دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121مقایسه نقش ارتباطات میانفردی و رسانههای جمعی در رفتار سیاسی
مطالعه تطبیقی انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر تهرانمقایسه نقش ارتباطات میانفردی و رسانههای جمعی در رفتار سیاسی مطالعه تطبیقی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر تهران136721810.22054/qjss.2016.7218FAهادیخانیکیدانشیار علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائیمصطفیرهبرکارشناس ارشد ارتباطاتالهامگوهریانکارشناس ارشد ارتباطاتJournal Article20151206<span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">مقاله حاضر مقایسه نقش «ارتباطات میانفردی» و «رسانههای جمعی» در رفتار سیاسی و سهم هر یک از این دو در اطلاعرسانی و تصمیمسازی سیاسی است. بدین منظور از نظریه جریان دومرحلهای ارتباطات لازارسفلد که توسط رابینسون اصلاح و تکمیل شده و همچنین نظریه راش درباره ارتباطات سیاسی استفاده شده است</span><span dir="LTR">. </span> <br /><span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">بر اساس نظریه رابینسون افراد جامعه حداقل به سه بخش رهبران، پیروان و افراد غیرفعال تقسیم میشوند. اطلاعاتی که رسانه ها منتشر می-کنند، همه بخشهای جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و اطلاعات و نفوذ از رهبران به پیروان جریان مییابد</span><span dir="LTR">. </span> <br /><span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">نمونه آماری 840 نفری این پژوهش با روش پیمایش و تکنیک مصاحبه ساختمند، از مناطق 22گانه شهر تهران دادههای خود را جمعآوری کرد. نتایج نشان داد نقش رسانههای جمعی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 قویتر و مؤثرتر از ارتباطات میانفردی بودهاست. درحالیکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1390 نقش ارتباطات میان فردی مؤثرتر از رسانههای جمعی بوده است. ضمناً مشارکت سیاسی، مصرف رسانهای، منابع کسب خبر و منابع تصمیمگیری سیاسی افراد نیز در هر دو دوره بررسی شده است که نتایج آن به طور مبسوط در بخش نتیجه گیری آمده است</span><span dir="LTR">. </span><span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">میانفردی» و «رسانههای جمعی» در رفتار سیاسی و سهم هر یک از این دو در اطلاعرسانی و تصمیمسازی سیاسی است. بدین منظور از نظریه جریان دومرحلهای ارتباطات لازارسفلد که توسط رابینسون اصلاح و تکمیل شده و همچنین نظریه راش درباره ارتباطات سیاسی استفاده شده است</span><span dir="LTR">. </span><br /> <span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">بر اساس نظریه رابینسون افراد جامعه حداقل به سه بخش رهبران، پیروان و افراد غیرفعال تقسیم میشوند. اطلاعاتی که رسانه ها منتشر می-کنند، همه بخشهای جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و اطلاعات و نفوذ از رهبران به پیروان جریان مییابد</span><span dir="LTR">. </span><br /> <span style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;" lang="AR-SA">نمونه آماری 840 نفری این پژوهش با روش پیمایش و تکنیک مصاحبه ساختمند، از مناطق 22گانه شهر تهران دادههای خود را جمعآوری کرد. نتایج نشان داد نقش رسانههای جمعی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 قویتر و مؤثرتر از ارتباطات میانفردی بودهاست. درحالیکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1390 نقش ارتباطات میان فردی مؤثرتر از رسانههای جمعی بوده است. ضمناً مشارکت سیاسی، مصرف رسانهای، منابع کسب خبر و منابع تصمیمگیری سیاسی افراد نیز در هر دو دوره بررسی شده است که نتایج آن به طور مبسوط در بخش نتیجه گیری آمده است</span><span dir="LTR">. </span>https://qjss.atu.ac.ir/article_7218_698615e43a3915764db9d8fe78e94108.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121Fields and forms of ethnic nationalism Iran: Iranian Kurds surveyزمینه ها و گونه های ناسیونالیسم قومی در ایران: مطالعه موردی مناطق کردنشین3669721210.22054/qjss.2017.7212FAامیدقادرزادهدانشگاه کردستانعباسشفیعی نیادانشگاه آزاد اسلامیJournal Article20160919Research available with regard to the politicization of history and cultural markers of identity and its expression in the Kurdish areas to the demands DrvnMayhY ethnic nationalism, ethnic nationalism and created the GvnhHa MyPrdazd in the Kurdish areas. Based on the results obtained from analysis of views and review of empirical and conceptual framework set up in the main FrzyhHay raised. Descriptive results show the existence of ethnic nationalism species autonomous and separatist Kurdish areas there. Geographically, the highest and PayynTryn the ethnic nationalism of the West Azerbaijan province of Ilam, respectively. On the basis of the results of explanatory variables such as level of, the inter-ethnic and inter-ethnic communication, the use of the media: ( civil / ethnic), the feeling of exclusion and discrimination in the Kurdish region have a significant positive relationship with ethnic nationalism and ethnic nationalism Kurds account for 57 percent NmvdhAnd changes. Adjusted points of divergence, conflict in the areas of cultural, economic, social, political, ethnic Kurdish areas in order to manage non-essential Myzmnazat looks.