روش شناسی علوم اجتماعی
ابوتراب طالبی؛ امیرحسن رضاقلی گل
چکیده
هدف این مقاله فهم نسبت فضای قدسی و چگونگی تجربه دینی و همچنین بررسی ارتباط برساختی این دو از خلل نحوه شکلگیری تجربه دینی در چهار میدان مذهبی مهم شهر قم (حرم حضرت معصومه، مسجد جمکران، کوه خضر و گلزار شهدا) است. پرسش پژوهش این است که چه تفاوتهایی در الگوهای تجربه دینی کنشگران حاضر در فضاهای قدسی شهر قم وجود دارد؟ تجربه دینی افراد ...
بیشتر
هدف این مقاله فهم نسبت فضای قدسی و چگونگی تجربه دینی و همچنین بررسی ارتباط برساختی این دو از خلل نحوه شکلگیری تجربه دینی در چهار میدان مذهبی مهم شهر قم (حرم حضرت معصومه، مسجد جمکران، کوه خضر و گلزار شهدا) است. پرسش پژوهش این است که چه تفاوتهایی در الگوهای تجربه دینی کنشگران حاضر در فضاهای قدسی شهر قم وجود دارد؟ تجربه دینی افراد در هر یک از این میدانها چه تفاوتهایی دارد؟ همچنین در این مقاله سازوکارهای تولید تجربیات خاص دینی در این میدانها بررسی شد و فهمی زمینهمند از این مسئله ارائه گردید. در این پژوهش کیفی دادهها از طریق 20 مصاحبه نیمهساختاریافته و مشاهده گردآوری و با تکنیک تحلیل مضمون تحلیل و گزارش شدهاند. نتایج نشان میدهد که تجربه دینیکنشگران متأثر از یگانگی ساختارها و فضاهای قدسی بهمثابه فضای دینی یکسان نیست و همچنین صرفاً از سنتها و آموزههای دینی برگرفته نشدهاند؛ بلکه افراد بخش مهمی از درک و فهم قدسی خود را در فضاهای قدسی که بخشی از بافتهای اجتماعی و زندگی روزمرهشان است، بهصورت بینالاذهانی بهصورت متفاوت شکل میدهند؛ لذا یکشکل و یک قالب تجربه دینی در تمام فضاهای قدسی وجود ندارد. در هر فضای قدسی تعاملاتی رخ میدهد که به اشکال مختلف و خاص تجربه دینی منتهی میشود.
جامعه شناسی
سمیه رحمانی؛ ابوتراب طالبی؛ محمد سعید ذکائی
چکیده
سوژگی، تجربه بازاندیشانه آگاهی و عاملیت فردی در تعامل با خود و با دیگری حقیقی، نمادین و نهادین است. هدف از این مطالعه، فهم پیچیدگیهای اجتماعی و معنایی پدیدهی سوژگی زنان کرد است. این مطالعه با استفاده از نمونهگیری نظری و مصاحبهی عمیق فردی با 43 زن کرد و تشکیل یک گروه متمرکز شش نفره، در چارچوب رویکرد تفسیری - برساختگرایانه ...
