریخیِ جریانِ پوشیدگی در ایرانِ سده سیزده میپردازد: در بخشِ اوّل توصیفی ارائه شده است از شرایط و اقتضائاتِ روزمره حجاب و پوشاندنِ تن در آن عصر؛ بخشِ دوّم به ویژگیها و کارکردهایِ روزمرّه و انعطافپذیرِ این پوشیدگی توجّه نشان داده و در بخشِ سوّم، با اتّکا به توصیفات و پیآمدهایِ دو بخشِ پیشین، به جمعبندی پرداخته شده و با عطفِ توجّه به گسستهایِ عینی و ملموسی که قاعده و آدابِ پوشاندن به خود میدید، بُرشی از جایگاه و مقامِ زنانگی در آن روزگار ترسیم شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Women’s Hijab in Thirteenth Century Iran
نویسندگان [English]
- Nematollah Fazeli 1
- Meisam Ahrabian Sadr 2
چکیده [English]
Nematollah Fazeli
Meisam Ahrabian Sadr
Date of Receive: 2009/5/24
Date of Accept: 2010/4/28
Abstract
In the thirteenth century Iran, there was triple full-covering clothing – Chador-Ruband-Chaqchur – in which women were encompassed, during their public and civic presence, so that almost no part of her body could be seen. Such clothing was creating various possibilities, routines, and margins; in other words, in the context of social behavior, this kind of clothing was used, evaluated, and connected to the texture of everyday action, but its very essence found its importance and prominence in connection with two basic functions: covering and deforming. Women’s clothing went to fight with defined forms and specific shapes. This clothing surrounded bodies, and wiped out their boundaries. So, anything surrounded by Chador and Ruband disappeared and remained hidden from eyes. Secrecy, like a shield, like a hiding fortress, drew a secure shell around bodies, removed them from objective surface and gently pushed them into the depths. Nevertheless, one can ask at what time and in what regularity women’s clothing became a social problem, and why and in accordance to what specific objective necessity the request for revising was arisen? In the way of answering to this question, a wider process can be considered. In fact, from the middle ages of
thirteenth century, confronting with obstacles were on the way of Iran’s new changes, actors were invited to struggle with manifestations and appearances of secrecy.
After a short introduction, discussing the issue, and referring to some theoretical and methodological topics, this text presents a historical review of secrecy process in thirteenth century Iran, in three phases: in the first part, there is a description about daily use of women’s clothing, its conditions and requirements; the second part talks about the routine and flexible functions of this kind of clothing; and finally, based on descriptions and implications of previous parts, the last part refers to the results of this process, considering the perceptible ruptures and breaks that the rule of covering could create at that time.
کلیدواژهها [English]
- hijab
- Chador
- Ruband
- Secrecy
- Covering Women’s Body
- Interior and Exterior Space
- Gender
- City