مرتضی پرویزن؛ جعفر هزارجریبی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نوع تفسیر زنان خشونت دیده از خشونت خانگی و نوع مواجههی آنان در مقابل انواع خشونت خانگی صورت گرفته است. محققین با توجه به متغیرهای زمینهای مدنظر (زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) با سی نفر از زنانی که قبلاً مورد خشونت خانگی واقعشدهاند مبادرت به مصاحبهی نیمه ساختاریافته نمودند و پس از پیادهسازی مصاحبهها در غالب متن، با استفاده از رویکرد کیفی نظریهی زمینهای به کدگذاری مفاهیم و استخراج مقولات مرکزی پرداختند. پس از بررسی انواع تعابیر و مواجهه زنان از خشونت خانگی و پیادهسازی مصاحبهها، بیشترین مفاهیم در حول مقولات «خشونت فیزیکی» «خشونت مالی» «خشونت عاطفی» قرار میگرفتند که همین امر نیز با متغیرهای زمینه مدنظر محققین قابل توضیح است، بهطوریکه بسیاری از زنان که در مواجهه با خشونتهای خانگی واکنش انفعالی را پیشه کرده بودند دارای تحصیلات پایین، شبکهی حمایتی ضعیف، پایبندی زیاد به سنتهای فرهنگی و ساکن مناطق روستایی و حاشیه شهر بودهاند و خشونت فیزیکی و مالی بیشتر متوجه این دسته از زنان میشود که همین امر بیانگر لزوم اختصاص نوع متفاوتی از خدمات روانشناختی و فرهنگی سازمانهای حمایتی به این دسته از مناطق هست.
پگاه روشان شمال؛ حسن سرایی؛ اردشیر انتظاری؛ محمود مشفق
چکیده
در سالهای اخیر، بسیاری از مفاهیم خانواده دستخوش تغییرات معنایی شده است. ازآنجاکه فرزند کانون اصلی خانواده است، درک والدین و زنان از این مفهوم، تعیینکننده بسیاری از تصمیمات در حوزه باروری خواهد بود. لذا واکاوی «معنای فرزند» و بررسی درک زنان از این مفهوم ضروری است. این پژوهش با رویکرد کیفی به توصیف فهم کنشگر از معنای فرزند ...
بیشتر
در سالهای اخیر، بسیاری از مفاهیم خانواده دستخوش تغییرات معنایی شده است. ازآنجاکه فرزند کانون اصلی خانواده است، درک والدین و زنان از این مفهوم، تعیینکننده بسیاری از تصمیمات در حوزه باروری خواهد بود. لذا واکاوی «معنای فرزند» و بررسی درک زنان از این مفهوم ضروری است. این پژوهش با رویکرد کیفی به توصیف فهم کنشگر از معنای فرزند میپردازد. دادهها از طریق مصاحبه عمیق با بیست زن متأهل دارای فرزند و بدون فرزند در شهر تهران با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تکنیک شش مرحلهای اسمیت تحلیل شد. مضمون اصلی پژوهش نشان داد فرزند مفهومی است پویا، دینامیک و تأثیرگذار. در نگاه عاطفی مضامین «حس خوب»، «پرکننده صحنه زندگی» و «سختی و شیرینی» و در نگاه حمایتی مضامین «حمایت نسلی»، «حمایت سالمندی» و «حمایت معنوی» از یافتهها پدیدار گشت. فرزند به معنای شمشیر دو لبه است بدین معنا که هم مانعی است برای رشد و هم عاملی است برای خودشکوفایی و بالندگی. رشد و توسعه در حوزه فردی و زناشویی از مهمترین معانی فرزند است. فرزند ظرفی است برای پُر کردن عاطفه که با تزریق حس خوب به ثبات و تداوم زناشویی کمک میکند. یافتههای این مطالعه توانست بهزعم خود تصویر روشنی از معنای فرزند ارائه دهد.
