معصومه قاراخانی؛ سید آیت الله میرزایی
چکیده
معصومه قاراخانی* سید آیتالله میرزایی** تاریخ دریافت: 10/7/93 ...
بیشتر
معصومه قاراخانی* سید آیتالله میرزایی** تاریخ دریافت: 10/7/93 تاریخ پذیرش: 15/12/93چکیدهضعف فضای هنجاری، یکی از جنبههای بحثانگیز اخلاق علم از جمله علم اجتماعی در ایران است. دستیابی به فضای هنجاری مناسب برای توسعه علوم اجتماعی در ایران مستلزم شناخت و فهم این فضا در فرایند آموزش، پژوهش، نشر و کاربرد این علم است. این مقاله با تمرکز بر مسالهمندی فضای هنجاری آموزش در ایران در پی آن است با استفاده از رویکرد کیفی و تحلیل و تفسیر مصاحبههای نیمهساختمند بر پایه برداشت دانشجویان دکتری این رشته در دانشگاههای دولتی شهر تهران نیمرخ و روایتی از فضای هنجاری آموزش علوم اجتماعی در ایران ارائه دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، هنجار گریزی و رواج رفتارهای مغایر با استانداردهای علمی و دانشگاهی در فضای آموزش علوم اجتماعی بهصورت فرایندی، رشد و گسترش یافته است. سپس در فقدان واکنش کنشگران وفادار به ارزشها و استانداردهای علم و اخلاق علم و سکوت و پذیرش آنان، روند «عادیسازی هنجارشکنی» با «امتناع تغییر» همسو شده است و درنتیجه عدم تبعیت از هنجارهای علمی به شکل «هنجارشکنی سیستماتیک» درآمده است. ساختار پشتیبان و تسهیلکننده این هنجارشکنی سیستمی، مرکب از «سیطره اقتدار اداریِ» همسو و همراستا با «استیلای سیاست بر فضای علم»، نهادهای علمی را عرصه «شکلگیری و بازتولید حلقههای قدرت و مکانهای فرصت» نموده است. بهگونهای که قدرت و مدیریت متبوع قدرت در نهادهای علمی، فضا را بر حوزه معرفت و کاوشگران و اندیشمندان علم تنگ نمودهاند. پیدایش چنین زمینه ساختاری بهنوبه خود به دوام و قوام فضای هنجارشکنی و درنتیجه استمرار روند افول نفوذ و اقتدار علم دامن زده است. چنانکه میتوان ادعا کرد هنجارشکنی در فضای علم در چارچوب ساختار کنونی نظام علم در ایران، خصلتی کارکردی یافته است.
معصومه قاراخانی
چکیده
قاراخانی* تاریخ دریافت: 17/7/92 تاریخ پذیرش: 20/11/92 چکیدهنهاد آموزش عالی ضمن تامین زمینه دستیابی به آموزش دانشگاهی، بخشی از سیاستهای اجتماعی را با هدف تامین خدمات رفاهی و حمایتی برای گروههای ذینفع از جمله دانشجویان، ...
بیشتر
قاراخانی* تاریخ دریافت: 17/7/92 تاریخ پذیرش: 20/11/92 چکیدهنهاد آموزش عالی ضمن تامین زمینه دستیابی به آموزش دانشگاهی، بخشی از سیاستهای اجتماعی را با هدف تامین خدمات رفاهی و حمایتی برای گروههای ذینفع از جمله دانشجویان، مدیران، کارکنان و اعضای هیات علمی دنبال میکند. این پژوهش به بررسی و تحلیل اسناد (قوانین، آییننامهها و مصوبهها) به عنوان درون داد قانونی سیاستهای اجتماعی مرتبط با تامین رفاه اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی ایران طی سالهای 1360 – 1390 ش. میپردازد. با کاربرد روش کیفی و استفاده از تکنیک تحلیل محتوا سیاستهای رفاهی اعضای هیأت علمی، در دوره یاد شده ذیل دو مفهوم «سیاستهای رفاه شغلی» و «سیاستهای ارتقا و امنیت شغلی» بازنمایی و روند و رویه این سیاستها مورد بازشناسی قرار گرفت. صرفنظر از برخی سیاستهای «پیشبینی کننده» مطابق آییننامه استخدامی اعضای هیأت علمی و عمدتاً مرتبط با رفاه شغلی و ارتقای حرفهای، سایر سیاستها و به طور مشخص سیاستهای رفاهی در چارچوب برنامههای ستاد رفاهی و صندوق حمایت از اعضای هیأت علمی، بیشتر خصلتی «واکنشی» دارند. این بدان معنا است که با وجود اعمال برخی سیاستهای رفاهی، همچنان درک جامع و روشنی از مفهوم رفاه برای سیاستگذار و حتی مجریان این سیاستها در ارتباط با اعضای هیأت علمی وجود ندارد. در پرتو چنین برداشت نامنسجمی برخی سیاستهای رفاه اجتماعی از سوی سیاستگذار مغفول مانده، و اجرای سیاستهای نیم بند موجود نیز تحت تاثیر تحولات اقتصادی و سیاسی و نیز رویکرد دولتها به رفاه اعضای هیأت علمی، دستخوش روزمرگی و اعمال سلیقه سیاستگذاران و مجریان میباشد.واژههای کلیدی: سیاست اجتماعی، رفاه اجتماعی، آموزش عالی، اعضای هیات علمی، رفاه شغلی، ارتقا و امنیت شغلی، ستاد رفاهی.
