زهرا ابراهیمی آذر؛ محمدسالار کسرایی
چکیده
فضایی که وب2 در اختیارکاربران اینترنت قرار میدهد، فضایی برای تعامل و مشارکت است که امکان کنشگری و در نتیجه رقابت بر سر تثبیت معانی و کشمکش گفتمانی را فراهم میسازد. پژوهش حاضر نیز بر روی شبکۀ اجتماعی اینستاگرام متمرکز است. هدف از پژوهش، بررسی نحوۀ شکلگیری نظامهای معنایی گفتمانهای کنشگران سیاسی در این شبکه بوده است. برای این ...
بیشتر
فضایی که وب2 در اختیارکاربران اینترنت قرار میدهد، فضایی برای تعامل و مشارکت است که امکان کنشگری و در نتیجه رقابت بر سر تثبیت معانی و کشمکش گفتمانی را فراهم میسازد. پژوهش حاضر نیز بر روی شبکۀ اجتماعی اینستاگرام متمرکز است. هدف از پژوهش، بررسی نحوۀ شکلگیری نظامهای معنایی گفتمانهای کنشگران سیاسی در این شبکه بوده است. برای این منظور روش تحلیل گفتمان با رویکرد لاکلائو و موف اتخاذ شد. جمعیت پژوهش، پستهای کنشگران در سال 1401 است و نمونهگیری به روش غیرتصادفی و هدفمند انجام گرفت. نمونهها 10 نفر از کنشگرانیاند که در بخش بیوگرافی صفحۀ خود مدعی کنشگری در حوزۀ مشخصیاند و در کمپینی هدفمند شرکت داشتهاند. متن این پژوهش، پستهای کنشگران و شرح زیر آنان بود که به روش مقولهبندی دادهها و سپس مفصلبندی فرامتن تحلیل شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که دو گفتمان مشروطهخواهی و جمهوریخواهی با دال مرکزی «حکومت مشروطه» و «جمهوری سکولار» گفتمانهای اصلی کنشگران حاضر در اینستاگرام کاربران ایرانیاند که دو خردهگفتمان اتحادخواهی و تحولخواهی با دال مرکزی «اتحاد» و «توسعه» حایل آنان قرار دارند. کنشگری سیاسی با نزاع بر سر معانی آزادی، دموکراسی، مسئلۀ زنان، سیستم حکومتی بدیل، یکپارچگی در مقابل تکثر، اتحاد، تحول و اصلاحات در جریان است.
علیرضا حدادی
چکیده
سرمایه اجتماعی حاکمیت، معمولاً از طریق پیمایش سنجیده شده، اما در عصر اطلاعات که مردم زیستجهانی مجازی یافتهاند، شبکههای اجتماعی میتواند بهترین نبض آشکارکننده ذهن جمعی کاربران باشد. این مقاله با استفاده از کلاندادههای موجود در فضای مجازی، از چارچوبی نوین برای سنجش سرمایه اجتماعی حاکمیت بهره برده است. روش علوم اجتماعی ...
بیشتر
سرمایه اجتماعی حاکمیت، معمولاً از طریق پیمایش سنجیده شده، اما در عصر اطلاعات که مردم زیستجهانی مجازی یافتهاند، شبکههای اجتماعی میتواند بهترین نبض آشکارکننده ذهن جمعی کاربران باشد. این مقاله با استفاده از کلاندادههای موجود در فضای مجازی، از چارچوبی نوین برای سنجش سرمایه اجتماعی حاکمیت بهره برده است. روش علوم اجتماعی محاسباتی، پنداشت جامعه آماری کاربران شبکههای اجتماعی توئیتر، اینستاگرام و تلگرام را در ۴ مقطع فصلی سال 1401 بررسی کرده و به چالشهای سرمایه اجتماعی حاکمیت در اعتراضات ایران پرداختهاست. نتایج نشان میدهد این شاخص ترکیبی، همزمان با رخدادهای اعتراضی، روند نزولی شدید را طی کرده است و در بازه ۰ تا ۱۰۰، ۱۱.46 درصد از نظر تحلیل احساسات کاهش یافته است. یافتهها با نظریاتی که اعتراضات را بهعنوان سیگنال کاهش اعتماد و ضعف نهادی در عملکرد ارزشهای حاکمیت و نقض قراردادهای اجتماعی صورتبندی میکند، همراستا است. اختلال در زیستجهان، معضل ناکارآمدی ساختاری و تدبیر در وضع بحرانی، ابهام افق امیدوارکننده، کاهش تابآوری عمومی، فعالشدن گسلهای طبقاتی، جنسیتی، قومی و نسلی علیه حاکمیت، بحران طبقه میانجی و جامعه مدنی و کاهش مشارکت، بیاعتباری خیرخواهی مسئولان و استهلاک فرصت ارزشهای مشترک و هویت ملی، هفت چالش سرمایه اجتماعی حاکمیت در ارتباطات با اعتراضات ۱۴۰۱ ایران قلمداد میشوند.
