حمزه نوذری
چکیده
نظریه انتخاب عقلانیِ علم اقتصاد در تحلیل کنش اقتصادی با دو مشکل اساسی مواجهه است. مشکل اعتبار، یعنی تأیید تجربی اصول بنیادین آن و مشکل موضوعیت، یعنی توان و ظرفیت توجه همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنی کنشگر. سنتهای مختلف جامعهشناسی تلاش کردهاند برای پر کردن حفرههای آن دیدگاه متفاوتی برای تحلیل کنش اقتصادی ارائه کنند اما این ...
بیشتر
نظریه انتخاب عقلانیِ علم اقتصاد در تحلیل کنش اقتصادی با دو مشکل اساسی مواجهه است. مشکل اعتبار، یعنی تأیید تجربی اصول بنیادین آن و مشکل موضوعیت، یعنی توان و ظرفیت توجه همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنی کنشگر. سنتهای مختلف جامعهشناسی تلاش کردهاند برای پر کردن حفرههای آن دیدگاه متفاوتی برای تحلیل کنش اقتصادی ارائه کنند اما این رویکردهای جامعهشناختی در سطح تحلیلی متفاوتی با نظریه انتخاب عقلانی کنش اقتصادی را توضیح دادهاند بنابراین نتوانستهاند بدیل مناسبی برای آن باشند. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا جامعهشناسی اقتصادی میتواند سطح تحلیل علی نزدیکتری با آنچه نظریه انتخاب عقلانی اشاره دارد، ارائه کند که همزمان به عوامل اجتماعی و ذهنیت کنشگر، محاسبهگری و روتینها توجه کند؟ مبانی نظری این پژوهش رویکرد رابطهگرایی و نحوه تعامل کنش و ساختار موقعیت، ذهنیت حسابگرانه و روالها است. روش پژوهش اسنادی و مبتنی بر تفسیر و مرور انتقادی متون دستاول جامعهشناسی است تا نحوه مواجهه نظری سنت جامعهشناسی با نظریه انتخاب عقلانی و امکان بدیل مناسب برای آن روشن شود. دو مفهوم دلایل عملی و روالها در نظریه بوردیو و شوتس در دو سنت فکری متفاوت میتوانند توضیح جامعهشناختی مناسبی برای کنش اقتصادی در مقابل نظریه انتخاب عقلانی ارائه کنند که در این میان نظریه شوتس به جهت توجه همزمان به رفتار حسابگرانه و عادات در توضیح کنش اقتصادی بدیل مناسبی است.