سید محمدمهدی خوئی
چکیده
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از ...
بیشتر
تحلیل گفتمان بهمثابهی یک رویکرد پساساختارگرا که مرکز توجه آن بر روی چگونگی برساخت یا تولید معرفت در مواجهه با امور عینی و اجتماعی است، به طور فزایندهای در طی دهههای گذشته مورد استفادهی محققان اجتماعی قرار گرفته است. تجربهی زیستهی نگارنده در فضای آکادمیک نیز بر این امر صّحه میگذارد که علاوه بر ابتر بودن کمیّت بالایی از تحقیقات مدعی انجام تحلیل گفتمان، نقدی غیر مستدل است بر رویکردهای تحلیل گفتمان عمومیت پیدا کرده است که مدعی روشمند نبودن تحلیل گفتمان است. کاربرد روش در تحلیل گفتمان لزوماً باید در تعاقب با نظریهی تحلیل گفتمان صورت پذیرد. روش رایجی که در تحلیل گفتمان، برای سنجیدن توفیق یک گفتمان در سوژه سازی، بهکار برده میشود روش مصاحبه است که در بسیاری از موارد عیان کنندهی دقایق مفاهیم نظری تحلیل گفتمان نیست. با درنظر گرفتن مفهوم مفصلبندی که براین تأکید دارد که معانی، چه گفتمانی و چه هویتی، در یک مفصلبندی معنادار میشوند و به هیچ معنایی نمیتوان بصورت واحد نگاه کرد و فینفسه معنای آن را احصاء کرد، در این نوشته درصدد معرفی دو روشی هستم که از نظر خود، کاربرد آنها، بیشترین عیان کنندگی از مفصلبندی معانی هویتی افراد مورد بررسی در یک تحقیق تحلیل گفتمان را دارند.
هادی زینی ملک آباد؛ محمدرضا حسنی
چکیده
واکاوی ارتباط دانشهای مختلف، مبنای مناسبی برای پژوهش، بهخصوص برای دانشهایی که پاسخ سؤالات، جز با تحلیل بینرشتهای میسر نیست، فراهم میسازد؛ دانش اجتماعی از آغاز در ارتباط با علوم دیگر بسط و گسترش یافته و توانسته پاسخ مسائل علوم مختلف را فراهم سازد. بهرهگیری درست از دانش علوم اجتماعی میتواند در تبیین متون دینی که ساختار ...
بیشتر
واکاوی ارتباط دانشهای مختلف، مبنای مناسبی برای پژوهش، بهخصوص برای دانشهایی که پاسخ سؤالات، جز با تحلیل بینرشتهای میسر نیست، فراهم میسازد؛ دانش اجتماعی از آغاز در ارتباط با علوم دیگر بسط و گسترش یافته و توانسته پاسخ مسائل علوم مختلف را فراهم سازد. بهرهگیری درست از دانش علوم اجتماعی میتواند در تبیین متون دینی که ساختار زبانی دارند، نقشآفرینی کند. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط دانش علوم اجتماعی با رهیافتهای زبانشناختی تحلیل میشود تا غیرمستقیم راه را بهخصوص برای تحلیل متون دینی هموار سازد. بررسیها نشان میدهد، ارتباط دانش اجتماعی با دیگر علوم همزمان نبوده، بلکه حداقل سه مرحله را پشتسر گذاشته است در مرحله سوم در اوایل قرن بیستم دانش اجتماعی تحت تأثیر زبانشناسی قرار گرفت. ظهور رویکردهای نوین زبانشناختی، نگرش جدیدی را فراروی تحلیلهای اجتماعی بازگشود. با انقلاب روششناختی در زبانشناسی، رویکردهایی ساختارگرایی و فراساختارگرایی در علوم اجتماعی ظاهر شدند که بر اهمیت زبان در روابط اجتماعی تأکید داشتند. در این پژوهش بهخصوص مرحله سوم یعنی ارتباط دانش علوم اجتماعی با زبانشناسی و مکانیسم تأثیر و تأثّر آنها نشان داده میشود. بر اساس این پژوهشِ بنیادی، میتوان به تحلیل برونمتنی دانشهایی مانند علوم قرآن و حدیث، حقوق، ادبیات و... که ماهیت بیشتر زبانی دارند، پرداخت.
