سارا یوسفی خواه؛ روح الله قاسمی
چکیده
هدفِ مقاله بررسی این موضوع است که در چه گفتمانی مسائل اجتماعی مرزنشینان، پرابلمتیک نمیشود. در بخش مبانی، نظریهی شرقشناسی (داخلی) را بهمنظور تببین پرابلماتیک نشدن مسائل اجتماعی انتخاب کردهایم. طبق این نظریه، رویکرد کلی مرکز، دیگریسازی در مناطق پیرامونی (مرزی) است و با ایجاد دوگانهها (زبانی، قومیتی و دینی)، دست به امنیتیسازی ...
بیشتر
هدفِ مقاله بررسی این موضوع است که در چه گفتمانی مسائل اجتماعی مرزنشینان، پرابلمتیک نمیشود. در بخش مبانی، نظریهی شرقشناسی (داخلی) را بهمنظور تببین پرابلماتیک نشدن مسائل اجتماعی انتخاب کردهایم. طبق این نظریه، رویکرد کلی مرکز، دیگریسازی در مناطق پیرامونی (مرزی) است و با ایجاد دوگانهها (زبانی، قومیتی و دینی)، دست به امنیتیسازی فضا و اجرای سیاست همسانسازی میزند. روش کلی تحقیق روش تاریخی-اسنادی است. بررسی بازنمایی رسانهای نشان میدهد که از 781 مورد جستجو (از 1379 تا 1400)، بیشترین اخبار در مورد حوزهی اقتصادی با 456 خبر (58%)، پسازآن حوزهی امنیتی با 283 خبر (36%) و سپس حوزهی اجتماعی و فرهنگی مرزنشینان تنها با 28 خبر (3.5%) قرار دارد که خود نشانی از مسئله نبودن مسائل اجتماعی مرزنشینان است. طبق یافتههای تحقیق بزرگترین مسائل اجتماعی مناطق مرزی: مهاجرتهای گسترده، وجود فقر چندبعدی، نرخ بیسوادی بالا، وضعیت آموزشی و وضعیت بهداشتی-درمانی نامناسب است. مسئله اصلی در سیاستهای فعلی، در درجهی اول رویکرد دیگریسازی است و در سطح پایینتر تأکید بر عوامل و راهکارهای اقتصادی است. راهکارهای اقتصادی نیز به دلیل ضعف قوانین و نقص اجرایی، به موفقیت نرسیدهاند. پیشنهاد این پژوهش اتخاذ رویکرد تکثرگرا و توجه همزمان به توانمندیهای درونی مناطق، روستاها و شهرهای مرزنشین چون توجه به اقتصاد کشاورزی، گسترش خدمات رفاهی (آموزشی و بهداشتی)، گسترش قابلیتهای فردی مردم و توجه به توسعه اجتماعی این مناطق است.