سالخوردگی که برای اکثر افراد جامعه ما از ۶۰ سالگی آغاز می شود، دورانی است که دارای برخی ویژگی های جسمی، اجتماعی و روانی است. یکی از این ویژگی ها کاهش نسبی قوای جسمی است، به طوری که از ۶۰ سالگی به بعد، هر چه سن بالاتر می رود، نیروهای جسمی فرد به نسبت رو به کاهش می گذارد. بازنشستگی و از دست دادن موقعیت های شغلی، دومین ویژگی این دوران است. ...
بیشتر
سالخوردگی که برای اکثر افراد جامعه ما از ۶۰ سالگی آغاز می شود، دورانی است که دارای برخی ویژگی های جسمی، اجتماعی و روانی است. یکی از این ویژگی ها کاهش نسبی قوای جسمی است، به طوری که از ۶۰ سالگی به بعد، هر چه سن بالاتر می رود، نیروهای جسمی فرد به نسبت رو به کاهش می گذارد. بازنشستگی و از دست دادن موقعیت های شغلی، دومین ویژگی این دوران است. کاهش مسئولیت هایی که مرتبط با شغل و ارتباطات اجتماعی فرد بوده است نیز از جمله این ویژگی هاست. ویژگی دیگری که در این مرحله از زندگی مطرح است، تنهایی یا احساس تنهایی است. فرد سالخورده هر چند وقت یک بار شاهد مرگ یکی از دوستان یا بستگان یا آشنایان و همسن و سالان و افراد هم دوره خویش است، لذا هر روز بیش از پیش احساس تنهایی بیشتری به او دست می دهد. تفاوت اساسی دوران سالمندی با سایر مراحل زندگی مثل کودکی یا جوانی و بزرگسالی در این است که پایان هر کدام از این مراحل، آغازی است بر مرحله بعدی زندگی، ولی سالمندی آخرین مرحله است و بعد از آن مرگ است، در حالی که مثلاً اگر یک جوان در دوران جوانی نتواند به برخی هدف های زندگی خود برسد، امید دارد که در مرحله بعدی زندگی، یعنی در بزرگسالی، به این هدفها برسد و لذا تلاش هایش تا ورود به مرحله بعدی تداوم دارد. ولی سالمند در این مرحله متوجه می شود که باید بسیاری از هدف های طولانی مدت زندگی را رها کند و آماده رفتن بشود، لذا بسیاری از تلاش هایش را به سوی جهان آخرت تغییر جهت می دهد. این وضعیت در بین سالمندان مختلف و در فرهنگ های مختلف متفاوت است. برخی به مرور از مشارکت در زندگی اجتماعی کناره گیری میکنند و در مقابل، جامعه نیز آنها را به کنار میزند و از میدان به در می کند به طوری که ممکن است دچار نوعی احساسی بیهودگی و افسردگی شوند. برخی با پذیرش نقش های جدیدی که مطابق با وضعیت آنهاست این دوره را به دوره ای نسبتاً فعال و رضایت بخش بدل میکنند. در هر دو حالت علاوه بر خصوصیات فردی سالمند، شرایط اجتماعی و به ویژه شرایط خانوادگی سالمند بسیار مؤثر است. شرایط مناسب خانواده و جامعه می تواند سالمند را به سوی پذیرش نقش های جدیدی سوق دهد و شرایط نامناسب می تواند او را منزوی و تنها کند. به علاوه میزان سلامت جسمی دوران سالمندی در این مرحله از زندگی، عاملی مهم در وضعیت زندگی اجتماعی اوست، چرا که برای هر نوع مشارکت اجتماعی در مورد سالمندان، ابتدا میزان سلامت آنها مطرح می شود. سلامت فرد سالمند و امکانات اجتماعی، از جمله وضع مالی سالمند، به او فرصت می دهد که از دوره سالمندی خود به خوبی بهره گیرد و احساس رضایت کند. به نظر می رسد که این شرایط در کل جامعه ما، اعم از شهری یا روستایی موجود باشد. البته شرایط غالب در فرهنگ سنتی ما این است که سالمندان در نقش های مهم، به عنوان راهگشا، کدخدا، راهنما، کاردان و مشابه آن مطرح باشند، ولی به نظر میرسد در جامعه سنتی، سالمند تا زمانی احترام داشته که از نظر قوای ذهنی و جسمی قادر به مشارکت در امور فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه بوده است.