مریم مختاری؛ فرشید رحیمی؛ جلیل کریمی؛ کمال خالق پناه
چکیده
پژوهش حاضر تاریخ نهاد آموزش را نه از منظر پیشرفت که میل به هدایت جامعه بهسوی سعادت عمومی دارد، بلکه از منظر انتقادی بهمثابه نهادی یکدست ساز موردبررسی قرار میدهد بنابراین یافتههای این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که آموزش چگونه در وضعیتی متکثر، سوژه ملی را برساخت؛ چارچوب مفهومی پژوهش برآمده از مباحث اندرسون در رابطه ...
بیشتر
پژوهش حاضر تاریخ نهاد آموزش را نه از منظر پیشرفت که میل به هدایت جامعه بهسوی سعادت عمومی دارد، بلکه از منظر انتقادی بهمثابه نهادی یکدست ساز موردبررسی قرار میدهد بنابراین یافتههای این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش خواهد بود که آموزش چگونه در وضعیتی متکثر، سوژه ملی را برساخت؛ چارچوب مفهومی پژوهش برآمده از مباحث اندرسون در رابطه با خلق تصویر ملت به میانجی آموزشوپرورش در سطح ذهنی و استفاده از مفهوم حکومتندی بهمنظور توضیح سازوکارهای انضباطی در سطح مادی است همچنین از روش تبارشناسی فوکو برای بازنمایی این مقطع تاریخی استفاده شده است. با تکیه بر تبارشناسی در این پژوهش، ابتدا شرایط گذار از آموزش مکتبخانهای به آموزش مدرن براثر دو رخداد جنگ و بیماری در بستر ارتباط با غرب توضیحاتی ارائه شده است که منجر بهصورت بندی کردارها و گزارههایی حول گفتمان ترقی شد و تربیت ملت را به سطح رؤیتپذیری برکشاند و سپس به شرایط برآمدن گفتمان ناسیونالیسم اقتدارطلب در اواخر دوره قاجار پرداخته شده است؛ گفتمان فوق با برجسته کردن ترس از فروپاشی، زمینههای رسوخ در ابژههای قدرت را فراهم ساخت و این فرایند در نظام آموزشی ذیل یکدستسازی اذهان با محوریت کتابهای درسی و یکدستسازی بدنها با تأکید بر مکانسیمهای انضباطی به انجام رسید.
جامعه شناسی
حسن نظری؛ سیف الله سیف اللهی؛ حسن سرایی
چکیده
این مقاله مستند به پژوهشی است که با هدف بررسی و تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی به انجام رسیده است . بدین منظور مفهوم هویت سیاسی را محور بررسی قرار داده و تغییر و تحول معنایی آن را ابتدا در گستره ی نظام معنایی گفتمان کلان انقلاب اسلامی و سپس در دو گفتمان اصلاحات و محافظه کاردر قالب تحلیل درون ...
بیشتر
این مقاله مستند به پژوهشی است که با هدف بررسی و تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی به انجام رسیده است . بدین منظور مفهوم هویت سیاسی را محور بررسی قرار داده و تغییر و تحول معنایی آن را ابتدا در گستره ی نظام معنایی گفتمان کلان انقلاب اسلامی و سپس در دو گفتمان اصلاحات و محافظه کاردر قالب تحلیل درون متنی و بینا متنی با تکیه بر نظریه ی گفتمان و روش تحلیل انتقادی گفتمان در شش مقطع مهم تاریخی و تأثیر گذار این دوران بررسی کرده ایم. سپس درقالب تحلیل برون متنی به بررسی زمینههای تاریخی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هر دوران پرداخته ایم .این تحلیل و تبیین در پایان، انواعی از تیپولوژی نهایی در خصوص موضوع را پیش روی ما گشوده است ؛ که عمده ترین آنها عبارتند از : هویت سیاسی مطلوب سوژه قانون گرای آزادی خواه، سوژه دموکراسی طلب استبداد گریز، سوژه مذهب مدار عدالت خواه ، سوژه تکلیف مدار انقلابی ، سوژه مردم گرای خشونت ستیز ، سوژه ی اعتدال گرای منتقد و حق طلب.
