هدف اصلی مقاله حاضر معرفی و تحلیل جامعهشناختی ابعاد، مؤلفهها، کارکردها و آسیبهای حوزه عمومی ایرانی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریههای ارسطو، جان راولز، چارلز تیلور، هانا آرنت، اُلریش رُدل، کُنتن فرانکن برگ، هلموت دُبیل، یورگن هابرماس، آندره آرهتو و جان کوهن استوار است. روششناسی این مقاله مطالعه کتابخانهای، خوانش تاریخی ...
بیشتر
هدف اصلی مقاله حاضر معرفی و تحلیل جامعهشناختی ابعاد، مؤلفهها، کارکردها و آسیبهای حوزه عمومی ایرانی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریههای ارسطو، جان راولز، چارلز تیلور، هانا آرنت، اُلریش رُدل، کُنتن فرانکن برگ، هلموت دُبیل، یورگن هابرماس، آندره آرهتو و جان کوهن استوار است. روششناسی این مقاله مطالعه کتابخانهای، خوانش تاریخی و استناد به شواهد، دادهها و آمارهای تجربی معتبر و مطالعات تاریخی معاصر است.نتایج این مطالعه نشان میدهد حوزه عمومی در ایران وجود دارد و از مکانهای عمومی، «فضای اجتماعی واقعی» (رسانههای جمعی داخلی و خارجی و مطبوعات) و «فضای مجازی» (اینترنت و شبکههای اجتماعی جدید)، فضای گفتمانی، فضایی برای فعالیت نهادهای غیردولتی و فضای کنشگری اجتماعی (جنبشهای اجتماعی و تظاهرات خیابانی) تشکیل شده است. مهمترین کارکردهای حوزه عمومی ایرانی شکلگیری و تنویر افکار عمومی، کنشگری محدود در قالب جنبشهای اجتماعی و تظاهرات خیابانی و فعالیت محدود برخی از سازمانهای مردم نهاد است. حوزه عمومی از محدودیتهایی رنج میبرد: از سوی دولت نظارت میشود، بر روی همه اقشار و گروههای گوناگون اجتماعی، بهویژه زنان، و برای طرح همه موضوعات باز نیست، تا اندازه انحصاری و ایدئولوژیک است، خواستها و نیازهای چندفرهنگی جامعه ایران را نمایندگی نمیکند و انعکاس دهنده صدای مردم به دولت و مجلس نیست. با وجود این، حوزه عمومی ایرانی روز به روز رشد میکند و از کنترل دولت خارج و متکثرتر میشود و نقش و اهمیتش در سیاست افزایش مییابد