محمد شمسی؛ رضا همتی؛ مهدی مالمیر
چکیده
اگرچه همة دولتهای امروزی به یک معنا بوروکراتیک محسوب میشوند، اما تجربه نشان داده است بوروکراسیها در جوامع مختلف کیفیتهای متفاوتی را بروز میدهند. دستیابی به یک بوروکراسی با کیفیت، به ویژه در کشورهای در حال توسعه مستلزم وجود شرایط و زمینههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. پژوهش حاضر با اتکا به رویکرد تطبیقی-کیفی ...
بیشتر
اگرچه همة دولتهای امروزی به یک معنا بوروکراتیک محسوب میشوند، اما تجربه نشان داده است بوروکراسیها در جوامع مختلف کیفیتهای متفاوتی را بروز میدهند. دستیابی به یک بوروکراسی با کیفیت، به ویژه در کشورهای در حال توسعه مستلزم وجود شرایط و زمینههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. پژوهش حاضر با اتکا به رویکرد تطبیقی-کیفی و با بهرهگیری از رهیافت منطق فازی به مطالعه شرایط علی معطوف به کیفیت بورکراسی در میان بیست کشور در حال توسعه جهان پرداخته است. یافتههای پژوهش در بخش آزمون ضرورت و کفایت نشان داد «پاسخگویی»، «شفافیت» و «نظارت» به عنوان مؤلفههای توسعه سیاسی به همراه «اصلاحجویی اداری» شروط کافی برای دستیابی به کیفیت بوروکراسی در کشورهای در حال توسعهاند. «خوداتکایی بوروکراتیک» نیز به عنوان مؤلفه یک دولت باظرفیت شرط لازم برای تحقق این امر است. نتایج آزمون علیت عطفی نیز نشان داد شروط نظارت، جهانیشدن اقتصاد و نبود اقتصاد رانتی در ترکیب با اصلاحجویی اداری یا خوداتکایی بوروکراتیک یک پیکربندی علی قوی برای تحقق کیفیت بوروکراسی است. مقادیر شاخصهای سازگاری و پوشش کل برای این پیکربندی به ترتیب 0/95 و 0/62 بوده است.
سیاوش قلی پور؛ علیرضا مرادی؛ اسرا الرماحی
چکیده
پدیده خودکشی در کشور به نسبت میانگین جهانی در وضعیت نرمالی قرار دارد؛ اما به نظر میرسد واریانس آن در بین گروههای اجتماعی و به ویژه استانهای کشور بالاست. به طوری که نرخ خودکشی در برخی از استانهای کشور همچون کرمانشاه، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و ایلام بالاتر از نرخ کشوری است. علاوه بر این، میزان گسترش این پدیده در مناطق حاشیهنشین ...
بیشتر
پدیده خودکشی در کشور به نسبت میانگین جهانی در وضعیت نرمالی قرار دارد؛ اما به نظر میرسد واریانس آن در بین گروههای اجتماعی و به ویژه استانهای کشور بالاست. به طوری که نرخ خودکشی در برخی از استانهای کشور همچون کرمانشاه، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و ایلام بالاتر از نرخ کشوری است. علاوه بر این، میزان گسترش این پدیده در مناطق حاشیهنشین بالاتر است و نرخ شیوع آن طی سالهای اخیر چشمگیر بوده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال آن بوده است تا به فهمی در خصوص وضعیت و دلایل خودکشی در محلههای حاشیهنشین شهر کرمانشاه دست یازد. روش پژوهش حاضر ترکیبی و فنون گردآوری داده پرسشنامه و مصاحبه هستند. نتایج نشان میدهند که: 1. از اواسط دهه 40 خورشیدی تا کنون، 34 محله حاشیهنشین در شهر کرمانشاه به وجود آمدهاند که بالغ بر 30 درصد جمعیت شهر را تشکیل میدهند؛ 2. نرخ گرایش به خودکشی در محلات حاشیه-نشین، در سه بعد تفکر، قصد و اقدامات ناموفق خودکشی زیاد است؛ 3. وضعیت یاد شده متأثر از حاشیهنشینی، مشکلات اقتصادی و احساس نابرابری است؛ 4. حمایت اجتماعی به میزان زیادی مانع اصلی و بازدارنده خودکشی در میان افراد است.