پیری یا سالمندی به عنوان آخرین دوره زندگی انسان همواره مورد توجه متفکران علوم انسانی و زیست شناسی قرار داشته است. این دوره از زندگی که معمولاً با بالا رفتن سن برای افراد مطرح می شود، در بسیاری موارد مسائلی چون ضعف قوای جسمانی، تنهایی، از کار افتادگی، معلولیت، بیماری و احتمالاً بی سرپرستی و فقر و تنگدستی را همراه خود دارد. بروز اینگونه ...
بیشتر
پیری یا سالمندی به عنوان آخرین دوره زندگی انسان همواره مورد توجه متفکران علوم انسانی و زیست شناسی قرار داشته است. این دوره از زندگی که معمولاً با بالا رفتن سن برای افراد مطرح می شود، در بسیاری موارد مسائلی چون ضعف قوای جسمانی، تنهایی، از کار افتادگی، معلولیت، بیماری و احتمالاً بی سرپرستی و فقر و تنگدستی را همراه خود دارد. بروز اینگونه مسائل برای سالمندان بسته به اینکه فرد کهنسال در چه جامعه ای و با چه فرهنگی زندگی می کند، از نظر کیفی و کمی با تفاوت های بسیاری همراه است و همچنین چگونگی جواب گویی به این مسائل و نوع راه حل های ارائه شده نیز به امکانات موجود در جامعه بستگی پیدا میکند، به طوری که در کشورهای صنعتی غرب، معمولاً سالخوردگان را در سراهای سالمندان و جدای از خانواده مشاهده می کنیم و در شرق و بخصوص در مناطق روستایی جامعه ما سالمندان را اکثراً همراه با اعضای خانواده و آمیخته با آنها تا لحظات آخر زندگی می توان مشاهده کرد. بدیهیست با تغییرات حاصل از تحول اجتماعی و تغییر نهادهای اجتماعی مثل نهاد خانواده، از شکل سنتی به جدید که بسیاری از کارکردهای سنتی خود را از دست داده است، در جوامعی مثل کشور ما هم باید انتظار داشت که در آینده شاهد مشکلات خاص این گونه تحولات از جمله مشکلات مربوط به سالمندان باشیم . به همین دلیل ضرورت دارد که متفکران علوم انسانی و اجتماعی و دست اندرکاران رفاه اجتماعی، بخشی از مطالعات خود را به زمینه مشکل سالمندان اختصاص بدهند. مقاله حاضر مطالعات نگارنده در زمینه مسائل سالمندان ایران با تأکید بر ابعاد جمعیت - شناسی آنست که امید است مورد استفاده دست اندرکاران مسائل سالمندان در کشور قرار گیرد. سالمندان در جهان : سازمان ملل متحد در اجلاسیه جهانی تابستان ۱۹۸۲ اتریش که اختصاص به مسائل سالمندان داشت حقایقی را در مورد افزایش سریع تعداد و نسبت سالمندان در جمعیت جهانی مطرح کرد. در ارائه دلیل برگزاری این اجلاس چنین آمده است: «چند دهه آینده، جهان با افزایش سریعی در تعداد و نسبت در جمعیت سالمندان رو به رو خواهد شد. درحالیکه در سال ۱۹۷۵ جمعیت جهان دارای ۳۵۰ میلیون سالمند بالای ۶۰ سال بوده است، در سال ۲۰۲۵ تعداد سالمندان به رقمی معادل یک میلیارد و یکصد و بیست و یک میلیون نفر خواهد رسید که حدود ۱۳/۷ درصد جمعیت جهان را در آن زمان تشکیل خواهد داد.» دلایل این رشد را می توان، از طرفی نتیجه کاهش نرخ مرگ و میر دانست که موجب ادامه زندگی افراد بیشتری میگردد و از طرف دیگر افزایش نسبت سالمندان در کل جمعیت جهانی را نیز باید به حساب کاهش نسبت زاد و ولد گذاشت.