محمد بیطرفان؛ سهراب یزدانی؛ حسین مفتخری؛ حجت فلاح توتکار
چکیده
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ...
بیشتر
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ج) طرح مفهوم برابری در انقلاب مشروطیت. واقعیت امر این است که توانمندسازی زنان یکی از دغدغهها و کنشهای اصلی روشنفکران مشروطهخواه بود؛ از آنجایی که روابط اجتماعی دوره قاجار اجازه طرح مسئله برابری در حوزه زنان را نمیداد، اندیشیدن و کاربست مفاهیم دینی و اجتماعی در حوزههای آموزشی و بهداشتی میتوانست تغییرات اولیه را در نگاه به مسئله جنسیت زنانه به وجود آورد. بنابراین توجه به بهبود موقعیت اجتماعی زن ایرانی و نفع همگانی حاصل از آن، به صورت دغدغه اصلی مشروطه خواهان در حوزه زنان درآمد. با این حال، تغییر در سنت های اجتماعی، باعث واکنش شدید حامیان گفتمان سنتی بر سر موضوع آموزش زنان و تاسیس مدارس دخترانه شد؛ بر همین مبنا کشمکش های بسیاری صورت گرفت که در محافل گوناگون نظیر مجلس، دولت، انجمن های شهری، جراید و غیره تبلور یافت. در واقع طرح مفاهیم اصلی مشروطیت نظیر آزادی، قانون و برابری، که به نوعی با مسئله زنان نیز پیوند یافت، نقطه کانونی تعارض بین گفتمان های سنت و تجدد قرار گرفت.
ابوتراب طالبی؛ مریم ناظری
چکیده
چکیده: مقاله حاضر در پی آن است که درکی از چگونگی بازنمایی روابط قدرت درون یکی از پر مخاطبترین ژانرهای ادبی (رمان) به دست آورد. روابطی که نه به صورت آشکار بلکه به طور پنهانی درون سطرهای رمان گنجانده شده و گویای ذهنیت نهانی نویسندگان این رمانها در مورد اقشاری بود که در مقاله پیش رو با عنوان "دیگری" تعریف شدهاند. در مبانی نظری، ابتدا ...
بیشتر
چکیده: مقاله حاضر در پی آن است که درکی از چگونگی بازنمایی روابط قدرت درون یکی از پر مخاطبترین ژانرهای ادبی (رمان) به دست آورد. روابطی که نه به صورت آشکار بلکه به طور پنهانی درون سطرهای رمان گنجانده شده و گویای ذهنیت نهانی نویسندگان این رمانها در مورد اقشاری بود که در مقاله پیش رو با عنوان "دیگری" تعریف شدهاند. در مبانی نظری، ابتدا به موضوع بازنمایی وفر ایند تولید معنا پرداخته شده است، سپس با تحلیل پیوند آن با نظریه گفتمان،معانی شکل گرفته در یک دوره تاریخی (پهلوی اول)به مثابه نظامیارزیابی شده که معنا درون آن ساخته و پرداخته شده است. در مقاله نشان داده شده است که در این فرایند "دیگری" شکل میگیرد. این مقاله، با تدقیق در چگونگی کاربست این مفهوم (دیگری) در نظریههای پسا استعماری و فرودست، به سوژههایی اشاره کرده است که از طریق تمایز قائل شدن با "دیگری" و در مقام مقایسه با آنها، "خود" را هویت میبخشند. این دیگریهای به حاشیه رانده شده، با رجوع به دوره تاریخی پهلوی اول و گفتمان مسلط ناسیونالیستی این دوران تعریف شدهاند. نتایج بدست آمده از مطالعه رمانها که با استفاده از روش نقد ادبی در کنار تکنیکهای تحلیل روایت (مانند نکات گرامری و عنصر زمان روایت) به دست آمده است، به خوبی بیانگر نحوه اعمال قدرت از طریق بازنمایی است. اقشاری از جامعه ایران که با دلالتهای نظری، به عنوان "دیگری" این نویسندگان معرفی شدهاند، با موارد مطروحه در نظریات گفتمان شرق شناسی و مطالعات پسااستعماری تطابق دارند.در متون موردمطالعه ویژگیهایی مانند خروج از مرکز دیالوگ و پرت کردن آنها به محدوده غیر، تغییر جایگاه آنها از شخص به شی و صدور گزارههایی کلی درباره فرودستان و تعمیم دادن این گزارهها به تمام اقشار فرودست، به آنها نسبت داده شده است.