احمد غیاثوند
چکیده
پژوهش حاضر درصدد توصیف و تبیین ارزشها و نگرشهای زنان پیرامون انواع رفتارهای جنسیتی آنها در شهر تهران میباشد. چارچوب نظری مطالعه، متأثر از نظریه آیزن و همکارانش، جولیان راتر و نیز نظریه رفتار چلبی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش انجامگرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و زنان 15 سال به بالای شهر تهران در سال 1399» تشکیل ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد توصیف و تبیین ارزشها و نگرشهای زنان پیرامون انواع رفتارهای جنسیتی آنها در شهر تهران میباشد. چارچوب نظری مطالعه، متأثر از نظریه آیزن و همکارانش، جولیان راتر و نیز نظریه رفتار چلبی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش انجامگرفته و جمعیت آماری آن را «کلیه دختران و زنان 15 سال به بالای شهر تهران در سال 1399» تشکیل میدهد. برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه و شیوه نمونهگیری از نوع «نمونهگیری چندمرحلهای» میباشد؛ حجم نمونه مطابق با فرمول کورکران 1200 نفر برآورد گردید. مطابق چارچوب نظری پژوهش، رفتارهای جنسیتی بهعنوان متغیر وابسته و مفاهیم هویت، معنا، فرصت و هنجارهای جنسیتی بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. با مرور یافتهها پیرامون تمایل به ازدواج، نقش مادری، فرزندآوری، اشتغال، تحصیل کردن مشخص گردید که مهمترین دغدغه زنان متأهل حفظ و پایداری زندگی مشترک؛ و در مقابل ازدواج کردن و تشکیل خانواده کمترین اهمیت را برای دختران مجرد دارد. درمجموع در مطالعه حاضر الگوی فرازیستی در قالب ارزشهای و نگرشهای فمینیستی و عکسالعملهای فردگرایانه پیرامون ابعاد مختلف رفتارهای جنسیتی زنان بر الگوی زیستی در حال غلبه شدن است.
فاطمه قره حسنلو؛ زهرا میرحسینی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف واکاوی بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازارکار و اشتغال و با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناختی و مبتنی بر تجربیات زیسته زنان ساکن شهر تهران انجام شده است. به این منظور، با 23 زن 18 تا 68 ساله که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شد تا بسترها و زمینههای شکلدهنده نابرابری جنسیتی در بازار کار و اشتغال واکاوی گردد. در مرحله تحلیل دادهها، از روش تحلیل داده کلایزی استفادهشده و فرایندکدگذاری متن مصاحبهها بهصورت دستی انجام شده است. درمجموع 3 مقولهاصلی، 10 مقولهفرعی و 59 مفهوم استخراج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سه مقوله «باور به تقسیمکار جنسیتی»، شامل مقولههای فرعی «نانآوری مردان»، «زنانگی و الزامات آن» و «جایگاه زنان در عرصه خصوصی»، «نهادینه شدن فرودستی زنان»، شامل مقولههای فرعی «جامعهپذیری زنان»، «سلطهپذیری زنان» و «باورها و کلیشههای جنسیتی مردمحورانه» و درنهایت مقولهاصلی «سیطره الگوی مردانه»، شامل مقولههای فرعی؛ «اعتقاد به برتری مردان»، «سلطهجویی مردان»، «توانمندپنداری ذاتی مردان» و «نادیده گرفتن توانمندی زنان در عرصه بازارکار و شغل»، بسترها و زمینههای شکلدهنده این پدیده هستند که با بستر فرهنگی حاکم بر جامعه و خانواده تداوم پیداکرده و دائم تولید و بازتولید میشوند.
محمدتقی کرمی؛ شیما علی آبادی
چکیده
حیا در جامعه ایرانی همواره از ارزشهای فرهنگی محسوب شده و اگرچه کاربرد عام دارد ولی از گذشته بخش مهمی از زنانگی آرمانی جامعه ایرانی را تشکیل داده است. علاوه بر فرهنگ، در گفتمان دینی رسمی نیز بر حیا تأکید میشود و پیوند وثیقی نیز با حجاب و برخی رفتارهای زن دارد. چنین رویکردی موجب شده است با کمترشدن تمایل زنان به الگوهای مطلوب رسمی حجاب ...