<br /> Research available with regard to the politicization of history and cultural markers of identity and its expression in the Kurdish areas to the demands DrvnMayhY ethnic nationalism, ethnic nationalism and created the GvnhHa MyPrdazd in the Kurdish areas. Based on the results obtained from analysis of views and review of empirical and conceptual framework set up in the main FrzyhHay raised. <br /> Keywords: ethnic nationalism, separatism and nationalism, perceived discrimination, level of development of ethnic areas, the Kurdish regionsپژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درونمایهی ملی گرایانه، به بررسی گونهها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کُردنشین میپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاهها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیههای اصلی مطرح شده است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و در مورد 1603 نفر نمونه از کُردهای ساکن در استانهای کُردنشین(کُردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه،و ایلام) صورت گر فته است. نتایج توصیفی نشان از وجود ناسیونالیسم قومی در گونههای خودمختار و تجزیه طلب در مناطق کردنشین دارد. به لحاظ جغرافیایی، بالاترین و پایینترین میزان ناسیونالیسم قومی به ترتیب مربوط به استان آذربایجان غربی و ایلام بوده است.بر مبنای نتایج تبیینی، متغیرهای میزان ارتباطات درون قومی و بین قومی، میزان استفاده از رسانهها (داخلی/قومی)، میزان احساس محرومیت و تبعیض رابطه مثبت و معناداری با ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین داشته و در مجموع 57درصد تغییرات ناسیونالیسم قومی کُردها را تبیین نمودهاند. تعدیل نقاط افتراق، تضاد و تعارض در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در مناطق کردنشین در جهت مدیریت مسالمت آمیزمنازعات قومی ضروری به نظر می رسد<br /> واژههای کلیدی: ناسیونالیسم قومی،ناسیونالیسم تجزیه طلب، احساس تبعیض، سطح توسعه مناطق قومی،مناطق کردنشینhttps://qjss.atu.ac.ir/article_7212_5243334e422465d40bd2e165f8af21c7.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121خوانشی انقطاعی از جامعهشناسی وعلوم اجتماعی مدرن در ایرانخوانشی انقطاعی از جامعهشناسی وعلوم اجتماعی مدرن در ایران70110759010.22054/qjss.2017.8216.1206FAابوترابطالبیعضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطباییمهدیمنتظری مقدمدانش آموخته دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20160117چکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی در مغربزمین نموده است.آنگاه، تلاش کرده تا نشان دهد فقدان همین زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهنده، ایجاد علوم اجتماعی/جامعه شناسی در ایران با دشواری بسیار مواجه کرده است. از این رو، برای اثبات مدعای خود به بررسی نظریات سه تن از اساتید ایرانی (محمدعلی همایون کاتوزیان، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران) پرداختهایم، تا نشان دهیم که نظریات علوم اجتماعی/جامعهشناسی ایرانیِ اکنونی امکان لازم برای شناخت جامعهی ایرانی فراهم نمیکند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نمودهایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعهشناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستیِ اجتماعیایِشان فراهم نمیکند. 2. جامعهشناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هونی امکان لازم برای شناخت جامعهی ایرانی فراهم نمیکند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نمودهایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعهشناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستیِ اجتماعیایِشان فراهم نمیکند. 2. جامعهشناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هستی جامعهاش و نظریهسازی در این حوزهچکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی در مغربزمین نموده است.آنگاه، تلاش کرده تا نشان دهد فقدان همین زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهنده، ایجاد علوم اجتماعی/جامعه شناسی در ایران با دشواری بسیار مواجه کرده است. از این رو، برای اثبات مدعای خود به بررسی نظریات سه تن از اساتید ایرانی (محمدعلی همایون کاتوزیان، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران) پرداختهایم، تا نشان دهیم که نظریات علوم اجتماعی/جامعهشناسی ایرانیِ اکنونی امکان لازم برای شناخت جامعهی ایرانی فراهم نمیکند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نمودهایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعهشناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستیِ اجتماعیایِشان فراهم نمیکند. 2. جامعهشناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هستی جامعهاش و نظریهسازی در این حوزه چیزی بیشتر از تکرار فرآوردههای فکری حوزهی جغرافیایی مغربزمین ارائه نمی دهد.<br /> واژههای کلیدی: پروبلماتیک وضعیت جامعهشناسی ایرانی؛ دستگاه معرفتی علوم اجتماعی؛ فهم و خوانشی انقطاعیِ از علوم اجتماعی/جامعهشناسی؛ تاریخگرایی.https://qjss.atu.ac.ir/article_7590_13ed56b97e276f460ff5b2c6d381532a.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121Ideology and Discourse: the Subject, Power and Truthاز ایدئولوژی تا گفتمان: سوژه، قدرت و حقیقت111148749510.22054/qjss.2017.11607.1284FAمحسنکرمانی نصرابادیدانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائیابوالفضلدلاوریدانشیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی0000-0001-7626-0608Journal Article20160529Abstract<br /> With the rise of disputes from the rotation of the post-modern and post-structuralism and post-marxism in the social science literature, the concepts of ideology, hegemony, the subject, power and resistance became most usable and controversial concepts in this area. Outcome of this dispute was a range of views and interpretations of these concepts. Depending, in recent years the trend and interest in the intellectual climate of our society, particularly in terms of vogue theory and discourse analysis has been established. However, in some cases it can be seen that these concepts without attention and awareness of the theoretical and conceptual similarities and differences between them are used. Accordingly, in the present article trying with obtaining analytical and critical approach similarities and differences of these concepts in the view of most theorists in the field such as Marx, Althusser, Gramsci, Foucault and Laclau and Mouffe be studied and explained. The results of this study implies that each of these concepts find the different mean in different theories. Thus the researchers before applying any of the above concepts must identify the appropriate theoretical approach with expected meaning of these concepts.Because the traditional concept of ideology and hegemony value-loaded and is based on the existence of transcendental truth. While discourse analysts deny the existence of truth and believe that these discourses that serve to define the truth.چکیده<br /> با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافتهای پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشهبرانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکلگیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سالهای اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده میشود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آنها استعمال میشود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریهپردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریههای مختلف معنای متفاوتی مییابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیلگران گفتمان منکر وجود حقیقتاند و معتقدند که این گفتمانها هستند که به تعریف حقیقت میپردازند.<br /> <br /> مفاهیم کلیدی: گفتمان، ایدئولوژی، هژمونی، سوژه، قدرت، حقیقتhttps://qjss.atu.ac.ir/article_7495_69687686684a4c418e3af584ddc1c348.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121An Intergenerational Study of the ethics and Rights situation in Marital interactions of married Women in Tehran Cityمطالعۀ بین نسلی رابطۀ حقوق و اخلاق در تعاملات زناشویی زنان متأهل شهر تهران149176722110.22054/qjss.2016.7221FAام البنینچابکیدانشگاه الزهراء(س) / هیات علمیJournal Article20150508With an ethics - oriented approach, this study attempts to compare the situation of ethics and rights and their relations in marital interactions between 3 generations of married women in Tehran city. The main hypothesis of this study is: There are meaningful differences between 3 generations of married Women, in consideration to ethics and rights in their interaction with husbands. The method of study is survey. Statistical population consists of all married women in the city of Tehran. The sample society includes 500 women who were selected through multi-stage cluster sampling technique and