مریم بیژنی؛ کاظم معتمد نژاد؛ محسن علینی
دوره 16، شماره 46 ، آذر 1388، ، صفحه 107-137
چکیده
این مقاله به مطالعه تحول گفتمان های سیاسی مطبوعات در حوزه دین و دولت در ایران با تاکید برانواع سه گانه مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشه ماکس وبر می پردازد و درصدد است تا ضمن بررسی گفتمان های سیاسی رسمی و مشروعیت مورد نظر آنها در نظام جمهوری اسلامی، جایگاه مشروعیت قانونی را در دوران پس از انقلاب مشخص سازد و در عین حال، دور نمایی از وجه غالب ...
بیشتر
این مقاله به مطالعه تحول گفتمان های سیاسی مطبوعات در حوزه دین و دولت در ایران با تاکید برانواع سه گانه مشروعیت قدرت سیاسی در اندیشه ماکس وبر می پردازد و درصدد است تا ضمن بررسی گفتمان های سیاسی رسمی و مشروعیت مورد نظر آنها در نظام جمهوری اسلامی، جایگاه مشروعیت قانونی را در دوران پس از انقلاب مشخص سازد و در عین حال، دور نمایی از وجه غالب مشروعیت در ساختار سیاسی کشور ارائه دهد. تاکید مقاله بر آن است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، مشروعیت قانونی نظام سیاسی همواره در سایه مشروعیت کاریزماتیک و پس از آن در حاشیه مشروعیت سنتی قرار داشته و به نظر می رسد. این روند در آینده نیز همچنان تقویت می شود.
احمد میر عابدینی؛ کاظم معتمد نژاد
دوره 15، شماره 41 ، شهریور 1387، ، صفحه 1-34
چکیده
در این مقاله، پژوهشگران میکوشند، به این پرسشی پاسخ دهند که نماز جمعه چه تعاملی با رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون، در نه دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران داشته است.پژوهش مربوط به این مقاله بنیادی - توصیفی است. یافته ها به یاری روش شناسیکیفی - کمی کیو (O) گردآوری و گزارش تحقیق با توجه به مطالعات نظری مربوط به «آیین» تدوین شده ...
بیشتر
در این مقاله، پژوهشگران میکوشند، به این پرسشی پاسخ دهند که نماز جمعه چه تعاملی با رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون، در نه دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران داشته است.پژوهش مربوط به این مقاله بنیادی - توصیفی است. یافته ها به یاری روش شناسیکیفی - کمی کیو (O) گردآوری و گزارش تحقیق با توجه به مطالعات نظری مربوط به «آیین» تدوین شده است. دادههای تحقیق از طریق مصاحبه با ۳۰ پژوهشگر، کارشناس و مدرس در جامعه شناسی دین، سیاست و ارتباطات، از مراکز دانشگاهی - علمی -تحقیقاتی در ایران، و به کمک ۶۳ پرسش یا گویه گردآوری شده و مورد تحلیل قرار گرفته اند.نتایج این پژوهش نشان دادند که نماز جمعه، به عنوان مهمترین آیین عبادی سیاسی در کشور، نقش عمدهای در ایجاد زمینه برای پذیرش اقتدار حکومت نزد مردم داشته است. همچنین، این آیین توانسته است در ارشاد و هدایت رأی دهندگان به سوی مراکز تأیید و تحکیم قدرت سیاسی و صندوقهای رای، و جهت دهی به انتخابات به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، یعنی مهمترین آیین سیاسی در ایران، بخشی از وظیفه اعمالحاکمیتدرکشور را اجرا کند.
کاظم معتمد نژاد؛ سید محمد مهدی زاده تالشی
دوره 13، شماره 36 ، اسفند 1385، ، صفحه 1-35
چکیده
مقاله ی حاضر، گزیدهای از یک تحقیقی دانشگاهی است که به منظور فهم و نقد گفتمان و ایدئولوژی پنهان و ژرف تأثیرگذار بر «عمل رسانه»های غرب، به بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان چهار روزنامه نیویورک تایمز، گاردین، لوموندودیولتمیپردازد. رویکرد نظری اتخاذ شده در تحقیق، ایدئولوژی و گفتمان شرقی شناسی به عنوان نظام بازنمایی شرقی در غرب است. ...