بیشتر
حیا در جامعه ایرانی همواره از ارزشهای فرهنگی محسوب شده و اگرچه کاربرد عام دارد ولی از گذشته بخش مهمی از زنانگی آرمانی جامعه ایرانی را تشکیل داده است. علاوه بر فرهنگ، در گفتمان دینی رسمی نیز بر حیا تأکید میشود و پیوند وثیقی نیز با حجاب و برخی رفتارهای زن دارد. چنین رویکردی موجب شده است با کمترشدن تمایل زنان به الگوهای مطلوب رسمی حجاب در سالهای اخیر، این ذهنیت ایجاد شود که حیا از جامعه رخت بسته است؛ اما در جامعه امروز حیا صفتی مهم و زنده است و شاید بتوان از تغییر معنای آن نزد زنان صحبت کرد. در این پژوهش به دنبال کشف معنای حیا در نزد زنان ایرانی و درک و تصور ایشان از این مقوله، با اتخاذ رویکرد پدیدارشناختی و استفاده از روش تحلیل مضمونی، ضمن مصاحبه عمیق نیمهساختیافته با 20 نفر از زنان 18 تا 35 سال به ارائه صورتبندی از معانی حیا نزد زنان ایرانی پرداخته شد. سه مقوله اصلی «سیاست رهاییبخش- سیاست زندگی»، «بازاندیشی مقید و همدلانه» و «ساخت رسمی تجسدیافته»، مقولاتی بودند که استخراج شدند و گویای سه دسته مواجهه زنان ایرانی با مقوله حیاست که توانسته فضای بینالاذهانی زنان در نسبت با این مفهوم را شکل دهد.
مرتضی مشعلچی؛ ابوالفضل مرشدی
چکیده
هرچند هیئتهای مذهبی در جامعه سنتی ایران دارای کارکردهای دینی و اجتماعی مشخص و تثبیتشدهای بودند، اما با تحولات گسترده در جامعه ایران و مدرن شدن روزافزون آن، نسبت این هیئتها با ویژگیهای جامعه جدید «مسئلهدار» شده است. بدان معنا که هرچند از یکسو، همه هیئتهای مذهبی بهعنوان «نهادهای واسطی» که فرصت تعامل و تشریک ...
بیشتر
هرچند هیئتهای مذهبی در جامعه سنتی ایران دارای کارکردهای دینی و اجتماعی مشخص و تثبیتشدهای بودند، اما با تحولات گسترده در جامعه ایران و مدرن شدن روزافزون آن، نسبت این هیئتها با ویژگیهای جامعه جدید «مسئلهدار» شده است. بدان معنا که هرچند از یکسو، همه هیئتهای مذهبی بهعنوان «نهادهای واسطی» که فرصت تعامل و تشریک مساعی مردم را فراهم میکنند، نقش مؤثری در تقویت ویژگیهای جامعه مدنی دارند، اما از سوی دیگر، به جهت ترویج ویژگیهای متناسب با جامعه مدنی، همة هیئتهای مذهبی به یک شیوه عمل نمیکنند. در این تحقیق سه «گونه آرمانی» هیئت مذهبی یعنی گونة هویتاندیش، گونة بازاندیش و گونة مکتباندیش از هم تفکیک و نسبت آنها با برخی مؤلفههای جامعه مدنی بررسی شد. گونه بازاندیش با اهتمام ورزیدن به «تربیت مدنی» افراد جامعه و انتشار پیامهای مدنی، در راستای تقویت جامعه مدنی حرکت میکند. گونه هویتاندیش با محوریت بخشیدن به تقویت «هویت شیعی»، بیشتر بهسوی آفرینش «جامعهای سنتگرا» حرکت میکند و گونه مکتباندیش با محوریت دادن به تقویت «تشکیلات جهادی»، در پی آرمان «جامعه ولایی» است.
معصومه باقری؛ مرضیه شهریاری؛ پروین گنجی
چکیده
روسپیگری تلخترین حقیقت اجتماعی جامعه کنونی است که بین افراد خاکستری جامعه که باوجود ناخالصی و آلودگی هنوز فطرت پاکشان را از دست ندادهاند، در حال گسترش است. این تحقیق باهدف بررسی تجربه زیسته زنان در گرایش به روسپیگری در شهر خرمآباد و شیوه نمونه گیری هدفمند از طریق روش گلوله برفی با 12 نفر از زنان روسپی انجامشده است. با توجه به ...