علیرضا حسینی
چکیده
مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی دانشگاهی با عنوان «بازنمایی مفهوم شهروندی در مطبوعات ایران» است که با هدف بررسی چگونگی تفاوت در نحوه بازنمایی مفهوم شهروندی در روزنامههای اصلاح طلب و اصولگرا انجام شده است.
در این مقاله به دلیل پر رنگ بودن وجوه کیفی مفهوم شهروندی از تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. بهاین منظور سی سرمقاله ...
بیشتر
مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی دانشگاهی با عنوان «بازنمایی مفهوم شهروندی در مطبوعات ایران» است که با هدف بررسی چگونگی تفاوت در نحوه بازنمایی مفهوم شهروندی در روزنامههای اصلاح طلب و اصولگرا انجام شده است.
در این مقاله به دلیل پر رنگ بودن وجوه کیفی مفهوم شهروندی از تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. بهاین منظور سی سرمقاله از میان سرمقالههای شش روزنامة پرتیراژ متعلق به دو جریان سیاسی عمدة کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان انتخاب و تحلیل شدند.
نتایج نشان داد که از دید روزنامههای اصلاحطلب، حقوق سیاسی و مدنیبویژه آزادی بیان و انتخابات آزاد، مهمترین حقوق شهروندان به شمار میروند و از نظر روزنامههای اصولگرا، حقوق اقتصادی شامل رفاه، معیشت و اقتصاد، مهمترین مطالبات شهروندان را تشکیل میدهند؛ با این وصف، گفتمان مسلط شهروندی در ایران، گفتمان حقوق محور لیبرالی است.
همچنین بررسیها حکایت از آن داشت که سرمقالهها از گفتمانهای سیاسی جاری (اصولگرایی و اصلاحات) به شدت تاثیر پذیرفتهاند. بهاین معنا که تبیین حقوق شهروندی بیش از آنکه هدف غایی سرمقاله باشد، عرصهای برای رویارویی و مبارزه طلبی گفتمانهای سیاسی رقیب است.
حسین سروری
چکیده
این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان سنت گرای موسیقی در ایران معاصر(1385- 1285) به بررسی خصوصیات و عناصر اصلی شکل گیری و تکوین گفتمان یاد شده پرداخته است. تاضمن تبار شناسی تاریخی و معرفی ویژگیهای گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانهای از این گفتمان ارائه نماید. این مقاله از منظر مطالعات فرهنگی، به کمک روش تبار شناسی ...
بیشتر
این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان سنت گرای موسیقی در ایران معاصر(1385- 1285) به بررسی خصوصیات و عناصر اصلی شکل گیری و تکوین گفتمان یاد شده پرداخته است. تاضمن تبار شناسی تاریخی و معرفی ویژگیهای گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانهای از این گفتمان ارائه نماید. این مقاله از منظر مطالعات فرهنگی، به کمک روش تبار شناسی و تحلیل تاریخی گفتمان نشان میدهد که چگونه بسترهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر گفتمان یاد شده تأثیر مستقیم و غیر مستقیم گذاشتهاند. در این دوران، گفتمان سنتگرای موسیقی در مقابل گفتمانهای تجدد گرا، بازشناسی میشود؛ این گفتمان تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر شکل گرفته و تکوین یافته است. همچنین در این دورانبرگزاری کنگره بین المللی موسیقی تهران 1340(ه. ش). و تأسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، نقطه عطفی در شکل گیری درون مایههای اصلی گفتمان سنت گرا به شمار میآیند.