بیشتر
سوژگی، تجربه بازاندیشانه آگاهی و عاملیت فردی در تعامل با خود و با دیگری حقیقی، نمادین و نهادین است. هدف از این مطالعه، فهم پیچیدگیهای اجتماعی و معنایی پدیدهی سوژگی زنان کرد است. این مطالعه با استفاده از نمونهگیری نظری و مصاحبهی عمیق فردی با 43 زن کرد و تشکیل یک گروه متمرکز شش نفره، در چارچوب رویکرد تفسیری - برساختگرایانه و با روش گراندد تئوری انجام شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش سوژگی زنان کرد از مجرای تجربه تعلیق بهعنوان پدیده محوری قابلدرک است این تجربه تحت عنوان چهار مفهوم تعلیق شناخت و عاملیت، تعلیق تجربه زیسته، تعلیق آگاهانه ترس و تعلیق بهمثابه استراتژی قرار گرفتند. نهادهای هنجاری، نهادهای نظارتی، در اقلیت بودگی و وضعیت اقتصادی از مقولات مرتبط با شرایط زمینهای و مناسبات نهادی، تجربه انقیاد، ارتباطات اجتماعی و منابع در دسترس فرد از شرایط مداخلهگر بهحساب میآیند. استراتژی محافظتی، استراتژی مقاومتی و مذاکره سه گونه راهبرد تشخیص داده شدند. درنهایت این مطالعه با نشان دادن پیچیدگی سوژگی در تجارب زنان کرد، نشان میدهد که سوژگی زنان کرد، سوژگیهای لغزنده، ترکیبی و چندگانه هستند و در سه مقوله سوژگی زنانه، سوژگی غیرفعال - تجسم نیافته -درونی در مقابل سوژگی تجسمیافته/ فعال و سوژگی دلوکالیزه قرار میگیرند.
ابوتراب طالبی؛ مرتضی رستمی قزلدرق
چکیده
پژوهش پیش رو به نگرش شهروندان ایرانی به مجازات مرگ میپردازد و به این پرسش که چه چیز تعیینکنندهی نگرش افراد به این مجازات است. از میان پاسخهایی که از سوی نظریهپردازان اجتماعی به این پرسش داده شده است ما رویکردی را برگزیدهایم که قائل به ارتباط عواطف اخلاقی و نگرش به مجازات مرگ است. نتایج پیمایش حاکی از این است که قریب 19 درصد ...
بیشتر
پژوهش پیش رو به نگرش شهروندان ایرانی به مجازات مرگ میپردازد و به این پرسش که چه چیز تعیینکنندهی نگرش افراد به این مجازات است. از میان پاسخهایی که از سوی نظریهپردازان اجتماعی به این پرسش داده شده است ما رویکردی را برگزیدهایم که قائل به ارتباط عواطف اخلاقی و نگرش به مجازات مرگ است. نتایج پیمایش حاکی از این است که قریب 19 درصد از پاسخگویان رویکرد کاملاً الغاءگرایانه به مجازات مرگ دارند و 2 درصد طرفدار بهرهگیری بیشینه از این مجازات و 79 درصد به درجات مختلف مایل به محدودسازی این مجازاتاند. از مهمترین جلوههای خواستِ محدودسازی، قلّت جرائمی است که پاسخگویان سزاوار مجازات مرگ میدانند و همچنین تغییر رویکرد به شماری از جرائمی که کماکان در قانون، سزاوار مرگ پنداشته شدهاند. از دیگر جلوههای محدودسازیِ مجازات اعدام، مقیدسازی فرمهای آن است. به نظر میرسد با جامعهای روبرو هستیم که تاب چندانی در برابر بهرهگیری گسترده از اعدام ندارد، جامعهای که اکثریت اعضای آن نه از مجازات مرگ دفاع میکند و نه در مقام نفی مطلق آن هستند. این نتایج همچنین حاکی از وجود ارتباط معکوس و معنادار میان متغیر حمایت از مجازات مرگ و میزان برخورداری از عواطف همدلی قومی فرهنگی، همدلی شناختی و شفقت است.
ابوتراب طالبی؛ سجاد علیزاده
چکیده
وضعیت اقلیتهای قومی در ایران از نظرگاه نابرابری و تبعیض قومی دهههاست که موضوع دغدغهها و مباحثات عمومی در داخل و خارج از ایران بوده است، اما تجربۀ واقعی و انضمامی قومیتها در درون میدانهای اجتماعی و نهادهای مدرن ایران بهندرت موضوع بررسیهای علمی و تجربی بوده است؛ بررسی تجربههای زیستۀ کردها و ترکها درون نهاد تأثیرگذاری ...