بیشتر
روسپیگری تلخترین حقیقت اجتماعی جامعه کنونی است که بین افراد خاکستری جامعه که باوجود ناخالصی و آلودگی هنوز فطرت پاکشان را از دست ندادهاند، در حال گسترش است. این تحقیق باهدف بررسی تجربه زیسته زنان در گرایش به روسپیگری در شهر خرمآباد و شیوه نمونه گیری هدفمند از طریق روش گلوله برفی با 12 نفر از زنان روسپی انجامشده است. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از ازدواج مورد کنکاش قرار میگیرد، رویکرد این تحقیق پدیدار شناختی است. جهت گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبهی عمیق و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. مضمونهای اصلی شامل؛ ادراک معانی گرایش به روابط غیراخلاقی (روسپیگری) و ابعاد معنایی آن میباشد. همچنین عدم تمایل شرکای جنسی به استفاده از وسایل پیشگیری، پایبند نبودن به توافق در شیوه انجام و پرداخت هزینه، نداشتن امنیت جانی و تهدید روحی بهعنوان مهمترین رفتارهای پرخطر و محافظت نشده تجربهشده زنان روسپی بود. اکثر زنان روسپی قربانی کارکردهای نادرست خانواده پدری و همسری، محیط و جامعه ناسالم خود شدند؛ بنابراین آموزش مهارت جهت خودکفایی زنان، اطلاعرسانی توسط رسانه و نهادهای اطلاعرسان و ایجاد نمودن قانونهای حمایتی برای زنان خیابانی ضروری است.
مینو سلیمی؛ احمد نادری
چکیده
زلزله به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی افراد دارد، متغیرمهمی در تحول حیات اجتماعی جوامع محسوب میشود. پیامدهای اجتماعی فاجعه بر اساس سن، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است. کودکان، زنان و افراد کمدرآمد، بیشترین آسیب در زمان فاجعه را تجربه میکنند. مطالعه حاضر پژوهش کیفی است که باهدف درک تجربه زیسته زنان سرپلذهاب از ...
بیشتر
زلزله به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی افراد دارد، متغیرمهمی در تحول حیات اجتماعی جوامع محسوب میشود. پیامدهای اجتماعی فاجعه بر اساس سن، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است. کودکان، زنان و افراد کمدرآمد، بیشترین آسیب در زمان فاجعه را تجربه میکنند. مطالعه حاضر پژوهش کیفی است که باهدف درک تجربه زیسته زنان سرپلذهاب از زلزله انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد پدیدارشناختی، مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته با 30 نفر از زنان زلزلهزده انجام و 90 متن مصاحبه و 10 متن نوشتاری تجربه خود زیسته و تفسیر آنها به 120 واحد معنایی ثبتشده است. یافتههای این پژوهش که 18 درونمایه فرعی و در نهایت 5 درونمایه اصلی است، نشان میدهد که در سرپلذهاب زنان شرایط بسیار سختی را سپری میکنند. بیهویتی و عدم انطباق آنان با وضعیت پس از زلزله، سوءاستفادههای جنسی، اقدام به خودکشی، پایین آمدن سن اقدام به خودکشی، فوبیای زلزله و پسازلزله، تغییر ناگهانی سبک زندگی، فقدان آرامش، فقدان امکانات و توان مالی، وضعیت دشوار و نابسامانی کمی و کیفی مدارس، افزایش نزاع در خانواده، افزایش طلاق، افزایش خشونت سبب بروز نابسمانی اجتماعی، روانی و فرهنگی در این شهر شده است.
مطالعات زنان
علی جنادله؛ زهرا پویا
چکیده
عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینهساز پژوهشهایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهرهگیری از چارچوب کرومی، نظریههای مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورتبندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، ...
بیشتر
عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینهساز پژوهشهایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهرهگیری از چارچوب کرومی، نظریههای مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورتبندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، طی بازۀ زمانی سالهای 1385 تا 1395 براساس این چارچوب مورد بررسی قرار گرفتهاند. نظریههای موانع درونی به طور عمده، موانع دستیابی زنان به مناصب مدیریتی را در الزامات نقشی زنان و میزان دلبستگی شغلی آنها جستجو میکنند. در مقابل، در نظریههای موانع بیرونی، بر عوامل نگرشی همچون کلیشههای جنسیتی و عوامل ساختاری همچون سقف شیشهای و تبعیض جنسیتی تأکید میشود. روش تحقیق در این مطالعه فراتحلیل بوده و مطالعات مورد بررسی براساس جستجوی سیستماتیک در چهار پایگاه دادههای علمی داخلی انتخاب شدهاند. نتایج فراتحلیل 20 مطالعۀ انتخاب شده، نشان میدهد که یافتههای این مطالعات در مجموع تأییدکنندۀ موانع بیرونی هستند. همچنین در برخی از مطالعات، تفاوت معنیداری بین زنان و مردان درخصوص ارجحیت موانع درونی یا بیرونی مؤثر بر دستیابی زنان به مناصب مدیریتی وجود دارد.
