پیمان محمودی؛ ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ...
بیشتر
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ذکر شده؛ شباهت به یک فرقۀ یا شبه فرقه دارد که دارای مناسک خاص در شیوۀ زندگی مانند غذا خوردن و اجرای مراسم مخصوص به خود، همراه با اوراد خاصی بوده است. مرام و مناسکی که این جریان داشته به نوعی افراد را به ترک و بیتوجهی به دنیا سوق میداده است. در این پژوهش از روش کیفی و استراتژی تئوری زمینهای استفاده شده، که سوال اصلی پژوهش با استفاده از تئوری زمینهای تبدیل به مدل پارادایمی شده و برخی از سوالات فرعی نیز از طریق مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته است. در این پژوهش با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی از 23 نفر از افراد مورد نظر، مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفته و این مصاحبهها به صورت مفاهیم و مقولاتی که خودشان ابراز داشته بودند کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که این فرقه ساختگی بوده و دوام چندانی نداشت. همچنین از جمله عوامل زمینهای میتوان به عدم آگاهی، بیسوادی، عدم حضور روحانیون، و همچنین از انگیزههای آن میتوان به ترس، سرآمدی، همرنگ جماعت شدن، داشتن جذابیت و رمزآلودگی اشاره کرد. همچنین از جمله پیامدهای آن نیز میتوان به دنیاگریزی، دینداری مناسکگرا، فقر، آبروریزی، تفرقه و نزاع بین طوایف، توهمزایی و خرافهگرایی، کاهش جرایم اجتماعی، انجام اعمال خلاف شرع اشاره نمود.
ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
تا کنون نوعشناسیهای بسیاری در مورد گرایشات اسلامی صورت گرفته است بخش عمدهای از این نوعشناسیها مربوط به نویسندگان غربی است که سعی نمودهاند اندیشههای اسلامی را به جناح بندیهای چپ و راست غربی ربط دهند و لذا موفق به تفکیک درست گرایشات اسلامی از نگرشهای غربی نشدهاند. آنها از برچسبها و عناوینی استفاده کردهاند که با نگرش ...
بیشتر
تا کنون نوعشناسیهای بسیاری در مورد گرایشات اسلامی صورت گرفته است بخش عمدهای از این نوعشناسیها مربوط به نویسندگان غربی است که سعی نمودهاند اندیشههای اسلامی را به جناح بندیهای چپ و راست غربی ربط دهند و لذا موفق به تفکیک درست گرایشات اسلامی از نگرشهای غربی نشدهاند. آنها از برچسبها و عناوینی استفاده کردهاند که با نگرش اسلامی بیگانه است. در حالیکه دو نویسندة مسلمان یعنی عبداله سعید و طارق رمضان از شیوهای متفاوت برای بیان انواع دینداریهای اسلامی استفاده نموده و سعی کردهاند تا با اصلاح نواقص نوعشناسیهای غربی، تعریف صحیحی از نگرشهای اسلامی ارائه دهند. این مقاله ضمن بیان نوعشناسی این دو نویسنده تلاش دارد با مقایسه آنها و ارائه مثالها ، مصادیق و دلائل لازم، آنها را در معرض نقد قرار دهد. روش این مقاله مقایسهای تطبیقی است بدین شکل که براساس معیارها و ویژگیهای یک نوع شناسی موفق و سودمند، نوع شناسیهای عبدالله سعید و طارق رمضان، با آن مقایسه و با تطابق معیارها و ویژگیهای نوعشناسی آنها با معیارها و ویژگیهای یک نوعشناسی مطلوب، خطاها و کاستیها و تعمیمها و کلینگریهای اشتباه موجود در آنها نشان داده خواهد شد. عدم تطبیق مصادیق اغلب گونهشناسیها با واقعیتهای موجود در کشورهای اسلامی مخاطب را سردرگم میکند و این در حالیست که سعید و رمضان در گونهشناسی خود این جناحبندیها را رها کرده و یا بهطور قابل قبولی از دینداری اسلامی تفکیک کردهآند.
ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
چکیده در سالهای اخیر، مطالعات زیادی در باب انواع دینداریها در اسلام، از سوی صاحبنظران غربی و مسلمان صورت گرفته است، لیکن بیشتر صاحبنظران غربی در گونهشناسی خود، انواع دینداریها را بر اساس جناح بندیهای راست و چپ مرسوم در غرب مطرح نمودهاند. مقاله حاضر، به بررسی و نقد دیدگاه سه تن از صاحبنظران غربی، یعنی جان اسپوزیتو[1] ...
بیشتر
چکیده در سالهای اخیر، مطالعات زیادی در باب انواع دینداریها در اسلام، از سوی صاحبنظران غربی و مسلمان صورت گرفته است، لیکن بیشتر صاحبنظران غربی در گونهشناسی خود، انواع دینداریها را بر اساس جناح بندیهای راست و چپ مرسوم در غرب مطرح نمودهاند. مقاله حاضر، به بررسی و نقد دیدگاه سه تن از صاحبنظران غربی، یعنی جان اسپوزیتو[1] ، کلینتون بنت[2] و ویلیام شپرد[3] پرداخته و تلاش نموده است تا با روش مقایسهای - تطبیقی، ابتدا گونهشناسی انواع دینداریها را بر اساس جناح بندی چپ و راست در میان خودشان، مقایسه و توضیح دهد و سپس این گونهشناسیها را با نظرات دو تن از صاحبنظران مسلمان، یعنی عبدالله سعید[4] و طارق رمضان[5] که به نظر نگارنده، خالی از اشکالات فوق هستند نیز مقایسه نماید. همچنین با تطابق گونهشناسیها با دلائل و مثالهای آنها کاستیها و کلی نگریهای اشتباهات موجود در آنها نشان داده شده است. نتایج نشان میدهد در تمام مواردی که سه نویسنده غربی در گونهشناسی خود، عملکرد ضعیفی نشان دادهاند، سعید و رمضان، عملکرد بهتری داشتهاند.
ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
اعتماد مهمترین مولفه نظم اجتماعی و یکی از ارکان سرمایه اجتماعی محسوب میشود. اعتماد همچنین یکی از جنبههای مهم روابط انسانی و زمینه ساز همکاری میان اعضای جامعه است. مفهوم اعتماد اجتماعی از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی بوده و از شاخصهای مهم در جامعه تلقی میشود که کاهش آن میتواند زمینه را برای رشد نا بسامانیها و بینظمیها و ...
بیشتر
اعتماد مهمترین مولفه نظم اجتماعی و یکی از ارکان سرمایه اجتماعی محسوب میشود. اعتماد همچنین یکی از جنبههای مهم روابط انسانی و زمینه ساز همکاری میان اعضای جامعه است. مفهوم اعتماد اجتماعی از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی بوده و از شاخصهای مهم در جامعه تلقی میشود که کاهش آن میتواند زمینه را برای رشد نا بسامانیها و بینظمیها و رشد جرائم و انحرافات در جامعه فراهم سازد. اعتماد یکی از عناصر جامعه مدنی است و میتواند به عنوان عاملی در جهت تعامل بین افراد جامعه و ارکان دولت تلقی گردد.
این پژوهش با ارائه یک مطالعه موردی از دبیران متوسطه شهر خرم آباد به تبیین جامعه شناختی میزان اعتماد اجتماعی آنان میپردازد. دادههای مورد استفاده در تحقیق بر گرفته از پیمایشی است که در نمونهایی به تعداد 310 نفر از دبیران متوسطه شهر خرم آباد به اجرا در آمده است. در این پژوهش برای طرح الگوی نظری از نظریات گیدنز، دورکیم، پاتنام، زتومکا، کلمن، وبر، ایوانز، و چلبی استفاده شده است.
یافتههای پژوهش نشان داد که میزان اعتماد اجتماعی 2/4 درصد از پاسخگویان کم، 89/0درصد متوسط و 8/6 درصد زیاد میباشد. همچنین بیشترین میزان اعتماد مربوط به اعتماد بین شخصی و کمترین میزان به اعتماد نهادی مربوط میشود. متغیرهای میزان دینداری، انسجام هنجاری و مشارکت اجتماعی تاثیر معنیداری بر میزان اعتماد اجتماعی داشتند. با استفاده از وارایانس رگرسیون خطی چند متغیره، متغیرهای مستقل مزبور، میتوان 9/27 درصد از واریانس میزان اعتماد اجتماعی را توضیح داد.
ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
با برآمدن جنبش دوم خرداد در ایران و رهبری این جنبش توسط روشن فکران دینی، مخالفان جنبش دائماً روشن فکران دینی را متهم به عدم التزام دینی مینمودند. التزام به دین، همان مفهوم رایج در مطالعات جامعه شناسی دین است که اصطلاحاً به آن میزان دینداری[1] گفته میشود و روشن فکری دینی نیز حداقل یک نوع تلقی از دین[2] یا نوعی قرائت رایج دینی[3] محسوب ...
بیشتر
با برآمدن جنبش دوم خرداد در ایران و رهبری این جنبش توسط روشن فکران دینی، مخالفان جنبش دائماً روشن فکران دینی را متهم به عدم التزام دینی مینمودند. التزام به دین، همان مفهوم رایج در مطالعات جامعه شناسی دین است که اصطلاحاً به آن میزان دینداری[1] گفته میشود و روشن فکری دینی نیز حداقل یک نوع تلقی از دین[2] یا نوعی قرائت رایج دینی[3] محسوب میشود. که نوعی تجدد گرائی دینی است. این مقاله در صدد است تا در سطح وسیعتر و کلیتر، رابطه انواع قرائتهای دینی - و نه یک قرائت خاص- را با میزان دینداری و ابعاد مختلف آن به صورت تجربی مورد بررسی قرار دهد. برای سنجش میزان دینداری از مدل گلاک و استارک و برای سنجش انواع قرائتهای دینی از مدل ویلیام شپرد - که منطبق با کشورهای اسلامی و ایران است، استفاده شده است. جمعیت نمونه پژوهش را تعداد 707 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای دولتی تهران تشکیل میدهند که دادههای آن از طریق پرسشنامه در بهمن و اسفند ماه 1386 گردآوری شده است. یافتههای این پژوهش نشانگر آن است که نوع دینداری (قرائت دینی) دانشجویان با میزان دینداری آنها رابطه معنیداری در سطح 99% اطمینان، دارد. به این معنا که با افزایش یا کاهش میزان دینداری دانشجویان، نوع دینداری آنها نیز متفاوت میشود. از حیث ابعاد دینداری نیز مشاهده میشود که در ابعاد اعتقادی و تجربه دینی و پیامد دینی و مناسک، تفاوت عمده میان سکولارها و انواع دیگر دینداران است به تعبیر دیگر سایر دینداران از حیث ابعاد پیش گفته تفاوت معنیداری در التزام به دین ندارند. [1]. Religious commitment [2]. Religious reading [3] - لازم به ذکر است که روشن فکر ی دینی اگرچه نوعی قرا ئت رایج از دین است، ولی در عین حال اقسام مختلفی از آن در جامعه ما وجود دارد. جهت اطلاع بیشتر در این خصوص رجوع شود به کاظمی، 1382: 148-121