بیشتر
وضعیت اقلیتهای قومی در ایران از نظرگاه نابرابری و تبعیض قومی دهههاست که موضوع دغدغهها و مباحثات عمومی در داخل و خارج از ایران بوده است، اما تجربۀ واقعی و انضمامی قومیتها در درون میدانهای اجتماعی و نهادهای مدرن ایران بهندرت موضوع بررسیهای علمی و تجربی بوده است؛ بررسی تجربههای زیستۀ کردها و ترکها درون نهاد تأثیرگذاری همچون دانشگاه میتواند فهم ما را از کارکردهای قومی نهادهای مدرن در ایران ژرفا ببخشد؛ برایناساس، این مقاله با رویکردی کیفی و پدیدارشناسانه، تجربۀ زیستۀ قومیتی دانشجویان ترک و کرد را با تمرکز بر تجربههای تبعیض و نابرابری در چهار دانشگاه در ایران بررسی میکند. بدین منظور، مصاحبههای نیمهساختاریافتهای با 35 دانشجو انجام شده است. دادهها با تکنیک تحلیل مضمون تجزیهوتحلیل شدهاند که برآیند آن، 3 مضمون اصلی و 8 مضمون فرعی بوده است. یافتهها نشان میدهند که تجربۀ دانشگاه برای دانشجویان ترک و بهخصوص کرد، دربردارندۀ وجوه قابلتوجهی از حس تبعیض و نابرابری قومی بهخصوص حول دو محور زبان و مذهب است.
جامعه شناسی
صدیقه رمضانی؛ ابوتراب طالبی؛ باقر طالبی دارابی
چکیده
جامعهی ایرانی از دههی هفتاد به بعد نظارهگر ظهور معنویتگرایی جدید و رشد گرایش به آن است که در ابتدا منحصر به گروههای حاشیهای و ناراضی بود، ولی به سرعت در میان اقشار مختلف گسترش یافت. پژوهش حاضر علل و زمینههای این گرایش را در میان شهروندان تهرانی با کمک عوامل ذکرشده در رویکردهای نظری مختلف بررسی میکند. در این راستا نخست ...
بیشتر
جامعهی ایرانی از دههی هفتاد به بعد نظارهگر ظهور معنویتگرایی جدید و رشد گرایش به آن است که در ابتدا منحصر به گروههای حاشیهای و ناراضی بود، ولی به سرعت در میان اقشار مختلف گسترش یافت. پژوهش حاضر علل و زمینههای این گرایش را در میان شهروندان تهرانی با کمک عوامل ذکرشده در رویکردهای نظری مختلف بررسی میکند. در این راستا نخست 23 مصاحبه نیمه ساختار یافته با معنویتگرایان جدید صورت پذیرفت و سپس با کمک یافتههای حاصل از تحلیل مصاحبهها، پرسشنامهای طراحیشده و در میان 600 نفر از شهروندان تهرانی توزیع گردید. نمونهگیری در بخش کیفی بهصورت هدفمند و در بخش کمی بهصورت تصادفی از میان بلوکهای شهر تهران صورت گرفت. در تحلیل مصاحبه از روش تحلیل مضمونی بهره گرفته شد و تحلیل دادههای کمی نیز با کمک نرمافزار spss و آزمونهای مختلفی چون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی انجام شد. نتایج حاصل حاکی از رابطهی معنادار پنج عامل با گرایش به معنویتگرایی جدید بود که به ترتیب تنش اخلاقی، عاطفهگرایی، دسترسی به معنویتگرایی جدید و تجربهی رنج قویترین تا ضعیفترین رابطهی مثبت (مستقیم) و محرومیت رابطهی منفی (معکوس) را نشان دادند.
ابوتراب طالبی؛ مهدی منتظری مقدم
چکیده
چکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی ...