مطالعات فرهنگی
رضا صفری شالی
چکیده
مقاله حاضر با هدف مطالعه جامعهشناختی تعیین رابطه میان دو متغیر «پذیرش اجتماعی بدن» و «سرمایه فرهنگی» با «گرایش به جراحی زیبایی» انجامشده است. تحقیق به روش پیمایشی به اجرا درآمده است. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان 15 تا 54 سال ساکن در شهر ملایر در سال 1394 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 656 نفر است. نتایج ...
بیشتر
مقاله حاضر با هدف مطالعه جامعهشناختی تعیین رابطه میان دو متغیر «پذیرش اجتماعی بدن» و «سرمایه فرهنگی» با «گرایش به جراحی زیبایی» انجامشده است. تحقیق به روش پیمایشی به اجرا درآمده است. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان 15 تا 54 سال ساکن در شهر ملایر در سال 1394 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 656 نفر است. نتایج توصیفی نشان میدهد که زنان در سطح زیاد تمایل به جراحی زیبایی (5/46) دارند. همچنین در سطح متوسط برخوردار از سرمایه فرهنگی (63/37) و در سطح متوسط و رو به بالا (7/39) طالب موردپذیرش قرار گرفتن هستند. نتایج رگرسیونی نشان داد که از بین متغیرهای مستقل، ابعاد سرمایه فرهنگی (سرمایه عینیت یافته، تجسمیافته، نهادی شده) و ابعاد پذیرش اجتماعی بدن (پذیرش عمومی، سازمانی، همسالان)، متغیرهای سرمایه عینیت یافته با مقدار بتای (51/0)، پذیرش اجتماعی عمومی (49/0)، سرمایه فرهنگی نهادی شده (26/0) و پذیرش همسالان (22/0) بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشتهاند. در ضمن معادله پیشبینی میزان تمایل زنان به جراحی زیبایی میتواند 1/58 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کند. نتیجه نشان میدهد که بیشترین دلیل انجام جراحی زیبایی با اهداف مصرف تظاهری و برخورداری از رفاه عینی و دریافت مقبولیت اجتماعی است.
داریوش بوستانی؛ فاطمه حیدری نژاد
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی جامعهشناختی زنان مبتلا به بیماری اچ آی وی/ ایدز با رویکرد امیک است. این پژوهش از روش پژوهش نظریه زمینهای بهره میبرد. میدان مطالعه نیز شهر کرمان است و مشارکتکنندگان نیز زنان مراجعهکننده به مرکز مشاوره بیماری رفتاری مرجع شهر کرمان است. دادهها بهوسیله تکنیک مصاحبهی متوالی عمیق با پانزده زن جمعآوری ...
بیشتر
هدف از انجام این مطالعه بررسی جامعهشناختی زنان مبتلا به بیماری اچ آی وی/ ایدز با رویکرد امیک است. این پژوهش از روش پژوهش نظریه زمینهای بهره میبرد. میدان مطالعه نیز شهر کرمان است و مشارکتکنندگان نیز زنان مراجعهکننده به مرکز مشاوره بیماری رفتاری مرجع شهر کرمان است. دادهها بهوسیله تکنیک مصاحبهی متوالی عمیق با پانزده زن جمعآوری گردید. تجزیهوتحلیل دادهها منجر به خلق پنج مقوله و یک مقوله هسته گردید که عبارتاند از: طرد حمایت، گسست زندگینامهای، حقوق بیمار در ابهام، بیقدرتی مضاعف و از دست دادن خود. مقوله هسته نیز عبارت است از: تله بیقدرتی زنان در فرایند یک بیماری هویتی. بهطورکلی یافتهها نشان میدهند که بیقدرتی زنان نتیجه طرد و گسست زندگینامهای آنهاست درروند بیماری است. همچنین بیقدرتی در همراهی با بیقدرتی جنسیتی، منجر به ضعف عاملیت بیمار در فرآیند بیماری میشود.
محمد بیطرفان؛ سهراب یزدانی؛ حسین مفتخری؛ حجت فلاح توتکار
چکیده
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ...
