سید عباس حسینی داورانی
چکیده
«خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» کانون توجه نوشتار پیش رو است. باور عمومی و آنچه عمدتاً در فرآوردههای علمی نشان دادهشده، خلقیات ایرانی بهعنوان متغیری مستقل، دارای ویژگیهایی منفی است که همواره راهبندی در مسیر گونههای توسعه در ایران بوده و عاملیت عقبماندگی را بر عهده داشته. این تا آن اندازه پیش رفته که ...
بیشتر
«خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» کانون توجه نوشتار پیش رو است. باور عمومی و آنچه عمدتاً در فرآوردههای علمی نشان دادهشده، خلقیات ایرانی بهعنوان متغیری مستقل، دارای ویژگیهایی منفی است که همواره راهبندی در مسیر گونههای توسعه در ایران بوده و عاملیت عقبماندگی را بر عهده داشته. این تا آن اندازه پیش رفته که در مقام یک «انگارباور» شناخته میشود، اما در مقابل گویههای «باورانکار» چندی را میتوان پیش کشید و آن انگار را رد نمود. بر این اساس، مسئله این جستار آن است که پیوند میان «خلقیات ایرانی» و «توسعه و عقبماندگی» چیست که برای بازشناسی آن، از الگویی سه سطحی بهره بردهایم. سطح نخست به کارسازی منفی خلقیات بر توسعه میپردازد، سطح دوم با ارائه 10 گویه، خلقیات ایرانی را در جایگاه متغیر مستقل زیر سؤال میبرد و در سطح سوم، نهادگرایی را بهعنوان پایه پیوندهدهنده پیش میکشد و خلقیات ایرانی را در جایگاه متغیری وابسته قرار میدهد. این نوشتار درنهایت به این خواهد رسید که خلقیات ایرانی، تأثیر ذات انگارانهای بر فرایند توسعه و عقبماندگی ندارد، امامیانشان نوعی پیوستگی متأثر از نهادها برقرار است که با دگرشهای نهادی، آن پیوند نیز دیگرگون میشود.
فرشاد مومنی؛ اسماعیل عالی زاد؛ وحید میره بیگی
چکیده
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای ...
بیشتر
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای متأخر نیز تلاشهایی برای تعدیل افراطوتفریطهای نظریات کلاسیک رانتیریسم بودهاند که معمولاً دامنهای محدود از پیامدهای مطرحشده برای رانتیریسم را بررسی کرده و به شکل یک نظریهی مفصل و منسجم در نیامدهاند، یا یک ایدهآل تایپ مناسب از دولترانتیر برای بررسیهای تاریخی ارائه نکردهاند. متن حاضر کوشیده است تا ضمن مرور رویکرد رانتیریسم و مرور برخی از مهمترین پژوهشهای انجامشده که اصلاحاتی در نظریات کلاسیک رانتیریسم انجام دادهاند و دریچههایی برای بازنگری گشودهاند، به معرفی رویکرد نهادگرایانهی داگلاس نورث به عنوان یک چارچوب مفهومی مکمل بپردازد. بدینمنظور، نقاط قوت و کاستی هر دو رویکردِ نورث و رانتیریسم تحلیل و در راستای تلفیق آنها تلاش شده است. نهایتاً چارچوب مفهومیِ جایگزینی به نام «نظم دسترسی محدود رانتیر» معرفی شده است که اگرچه در هردو رویکرد ریشه دارد اما با افزودن چند نکته تا حدودی از این دو فراتر میرود و بینشهای تازهای برای مطالعهی دولتهای رانتیر به دست میدهد.
وحید نقدی
چکیده
پژوهش حاضر یک بررسی تطبیقی در مورد توسعۀ موزون در مجموعۀ کشورهای آسیای جنوب شرقی است. در این تحقیق، نقش چهار متغیرِ اساسی و وابسته به سطح کلان، در چهار حوزۀ گوناگون جامعه، بر توسعۀ موزون کشورهای یاد شده بررسی شده است. برای این منظور از روش تطبیقی فازی استفاده شده است ؛ و مسیرهای ایجابی و سلبیِ دستیابی به توسعۀ موزون مورد بررسی قرار ...
بیشتر
پژوهش حاضر یک بررسی تطبیقی در مورد توسعۀ موزون در مجموعۀ کشورهای آسیای جنوب شرقی است. در این تحقیق، نقش چهار متغیرِ اساسی و وابسته به سطح کلان، در چهار حوزۀ گوناگون جامعه، بر توسعۀ موزون کشورهای یاد شده بررسی شده است. برای این منظور از روش تطبیقی فازی استفاده شده است ؛ و مسیرهای ایجابی و سلبیِ دستیابی به توسعۀ موزون مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که، مطابق تئوریهای موجود، ترکیب علّی از چهار متغیر آزادی اقتصادی، ناکارآمدی دولت، ناهمگونی فرهنگی، و جمعیت با اخلاق روند توسعۀ این کشورها را بهوجود آوردهاند. مطابق یافتههای تحقیق، در میان کشورهای آسیای جنوب شرقی، و کشورهای قابل مقایسه با آنها، آزادی اقتصادی به تنهایی به توسعۀ موزون منتهی نشده، بلکه شرایط ویژهای را میطلبد تا روند توسعه به توسعهای موزون نزدیک گردد. یافتههای تحقیق، مؤید آن است که دولت کارآمد و اقدامات آن در روند توسعه، به تنهایی نقش کافی ایفا میکند. اما اگر دولت از توانایی و کارآمدی بالایی برخوردار نباشد، ترکیبهای علّیِ گوناگونی از متغیرهای دیگر همچون ناهمگونی فرهنگی، آزادی اقتصادی، و بویژه جمعیت با اخلاق و منظم میتواند به توسعۀ موزون منجر گردد. در میان متغیرهای نامبرده، نقش اخلاق در بیشتر مسیرهای موجود بسیار کلیدی و شرط لازم برای وقوع توسعۀ موزون میباشد.