نعمت الله فاضلی؛ روزبه کردونی
دوره 15، شماره 41 ، شهریور 1387، ، صفحه 125-161
چکیده
این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان رفاهی در دوران سازندگی، به بررسیخصوصیات و عناصر اصلی ساخت گفتمان های رفاهی در سخنان رئیس جمهوری در دوره ۱۳۷۶-۱۳۶۸ (موسوم به دوران سازندگی) پرداخته است تا ضمن بازشناسی و معرفی ویژگیهای گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانهای از گفتمان رفاهی در بستر تاریخی - اجتماعی آن ارائه نماید. اهمیت ...
بیشتر
این مقاله تحقیقی، با هدف بررسی گفتمان رفاهی در دوران سازندگی، به بررسیخصوصیات و عناصر اصلی ساخت گفتمان های رفاهی در سخنان رئیس جمهوری در دوره ۱۳۷۶-۱۳۶۸ (موسوم به دوران سازندگی) پرداخته است تا ضمن بازشناسی و معرفی ویژگیهای گفتمانی این دوره، تفسیر و بازشناسی معنا کاوانهای از گفتمان رفاهی در بستر تاریخی - اجتماعی آن ارائه نماید. اهمیت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که دسترسی به رفاه اجتماعی، یکی از دغدغه های مشترک شهروندان و دولت ها و معمولا یکی از ملاک های موفقیت هر دولت در میزان توانایی آن در افزایش سطح بهزیستی ورفاه جامعه و ارتقای میزان برخورداری افراد یک جامعه از امکانات مادی و معنوی موجود در آن جامعه ارزیابی می شود که این موارد ذیل عنوان رفاه اجتماعی تعریف میگردند. روش تحقیق حاضر، از نوع تحلیل گفتمان در چار چوب نظری میشل فوق کو و نورمنفرکلاف و با تکیه بر الگوی تحلیل گفتمان نورمنفرکلاف است که گفتمان را در سه سطح توصیف، تفسیروتبیین، مد نظر قرار می دهد. این مقاله پس از بیان مساله، ادبیات نظری، روش تحقیق و یافته ها نتیجه میگیرد که در این دوران، جهتگیری گفتمان سازندگی در حوزه رفاه اجتماعی، معطوف به ابعاد اقتصادی رفاه، یعنی مواردی نظیر مسکن، بیمه، اشتغال و سوبسیدها بوده و سایر ابعادرفاهی نظیر بعد سیاسی، در اولویت نبوده است.
کاظم معتمد نژاد؛ سید محمد مهدی زاده تالشی
دوره 13، شماره 36 ، اسفند 1385، ، صفحه 1-35
چکیده
مقاله ی حاضر، گزیدهای از یک تحقیقی دانشگاهی است که به منظور فهم و نقد گفتمان و ایدئولوژی پنهان و ژرف تأثیرگذار بر «عمل رسانه»های غرب، به بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان چهار روزنامه نیویورک تایمز، گاردین، لوموندودیولتمیپردازد. رویکرد نظری اتخاذ شده در تحقیق، ایدئولوژی و گفتمان شرقی شناسی به عنوان نظام بازنمایی شرقی در غرب است. ...
بیشتر
مقاله ی حاضر، گزیدهای از یک تحقیقی دانشگاهی است که به منظور فهم و نقد گفتمان و ایدئولوژی پنهان و ژرف تأثیرگذار بر «عمل رسانه»های غرب، به بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان چهار روزنامه نیویورک تایمز، گاردین، لوموندودیولتمیپردازد. رویکرد نظری اتخاذ شده در تحقیق، ایدئولوژی و گفتمان شرقی شناسی به عنوان نظام بازنمایی شرقی در غرب است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که «تروریسم» و «بنیادگرایی اسلامی»، کلیشه های شمایل انگارانه اصلی هستند که توسط مطبوعات غرب مورد استفاده قرار می گیرند. این دو کلیشه درواقع اسلام وایران را در رسانه های غربی، به عنوان تهدید علیه صلح، دموکراسی و مدرنیزاسیون بازنمایی می کنند. تحویل یا تقلیل مستمر ایران به نوعی تهدیدی مضاعف تحت عنوان بنیادگرایی اسلامی و تروریسم بینالمللی، این کشور را بیش تر از «دیگران» دیگر برای غرب و سایر نقاط جهان، خطرناک جلوه میدهد.