بیشتر
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرائت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانشآموختگان اروپائی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسئله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکائی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ج) طرح مفهوم برابری در انقلاب مشروطیت. واقعیت امر این است که توانمندسازی زنان یکی از دغدغهها و کنشهای اصلی روشنفکران مشروطهخواه بود؛ از آنجایی که روابط اجتماعی دوره قاجار اجازه طرح مسئله برابری در حوزه زنان را نمیداد، اندیشیدن و کاربست مفاهیم دینی و اجتماعی در حوزههای آموزشی و بهداشتی میتوانست تغییرات اولیه را در نگاه به مسئله جنسیت زنانه به وجود آورد. بنابراین توجه به بهبود موقعیت اجتماعی زن ایرانی و نفع همگانی حاصل از آن، به صورت دغدغه اصلی مشروطه خواهان در حوزه زنان درآمد. با این حال، تغییر در سنت های اجتماعی، باعث واکنش شدید حامیان گفتمان سنتی بر سر موضوع آموزش زنان و تاسیس مدارس دخترانه شد؛ بر همین مبنا کشمکش های بسیاری صورت گرفت که در محافل گوناگون نظیر مجلس، دولت، انجمن های شهری، جراید و غیره تبلور یافت. در واقع طرح مفاهیم اصلی مشروطیت نظیر آزادی، قانون و برابری، که به نوعی با مسئله زنان نیز پیوند یافت، نقطه کانونی تعارض بین گفتمان های سنت و تجدد قرار گرفت.
ام البنین چابکی
چکیده
این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطۀ آنها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متأهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانۀ اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را ...
بیشتر
این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطۀ آنها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متأهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانۀ اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را همۀ زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آنها 500 نفر به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS 20استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سه نسل، در ارتباط با رعایت ارزشهای اخلاقی و مطالبات حقوقی در تعاملات زوجین، تفاوت وجود دارد؛ و نسل اول بیشتر به اخلاق، نسل سوم (نسل جوان) بیشتر به مطالبات حقوقی خود در خانواده اهمیت میدهد؛ و نسل دوم به عنوان میانجی، به ملاحظات اخلاقی کمتر از نسل اول و به مطالبات حقوقی کمتر از نسل سوم توجه دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، نشان داد متغیرهای اشتغال، تحصیلات و نسل، توان تبیین 499/0 واریانس متغیر وابستۀ « مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی» را و متغیرهای سن، مدت زندگی زناشویی و اشتغال، توان تبیین 536/0 واریانس متغیر «ملاحظات اخلاقی در زندگی زناشویی» را دارند.
چکیده
چکیده امنیت حقی بنیادین و پیش نیاز ارتقاء رفاه و سلامت مردم است، در فرایند ادراک امنیت، جنسیت به عنوان مهم ترین عامل شخصیتی محسوب میشود. امنیت یک فضا به کاربریهای محاط کننده آن هم بستگی دارد. در این مطالعه پس از بررسی مبانی نظری، با توجه به جدید بودن موضوع، نمونه تجارب جهانی بررسی شده و در نهایت علاوه بر تعیین متغیرهای برنامه ...
بیشتر
چکیده امنیت حقی بنیادین و پیش نیاز ارتقاء رفاه و سلامت مردم است، در فرایند ادراک امنیت، جنسیت به عنوان مهم ترین عامل شخصیتی محسوب میشود. امنیت یک فضا به کاربریهای محاط کننده آن هم بستگی دارد. در این مطالعه پس از بررسی مبانی نظری، با توجه به جدید بودن موضوع، نمونه تجارب جهانی بررسی شده و در نهایت علاوه بر تعیین متغیرهای برنامه ریزی کاربری ، شاخصهای لازم استخراج شده است که شامل خوانایی فضا، دسترسی داشتن به امداد، نظارت بر فضا، میزان آشنایی فضا و تامین امنیت شبانه شهری میباشد. سپس مطابق رویکرد مشارکتی پرسشنامههایی با طیف لیکرت تنظیم شد. جهت برآورد حجم جامعه آماری، پس از آزمون اولیه[1]، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل با 300 عدد در نظر گرفته شده است. محدوده مطالعه میدانی بخشی از مرکز شهر تهران واقع در جنوب خیابان امام خمینی است. سپس دادههای خام دستهبندی شده و با استفاده از نرم افزارهای Excel و SPSS تحلیل شدهاند. برای سنجش میانگین احساس امنیت زنان، ابتدا کاربریهای همگن در قالب نقشهای پهنهبندی شد. در نهایت با استفاده از آزمون T-test میانگین احساس امنیت در مواجهه با کاربریهای مختلف مقایسه گردیدند. برای سنجش فرضیه اصلی تحقیق: " به نظر میرسد بین میزان تنوع کاربریها و فعالیتهای شهری در فضای عمومی محدوده مطالعاتی، با افزایش میزان امنیت زنان رابطهای مستقیم وجود دارد"، از آزمون خی دو ، روش همبستگی گاما و آزمون بتا استفاده شده و نتایج حاکی از اثبات فرضیه مذکور بوده و آزمون بتا نشان دهنده اثرگذاری بیشتر تنوع فعالیتها، نسبت به کاربریها است. سپس شاخصهای مؤثر در برنامه ریزی کالبدی و احساس امنیت زنان در فضای مورد مطالعه در قالب سوالات جداگانهای و با استفاده از آزمون T سنجیده شدند و حیات شبانه فضای مورد مطالعه بررسی و جمع بندی و پیشنهادات لازم ارائه شده است.