معصومه قاراخانی
چکیده
چکیده سیاست سلامت[1] از ابعاد سیاست اجتماعی[2] است و توسعه آن به عنوان یکی از مسئولیتهای دولتها مطرح میشود. این سیاست که با رفاه فردی و اجتماعی مرتبط است، میتواند تحت تأثیر جهتگیری و رویکرد دولتها قرارگیرد. اما درباره این که در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست سلامت داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. در ...
بیشتر
چکیده سیاست سلامت[1] از ابعاد سیاست اجتماعی[2] است و توسعه آن به عنوان یکی از مسئولیتهای دولتها مطرح میشود. این سیاست که با رفاه فردی و اجتماعی مرتبط است، میتواند تحت تأثیر جهتگیری و رویکرد دولتها قرارگیرد. اما درباره این که در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست سلامت داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. در این پژوهش کوشش مینماییم تا دریابیم تاثیر رویکرد دولتها بر سیاست سلامت در ایران چگونه بوده است؟ به این منظور به مطالعه سیاست سلامت در دو بعد درونداد قانونی و هزینه سلامت[3] دولتهای چهارگانه طی سالهای 1360 تا 1388 ش. در ایران پرداختهایم. نتایج با دو روش کیفی و کمی و کاربرد تکنیک تحلیل محتوای کیفی و تحلیل واریانس نشان داد، سیاست سلامت دربازه زمانی مورد بررسی ضرورتاً متاثر از رویکرد سیاسی این دولتها نیست. در بعد هزینه سلامت نیز، تاثیر رویکرد دولت بر سیاست سلامت مشاهده نمیشود. [1]. Health policy [2]. Social policy [3]. Health expenditure
علی ساعی؛ معصومه قاراخانی؛ فرشاد مومنی
چکیده
چکیده این مقاله به مطالعه سیاست آموزش[1] در ایران میپردازد. سیاست آموزش به عنوان بُعدی از سیاست اجتماعی میتواند تحت تأثیر جهتگیریها و رویکردهای دولتها قرارگیرد. اما درباره این که در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست آموزش داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. در پی همین مسئله، پرسش پژوهش این است که تاثیر رویکرد ...
بیشتر
چکیده این مقاله به مطالعه سیاست آموزش[1] در ایران میپردازد. سیاست آموزش به عنوان بُعدی از سیاست اجتماعی میتواند تحت تأثیر جهتگیریها و رویکردهای دولتها قرارگیرد. اما درباره این که در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست آموزش داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. در پی همین مسئله، پرسش پژوهش این است که تاثیر رویکرد دولتها بر سیاست آموزش در ایران چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش سیاست آموزش در دو بعد درونداد قانونی و هزینه اجتماعی در طول سالهای 1360 تا 1388 ش. و با استفاده از دادههای کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، سیاست آموزش در دو بعد درونداد قانونی و هزینه اجتماعی در بازه زمانی مورد بررسی تابعی از رویکرد دولتها نبوده است. این بدان معنی است که سوای اختلافات اندک در برخی دروندادهای قانونی، سیاستهای دولتهای یاد شده در حوزه آموزش استمرار یافته و تکرار شدهاند. همچنین طی سالهای مورد بررسی، اگرچه هزینه اجتماعی در بعد آموزش نوسان اندکی داشته است اما به نظر میرسد این نوسان تحت تاثیر تغییر رویکرد دولتها نبوده است