نظام بهرامی کمیل
دوره 13، شماره 33 ، خرداد 1385، ، صفحه 155-188
چکیده
در این مقاله با بررسی قوانین و مقررات تبلیغات بازرگانی و شرایط سیاسی -اجتماعی حاکم بر صنعت تبلیغات در ایران دو گفتمان حاکم براین صنعت از همدیگر متمایز می شود. گفتمان اول، گفتمان اطلاعاتی - امنیتی قبل از انقلاب ۵۷ و گفتمان دوم گفتمان مذهبی - ایدیولوژیک بعد از انقلاب ۵۷ است. در گفتمان بعد از انقلاب دو نگاه انتقادی و آسیب شناسانه قابل مشاهده ...
بیشتر
در این مقاله با بررسی قوانین و مقررات تبلیغات بازرگانی و شرایط سیاسی -اجتماعی حاکم بر صنعت تبلیغات در ایران دو گفتمان حاکم براین صنعت از همدیگر متمایز می شود. گفتمان اول، گفتمان اطلاعاتی - امنیتی قبل از انقلاب ۵۷ و گفتمان دوم گفتمان مذهبی - ایدیولوژیک بعد از انقلاب ۵۷ است. در گفتمان بعد از انقلاب دو نگاه انتقادی و آسیب شناسانه قابل مشاهده است. نگاه انتقادی از سال ۵۷ تا پایان جنگ و شروع دوران سازندگی ادامه پیدا میکند. نگاه آسیبشناسانه نیز از دوران سازندگیجوانه زده و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. نویسنده در انتها نتیجه میگیرد درگفتمان های قبلی معیارها و اولویت های اقتصادی در حاشیه قرار داشته است.
هادی خانیکی؛ کاظم معتمد نژاد
دوره 10، شماره 23 ، آذر 1382، ، صفحه 95-133
چکیده
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونی هایی در عالم ذهن و عین است. برای نیل به این مهم سعی شده است که در بعد ذهنی، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت و گو یعنی گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانی همچون مکاینتایر و رولز مورد بررسی قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود. در بعد عینی، گفتارهای تولید شده در سه دهه پایانی سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیلی گفتمان انتقادی، واکاوی و نشان داده می شود که در دهه ۱۹۷۰ که دوره اول این پژوهش را تشکیل می دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه های انسانی گفتمان و محوریت داشتن دولت-ملتها و واحدهای ملی در بازی های بین المللی از مشخصه های دوره اول به شمار می رود. در دهه ۱۹۸۰ یا دورهای که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانی نامیده اند، یک چرخش پارادایمی از توسعه به گفتوگو روی می دهد، که شباهت های زیادی با روایت های هابرماس از گفتوگو دارد. از جمله ویژگی های این دوره می توان به فاصله گیری از دوگانه سازی های دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینی نسبت به ظهور یک جامعه جهانی صلح آمیز و توام با گفتوگو، تکیه بیشتر تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت - ملتها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگی توسعه در مقابلی رجوه صرفاً اقتصادی نام برد. بالاخره در دهه ۱۹۹۰ که زوال دوران دوقطبی است، با تکثر یافتن بازیگران فرهنگی و رواج الگوهای جمع گرایانه، گفت وگوی میان ملتها و فرهنگ های متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفتوگو شاکله ارتباط اجتماعی بوده است اما این گفتوگو از مبانی لیبرالی فاصله گرفته و به مبانی نظری تازه ای متکی شده است که می توان آنها را به نظریه های «اجتماع گرایان» نزدیک دید. مطالعه تحول ساختارهای گفتمانی در این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای جاری در عرصه بین المللی طی سه دهه پایانی سده بیستم، با تأثیر پذیرفتن از فنآوری های نوین ارتباطی از صورت بندی های فردگرایانه به سوی صورت بندی های جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت - ملت ها به سوی سطوح فراتر و فروتر از دولت-ملت یعنی نهادهای مدنی و بین المللی (سطوح تمدنی و فرهنگی) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظری ایده «گفتوگوی تمدن ها» را فراهم کرده است.