محمود کتابی؛ وحید قاسمی
دوره 9، شماره 19 ، آذر 1381، ، صفحه 35-56
چکیده
طرح موضوع و بیان مسئله امروزه مشارکت سیاسی مردم، زیر بنا و بنیاد توسعه سیاسی کشورها را تشکیل میدهد. این مشارکت به ویژه در نظام های مردم سالار از اهمیت زیادی برخوردار است. ایفای نقش در عرصه سیاست توسط زنان را باید از جمله نقش های جدید تعریف شده برای زنان قلمداد کرد. در فرآیند توسعه فرهنگی و انتقال از جامعه سنتی به جامعه پس از سنت، نقش ...
بیشتر
طرح موضوع و بیان مسئله امروزه مشارکت سیاسی مردم، زیر بنا و بنیاد توسعه سیاسی کشورها را تشکیل میدهد. این مشارکت به ویژه در نظام های مردم سالار از اهمیت زیادی برخوردار است. ایفای نقش در عرصه سیاست توسط زنان را باید از جمله نقش های جدید تعریف شده برای زنان قلمداد کرد. در فرآیند توسعه فرهنگی و انتقال از جامعه سنتی به جامعه پس از سنت، نقش های اجتماعی مختلف باز تعریف میشود و در این تعریف مجدد، انتظارات نقش ها دگرگون می شود. نقش زنان در جامعه سنتی عمدتاً به نقش هایی در درون نهاد خانواده محدود می شود و همواره بر نقش مادری و همسری آنها تاکید میگردد. در جامعه پس از سنت، از نقش های خانوادگی زنان، کاسته و به نقش های آنان در خارج از نهاد خانواده، افزوده می شود.
ژاله شادی طلب
دوره 4، شماره 7.8 ، اسفند 1374، ، صفحه 151-178
چکیده
یکی از اهداف تعاونی ها برای توسعه ملی که به وسیله سازمان های مختلف دواتی مانند وزارت تعاون به اجرا در می آید، افزایش فرصت اشتغال برای زنان است. تجربیات اخیر تعاونی های در این زمینه نشان میدهد که تعاونی های خانواده گرا می توانند برای زنان ایجاد شغل و درامد کنند و پایگاه اجتماعی آنان را تغییر دهد. با توجه به مطالعه انجام شده و بررسی تجربه ...
بیشتر
یکی از اهداف تعاونی ها برای توسعه ملی که به وسیله سازمان های مختلف دواتی مانند وزارت تعاون به اجرا در می آید، افزایش فرصت اشتغال برای زنان است. تجربیات اخیر تعاونی های در این زمینه نشان میدهد که تعاونی های خانواده گرا می توانند برای زنان ایجاد شغل و درامد کنند و پایگاه اجتماعی آنان را تغییر دهد. با توجه به مطالعه انجام شده و بررسی تجربه گذشته تعاونی ها در ایران، باید به نکات زیر اهمیت داد. 1- تعاونی های زنان سازمان دولتی نیستند بلکه واحد های مستقلی هستند. 2- تعاونی های زنان باید ساختار دموکراتیک داشته باشند. 3- زنان برای ایجاد و اداره تعاونی ها به آموزش مهارت های مدیریتی نیازمنددند.