responded to the researcher - made questionnaire, in June 2015. For data analysis, SPSS 20 was used. The findings indicate that there are meaningful differences between 3 generations of married women in consideration to ethics and rights in marital interactions. In other words, in marital interactions, first generation consider to ethics more than other generations, and third generation consider to its rights more other generations, while second generation as a mediator consider to ethics less than first generation , and consider to its rights less than third generation. The results of Stepwise Regression analysis also show women employment, rate of education and generation, , predict 49/9% of the changes in dependent variable (Legal demands in marital interactions) and age, Length of marriage and women employment predict 53/6 % of the changes in dependent variable (ethics situation( in marital interactions.این مطالعه با رویکردی اخلاق محور تلاش می کند جایگاه اخلاق و حقوق و رابطۀ آنها را با یکدیگر در روابط زناشویی سه نسل از زنان متأهل شهر تهران مورد مقایسه قرار دهد. گمانۀ اصلی پژوهش این است که بین سه نسل از زنان متأهل، تفاوت معنادار در توجه به موازین اخلاقی و حقوقی در تعاملات زناشویی وجود دارد. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را همۀ زنان متأهل شهر تهران تشکیل می دهند که از میان آنها 500 نفر به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS 20استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سه نسل، در ارتباط با رعایت ارزشهای اخلاقی و مطالبات حقوقی در تعاملات زوجین، تفاوت وجود دارد؛ و نسل اول بیشتر به اخلاق، نسل سوم (نسل جوان) بیشتر به مطالبات حقوقی خود در خانواده اهمیت میدهد؛ و نسل دوم به عنوان میانجی، به ملاحظات اخلاقی کمتر از نسل اول و به مطالبات حقوقی کمتر از نسل سوم توجه دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، نشان داد متغیرهای اشتغال، تحصیلات و نسل، توان تبیین 499/0 واریانس متغیر وابستۀ « مطالبات حقوقی در تعاملات زناشویی» را و متغیرهای سن، مدت زندگی زناشویی و اشتغال، توان تبیین 536/0 واریانس متغیر «ملاحظات اخلاقی در زندگی زناشویی» را دارند.https://qjss.atu.ac.ir/article_7221_5a548725d9d5ba3264a0b641f1b80515.pdfدانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162237420161121پیوند اجتماعی و گرایش به رفتارهای نابهنجار دانش آموزانپیوند اجتماعی و گرایش به رفتارهای نابهنجار دانش آموزان177214721110.22054/qjss.2016.7211FAفیروزرادمدیر گروه علوم اجتماعی/ دانشگاه پیام نورنیررستمیدانشگاه آزاد واحد تبریزJournal Article20160124گرایش به رفتارهای نابهنجار از سوی دانشآموزان، ازجمله مشکلات عمدهای است که زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی بعدی به شمار میرود. انجام چنین رفتارهایی، همچون دیگر مسائل اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی رخ میدهد که ضعف پیوند اجتماعی(پیوند با مدرسه و خانواده) یکی از همین عوامل مهم محسوب میگردد. مسلماً دانشآموزان و نوجوانان به عنوان سرمایههای آتی کشور در توسعه اجتماعی و فرهنگی آن نقش مهمی دارند، لذا گرایش آنان به انجام رفتارهای نابهنجار، منجر به افت تحصیلی، ترک تحصیل و دور شدنشان از شاخصهای توسعه انسانی میگردد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه پیوند اجتماعی و گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان شهر اهر و با استفاده از روش پیمایش انجام گرفته است. مدل تحلیلی پژوهش، بااستناد به تئوریهای پیوند اجتماعی هیرشی و پیوند افتراقی ساترلند ترسیم گردیده است. جامعۀ آماری تحقیق، متشکل از کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر اهر است که در سالتحصیلی 94- 1393 مشغول به تحصیل هستند. با بکارگیری پرسشنامه محققساخته، اطلاعات مورد نیاز از 295 نفر از دانشآموزان که به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدهاند، جمعآوری گردیده است.<br /> نتایج تحلیلهای دو متغیره نشاندهندۀ وجود همبستگی معکوس با شدت بالا بین متغیر پیوند اجتماعی و مؤلفههای آن (وابستگی، تعهد و اعتقاد) و متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان است. براساس تحلیلهای چند متغیره هم این متغیرها توانایی تبیین متغیر ملاک را دارا میباشند. همچنین متغیرهای تصور منفی از خود و معاشرت با همسالان ناهنجار که به عنوان متغیرهای میانی در نظر گرفته شده بودند، هم در تحلیلهای دومتغیره و هم چند متغیره رابطه آماری معنیداری را با متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار نشان دادهاند. طبق یافتهها، حدود 48 درصد از تغییرات متغیر گرایش به رفتارهای نابهنجار دانشآموزان توسط عناصر تشکیلدهنده متغیر پیوند اجتماعی و متغیرهای میانی قابل پیشبینی است.https://qjss.atu.ac.ir/article_7211_ac1251e634d43239644bcd127e39b265.pdf