بیشتر
مقاله ی حاضر، گزیدهای از یک تحقیقی دانشگاهی است که به منظور فهم و نقد گفتمان و ایدئولوژی پنهان و ژرف تأثیرگذار بر «عمل رسانه»های غرب، به بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان چهار روزنامه نیویورک تایمز، گاردین، لوموندودیولتمیپردازد. رویکرد نظری اتخاذ شده در تحقیق، ایدئولوژی و گفتمان شرقی شناسی به عنوان نظام بازنمایی شرقی در غرب است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که «تروریسم» و «بنیادگرایی اسلامی»، کلیشه های شمایل انگارانه اصلی هستند که توسط مطبوعات غرب مورد استفاده قرار می گیرند. این دو کلیشه درواقع اسلام وایران را در رسانه های غربی، به عنوان تهدید علیه صلح، دموکراسی و مدرنیزاسیون بازنمایی می کنند. تحویل یا تقلیل مستمر ایران به نوعی تهدیدی مضاعف تحت عنوان بنیادگرایی اسلامی و تروریسم بینالمللی، این کشور را بیش تر از «دیگران» دیگر برای غرب و سایر نقاط جهان، خطرناک جلوه میدهد.
هادی خانیکی؛ کاظم معتمد نژاد
دوره 10، شماره 23 ، آذر 1382، ، صفحه 95-133
چکیده
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونی هایی در عالم ذهن و عین است. برای نیل به این مهم سعی شده است که در بعد ذهنی، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت و گو یعنی گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانی همچون مکاینتایر و رولز مورد بررسی قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود. در بعد عینی، گفتارهای تولید شده در سه دهه پایانی سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیلی گفتمان انتقادی، واکاوی و نشان داده می شود که در دهه ۱۹۷۰ که دوره اول این پژوهش را تشکیل می دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه های انسانی گفتمان و محوریت داشتن دولت-ملتها و واحدهای ملی در بازی های بین المللی از مشخصه های دوره اول به شمار می رود. در دهه ۱۹۸۰ یا دورهای که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانی نامیده اند، یک چرخش پارادایمی از توسعه به گفتوگو روی می دهد، که شباهت های زیادی با روایت های هابرماس از گفتوگو دارد. از جمله ویژگی های این دوره می توان به فاصله گیری از دوگانه سازی های دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینی نسبت به ظهور یک جامعه جهانی صلح آمیز و توام با گفتوگو، تکیه بیشتر تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت - ملتها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگی توسعه در مقابلی رجوه صرفاً اقتصادی نام برد. بالاخره در دهه ۱۹۹۰ که زوال دوران دوقطبی است، با تکثر یافتن بازیگران فرهنگی و رواج الگوهای جمع گرایانه، گفت وگوی میان ملتها و فرهنگ های متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفتوگو شاکله ارتباط اجتماعی بوده است اما این گفتوگو از مبانی لیبرالی فاصله گرفته و به مبانی نظری تازه ای متکی شده است که می توان آنها را به نظریه های «اجتماع گرایان» نزدیک دید. مطالعه تحول ساختارهای گفتمانی در این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای جاری در عرصه بین المللی طی سه دهه پایانی سده بیستم، با تأثیر پذیرفتن از فنآوری های نوین ارتباطی از صورت بندی های فردگرایانه به سوی صورت بندی های جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت - ملت ها به سوی سطوح فراتر و فروتر از دولت-ملت یعنی نهادهای مدنی و بین المللی (سطوح تمدنی و فرهنگی) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظری ایده «گفتوگوی تمدن ها» را فراهم کرده است.