امید قادرزاده؛ عباس شفیعی نیا
چکیده
پژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درونمایهی ملی گرایانه، به بررسی گونهها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کُردنشین میپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاهها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیههای اصلی ...
بیشتر
پژوهش موجود با لحاظ نمودن قدمت سیاسی شدن نشانگرهای فرهنگی و هویتی در مناطق کردنشین و تبلور آن به مطالبات قومی با درونمایهی ملی گرایانه، به بررسی گونهها و زمینه های تکوین ناسیونالیسم قومی در مناطق کُردنشین میپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده از بررسی دیدگاهها و مرور منابع تجربی چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیههای اصلی مطرح شده است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و در مورد 1603 نفر نمونه از کُردهای ساکن در استانهای کُردنشین(کُردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه،و ایلام) صورت گر فته است. نتایج توصیفی نشان از وجود ناسیونالیسم قومی در گونههای خودمختار و تجزیه طلب در مناطق کردنشین دارد. به لحاظ جغرافیایی، بالاترین و پایینترین میزان ناسیونالیسم قومی به ترتیب مربوط به استان آذربایجان غربی و ایلام بوده است.بر مبنای نتایج تبیینی، متغیرهای میزان ارتباطات درون قومی و بین قومی، میزان استفاده از رسانهها (داخلی/قومی)، میزان احساس محرومیت و تبعیض رابطه مثبت و معناداری با ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین داشته و در مجموع 57درصد تغییرات ناسیونالیسم قومی کُردها را تبیین نمودهاند. تعدیل نقاط افتراق، تضاد و تعارض در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در مناطق کردنشین در جهت مدیریت مسالمت آمیزمنازعات قومی ضروری به نظر می رسد واژههای کلیدی: ناسیونالیسم قومی،ناسیونالیسم تجزیه طلب، احساس تبعیض، سطح توسعه مناطق قومی،مناطق کردنشین
امید قادرزاده؛ عباس شفیعی نیا
چکیده
در رویکردهای نظری معاصر، در چارچوب موضوع ساختار اجتماعی آموزش بر نقش آموزش به طور عام و آموزش عالی به طور خاص، بر تقویت کنشهای ارتباطی عام، تقویت مسئولیت پذیری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تولید سرمایه اجتماعی جدید و به تبع آن تلطیف خاص گراییهای فرهنگی و اجتماعی تأکید شده است. حال این که در واقعیت امر خاص گراییهای فرهنگی و قومی ...
بیشتر
در رویکردهای نظری معاصر، در چارچوب موضوع ساختار اجتماعی آموزش بر نقش آموزش به طور عام و آموزش عالی به طور خاص، بر تقویت کنشهای ارتباطی عام، تقویت مسئولیت پذیری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تولید سرمایه اجتماعی جدید و به تبع آن تلطیف خاص گراییهای فرهنگی و اجتماعی تأکید شده است. حال این که در واقعیت امر خاص گراییهای فرهنگی و قومی در دانشگاهها چه وضعیتی پیدا کرده است و تا چه اندازه ساختار اجتماعی آموزش در تعدیل قومگرایی مؤثر بوده است، قابل تعمق است. به همین دلیل این پژوهش با هدف بررسی وضعیت قومگرایی در دانشگاههای شهر سنندج و به عنوان پژوهشی پیمایشی انجام شد. جامعۀ آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاههای کُردستان، پیام نور و آزاد اسلامی شهر سنندج در سال تحصیلی 91-90 بود که 600 نفر از جامعۀ یادشده بر پایۀ روش برآورد نمونه کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ طبقهای انتخاب شد. به منظور جمع آوری دادهها از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها حاکی از آن است که میانگین قومگرایی (نمونه کل) معادل 15/54 است که بر مبنای یک مقیاس صفر تا 100 متوسط ارزیابی میشود. بر مبنای نتایج تحقیق، متغیرهای سابقۀ دانشجویی، یادگیری تعاملی، تعاملات اجتماعی و روابط انجمنی اثرات مؤثر و کاهشدهنده ای بر قومگرایی داشته و در مجموع 40 درصد تغییرات قومگرایی دانشجویان را تبیین میکنند. در بخش پایانی مقاله، دلالتهای یافتهها و نتایج تحقیق در زمینۀ مدیریت مسالمت آمیز تغییرات فرهنگی در محیط دانشگاه مورد بحث قرار گرفته است