اسلم بلوچ زهی؛ محمد عثمان حسین بر
چکیده
پژوهش حاضر میکوشد به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر تشدید تضاد بین قومی از نگاه بلوچها به عنوان یک گروه اقلیت دخیل هستند؟ بدین منظور، برای پاسخ به این سوال مدل تبیینیای ارائه شده است که با تأسی از چارچوب نظری پژوهش حاضر، تأثیر متغیرهای ارزیابی از سیاستهای قومی دولت، احساس تبعیض، کنش قوممدارانۀ نخبگان قومی و هویتهای ملی، ...
بیشتر
پژوهش حاضر میکوشد به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر تشدید تضاد بین قومی از نگاه بلوچها به عنوان یک گروه اقلیت دخیل هستند؟ بدین منظور، برای پاسخ به این سوال مدل تبیینیای ارائه شده است که با تأسی از چارچوب نظری پژوهش حاضر، تأثیر متغیرهای ارزیابی از سیاستهای قومی دولت، احساس تبعیض، کنش قوممدارانۀ نخبگان قومی و هویتهای ملی، قومی و مذهبی را تبیین کند. برای جمعآوری دادهها از تکنیک پیمایش با ابزار پرسشنامۀ ساختمند استفاده شد. این دادهها از میان نمونهای به حجم 250 نفر از قوم بلوچ با انتخاب از طریق روش نمونهگیری خوشهای متناسب با حجم به دست آمدند. دادههای گردآوری شده با به کارگیری مدلسازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد از نگاه بلوچها، عامل ارزیابی از سیاستهای قومی دولت(0.63**)، ارزیابی از کنش قوم-مدارانۀ نخبگان قومی(0.38**)، احساس تبعیض(0.27**)، هویت ملی(0.52-**)، هویت مذهبی(0.41**) و هویت قومی(0.34**) اثر معناداری بر تضاد بین قومی دارند. علاوه بر این، از میان کلیۀ متغیرهای معنادار، متغیر ارزیابی از سیاستهای قومی دولت بیشترین تاثیر و متغیر احساس تبعیض کمترین اثر را بر تضاد بین قومی از نگاه بلوچها داشتهاند.
منصور منصوری مقدم
چکیده
مقاله حاضر در پی واکاوی سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی است که منجر به بازتولید طرد و شرم در میان کولیهای ساکن در شهر ایلام میشود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بهرهگیری از روش مردمنگاری، تلاش دارد تا از خلال روایتهای زیسته، به فهمی عمیق از مناسبات قدرت، استیگما و فرآیندهای درونیسازی هویت در این گروه برسد.یافتهها نشان ...
بیشتر
مقاله حاضر در پی واکاوی سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی است که منجر به بازتولید طرد و شرم در میان کولیهای ساکن در شهر ایلام میشود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بهرهگیری از روش مردمنگاری، تلاش دارد تا از خلال روایتهای زیسته، به فهمی عمیق از مناسبات قدرت، استیگما و فرآیندهای درونیسازی هویت در این گروه برسد.یافتهها نشان میدهد که بدن کولی همچون یک «برچسب متحرک» در فضاهای شهری عمل کرده و موجب مرئیسازی تفاوت و فعال شدن مکانیسمهای طرد میشود. طرد اجتماعی نهفقط در سطح کلان، بلکه در سطح روابط همسایگی و خُرد نیز بازتولید میشود؛ جایی که اشیا، ظروف و غذاها حامل نشانههایی از «آلودگی نمادین» هستند و مرز میان «ما» و «دیگری» را در سکوتی اجتماعی تحکیم میکنند.در واکنش به این طرد چندلایه، هویتی شرمآلود و پنهان شکل میگیرد که کولی ها را به عقبنشینی، سکوت، و گاه پنهان سازی هویت سوق میدهد. نتایج مقاله نشان میدهد که هویت کولی نه صرفاً بهدلیل تفاوت فرهنگی، بلکه بهواسطه مناسبات نابرابر قدرت، از مسیرهای نمادین و مادی درونافکنی شده و به سوژهای طردشده، ساکت و شرمگین تبدیل میشود؛ سوژهای که همزمان تلاش میکند در این حاشیهمندی، راههایی برای بقا و معنا یافتن بیابد.