مردم شناسی
محمدسعید ذکائی
چکیده
تحولات ساختاری، ارزشی، تاریخی و جهانی در نیمقرن اخیر در ایران معنا، تجربه و گفتمانهای جدیدی را برای جوانی برقرار ساختهاند و آن را به پدیدهای مهم در فهم پویاییهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه بدل ساختهاند. ظهور پدیده جدید جوانی در ایران موقعیت و مناسبات تازهای را در سیاست فرهنگ و نظام ارزشی و اخلاقی جامعه ایرانی برقرار ...
بیشتر
تحولات ساختاری، ارزشی، تاریخی و جهانی در نیمقرن اخیر در ایران معنا، تجربه و گفتمانهای جدیدی را برای جوانی برقرار ساختهاند و آن را به پدیدهای مهم در فهم پویاییهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه بدل ساختهاند. ظهور پدیده جدید جوانی در ایران موقعیت و مناسبات تازهای را در سیاست فرهنگ و نظام ارزشی و اخلاقی جامعه ایرانی برقرار کرده است. مقاله حاضر با اتکا به پیمایشهای بزرگمقیاس و برخی اسناد موجود بهدنبال ارائه تحلیلی از تغییرات در ارزشها و سبکهای زندگی جوانان در ایران معاصر و ترسیم روندها و زمینههای مهم تأثیرگذار بر آن است. سیاستها، استراتژیها و تحولات مهمی چون بهکارگیری مدلهای توسعه غربی، فرایند تفکیک اجتماعی، تلاقی و منازعات گفتمانی و ایدئولوژیک، جنگ تحمیلی، نوسازیهای ساختاری، فرآیندهای مربوط به جهانیسازی، رشد تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی نو و بازاندیشیهای برآمده از تغییرات نقشی و کارکردی در زیست جوانی، ازجمله زمینههای اصلی تغییر جایگاه جوانی در ایران میباشند. تغییرات فوق علاوه بر آنکه نشانههای زیادی از موقعیت و فرهنگ جهانی جوانی را در خود دارند، با شرایط تاریخی و محلی نیز پیوند داشته و از آن تأثیرپذیریهای زیادی پذیرفتهاند. درمجموع ارزیابی روند تاریخی تحولات ارزشی جوانان عناصری از تغییر و تداوم را بهصورت همزمان آشکار میسازد.
محمدسعید ذکایی
چکیده
تلاقی فرهنگ، سیاست و عاملیت در سطوح جهانی و فراملی، حوزه مطالعاتی دایاسپورا را به قلمرو نظری و تجربی جذاب و مهمی در میدان علوم اجتماعی تبدیل ساخته است. تحلیل تجربه دایاسپورا مستلزم بهکارگیری سطوح تحلیلی و مفهومی چندلایه و توجه به زمینههای متنوع ساختاری، تاریخی و تکنولوژیک است. مقاله حاضر با تمرکز بر تجربه و اندیشه جهان وطنی بهمثابه ...
بیشتر
تلاقی فرهنگ، سیاست و عاملیت در سطوح جهانی و فراملی، حوزه مطالعاتی دایاسپورا را به قلمرو نظری و تجربی جذاب و مهمی در میدان علوم اجتماعی تبدیل ساخته است. تحلیل تجربه دایاسپورا مستلزم بهکارگیری سطوح تحلیلی و مفهومی چندلایه و توجه به زمینههای متنوع ساختاری، تاریخی و تکنولوژیک است. مقاله حاضر با تمرکز بر تجربه و اندیشه جهان وطنی بهمثابه هستهای محوری و استراتژیک برای فهم هویت دایاسپوریک، به دنبال نشان دادن فرآیند، سازوکار، تنوعات، موانع و تنگناهایی است که این تجربه در میان مهاجرین به خود میگیرد. نظریه فرهنگی پسا ساختارگرا، پسا استعماری و فمینیسم با بهکارگیری طیفی از مفاهیم، روشها و مفروضات رشتهای، قابلیتهای زیادی در توضیح و تفسیر فرصتها و محدودیتهای پیش روی مهاجران بینالمللی فراهم میسازند که توجه به آن درسهای مهمی را برای سیاستگذاری مهاجرین هم در کشورهای میزبان و هم در کشورهای مادر فراهم میسازد.