بیشتر
چکیده: این نوشتار ضمن پذیرش بحرانی بودن وضعیت علوم اجتماعی/جامعهشناسیِ ایرانی براساس طرحی نظرورزانه و شناختشناسانه، بحران را در نحوهی مواجه، فهم و خوانش این حوزهی معرفتی تشخیص داده است. به همین سبب در گام نخست، مروری اجمالی بر زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهندهی معرفت نوین علوم اجتماعی/جامعهشناسی در مغربزمین نموده است.آنگاه، تلاش کرده تا نشان دهد فقدان همین زمینههای متعّین تاریخی، معرفتشناسانه و هستیشناسانهی شکلدهنده، ایجاد علوم اجتماعی/جامعه شناسی در ایران با دشواری بسیار مواجه کرده است. از این رو، برای اثبات مدعای خود به بررسی نظریات سه تن از اساتید ایرانی (محمدعلی همایون کاتوزیان، سیدجواد طباطبایی و پرویز پیران) پرداختهایم، تا نشان دهیم که نظریات علوم اجتماعی/جامعهشناسی ایرانیِ اکنونی امکان لازم برای شناخت جامعهی ایرانی فراهم نمیکند. در این نوشتار برای فهم این مسئله از روش شک دکارتی تبعیت نمودهایم که روشی است مبتنی بر عقل سلیم. نتایج و یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که: 1. علوم اجتماعی/جامعهشناسی در وضعیت حاضر امکانات معرفتی کافی در اختیار اندیشمندان علوم اجتماعی ایرانی برای شناخت هستیِ اجتماعیایِشان فراهم نمیکند. 2. جامعهشناس ایرانی نیز در صورت اصرار بر فهم هستی جامعهاش و نظریهسازی در این حوزه چیزی بیشتر از تکرار فرآوردههای فکری حوزهی جغرافیایی مغربزمین ارائه نمی دهد. واژههای کلیدی: پروبلماتیک وضعیت جامعهشناسی ایرانی؛ دستگاه معرفتی علوم اجتماعی؛ فهم و خوانشی انقطاعیِ از علوم اجتماعی/جامعهشناسی؛ تاریخگرایی.
ابوتراب طالبی
چکیده
مقاله پیشرو درباره یکی از ابعاد فرقه گرایی جدید در ایران است. توجه ویژه این نوشتار به معنویتگرایی جدید است. به لحاظ نظری بر نظریه «انفسی شدن» چارلز تیلور، متفکر کانادایی تکیه دارد. با استفاده از نظریه مزبور و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله به تحلیل نشانههای معنویتگرایی جدید پرداخته ...
بیشتر
مقاله پیشرو درباره یکی از ابعاد فرقه گرایی جدید در ایران است. توجه ویژه این نوشتار به معنویتگرایی جدید است. به لحاظ نظری بر نظریه «انفسی شدن» چارلز تیلور، متفکر کانادایی تکیه دارد. با استفاده از نظریه مزبور و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله به تحلیل نشانههای معنویتگرایی جدید پرداخته و دادهها از دو روش بررسی منابع و اسناد موجود و مصاحبه عمیق با حاملان ایرانی این گفتمان جمع آوری شد. بررسی منابع موجود نشان داد که نظام معنایی "معنویتگرایی" به مثابه گفتمان بر اساس مضامین و نشانههایی مانند محوریت خود و سفر از زندگی بر اساس انتظارات بیرونی به یک زندگی اصیل درونی، فردگرایی، نگرش کلنگرانه، التقاط و استفاده از روانشاسی و فردگرایی استوار است. نتیجه بررسیهای تجربی، ثابت کرد که پیدایش گفتمان معنویتگرایی جدید، نشان از تعارضهای درونی و ابهامی است که در حوزه معانی گفتمان دینی وجود دارد. این مسئله فرصت بالندگی و موقعیت مسلط گفتمان دینی را با چالش مواجه کرده، زمینه را برای پیدایش گفتمان معنویتگرایی در ایران فراهم نمود. بررسیها نشان میدهد این گفتمان مرحله پیدایش و قراریابی را در ایران طی میکند و هنوز به شفافیت معنایی دست نیافته است و با موانعی جدی برای تبدیل شدن به یک گفتمان هژمونیک مواجه است.