محمد مهدی فرقانی
دوره 9، شماره 17 ، خرداد 1381، ، صفحه 1-39
چکیده
این مقاله به بررسی سیر تحول گفتمان توسعه سیاسی در تاریخ معاصر ایران از پیروزی انقلاب مشروطه تا پایان دهه دوم انقلاب اسلامی می پردازد. یافته های حاصل از یک پژوهش کیفی بر اساس روش تحلیل گفتمان و با استفاده از الگوی ترکیبی نورمن فرکلاف و تئون ای ون دایک دست مایه این بررسی است که هشت دوره تاریخی را در بر می گیرد. مقاله حاضر نشان می دهد که ...
بیشتر
این مقاله به بررسی سیر تحول گفتمان توسعه سیاسی در تاریخ معاصر ایران از پیروزی انقلاب مشروطه تا پایان دهه دوم انقلاب اسلامی می پردازد. یافته های حاصل از یک پژوهش کیفی بر اساس روش تحلیل گفتمان و با استفاده از الگوی ترکیبی نورمن فرکلاف و تئون ای ون دایک دست مایه این بررسی است که هشت دوره تاریخی را در بر می گیرد. مقاله حاضر نشان می دهد که شاخص های توسعه سیاسی از قبیل آزادی، قانون گرایی، جامعه مدنی، کثرت گرایی، رقابت و مشارکت سیاسی در دوره نخست، یعنی در سال 1258 در نقطه مطلوبی قرار دارند. این وضعیت، ناشی از پیروزی انقلاب مشروطه و به ثمر نشستن مبارزات ملت ایران برای رهایی از استبداد تاریخی است. شاخص های مذکور در سال ۱۳۱۲ که حکومت مطلقه رضاشاه در شرف تکوین است، به شدت سقوط می کنند؛ اما در سال ۱۳۲۰ تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی، عالم اقتدار و کنترل حکومت مرکزی، تمایل شاه جوان به اصلاح تصویر ذهنی مردم حکومت استبدادی مطلقه رضاشاه و بروز نوعی هرج ومرج سیاسی، منحنی مذکور بار دیگر صعود می کند، اما در مقایسه با دوره اول و دوره چهارم ( ۱۳۳۱) در جایگاه پایین تری قرار دارد. در سال ۱۳۳۱، بار دیگر شاهد نضج گیری گفتمان توسعه سیاسی به ویژه در بعد استقلال طلبی و آزادی خواهی هستیم. در دوره پنجم نیز همچون دوره دوم منحنی توسعه سیاسی در نقطه حضیض قرار دارد، در حالی که وضعیت سال ۱۳۵۸ به سال ۱۳۲۰ شبیه است. به نظر می رسد که رشد برخی شاخص های توسعه سیاسی در سال 1358 نیز ناشی از رهاشدگی اوایل انقلاب و بروز مطالبات اجتماعی است. وضعیت سال 1371 از لحاظ توسعه سیاسی مطلوب نیست. در این سال نیز گرچه مانند مقطع 1352 به نوسازی اجتماعی اقتصادی توجه فراوان می شود اما بعد سیاسی و فرهنگی توسعه به شدت مورد غفلت قرار میگیرد. سال ۱۳۷۷ سال اوج گیری گفتمان توسعه سیاسی است. در واقع تنها در این مقطع است که مفهوم «توسعه سیاسی» به طور مستقیم به کار می رود، زیرا در مقاطع دیگر، ما اساساً شاخص ها مفاهیم توسعه سیاسی و نه اصطلاح و مفهوم آن رو به رو هستیم. گفتمان توسعه سیاسی در این سال حتی از نخستین سال پیروزی انقلاب مشروطه نیز جایگاه بالاتری دارد. به طور کلی، سال 1377 نقطه اوج منحنی شاخص های توسعه سیاسی و سال1312 نقطه حضیض آن است. به این ترتیب، مقاله حاضر با بررسی هشت دوره تاریخی، تصویری کلی از جایگاه گفتمان توسعه سیاسی در یک قرن اخیر ایران ارائه میکند.