سیاوش قلی پور؛ محسن قلی پور
چکیده
این مقاله به بررسی وضعیت خانه و قلمرو در میان مهاجران کاکاوندی در دهههای 1370، 1380 و 1390 میپردازد. رویکرد نظری مبتنی بر آراء دورشمیت دربارة خانه در فضای جهانی است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته هستند. یافتهها نشان میدهند که مشکلات زندگی مهاجران در شهرهای هرسین و کرمانشاه به همراه سیاستهای دولت ...
بیشتر
این مقاله به بررسی وضعیت خانه و قلمرو در میان مهاجران کاکاوندی در دهههای 1370، 1380 و 1390 میپردازد. رویکرد نظری مبتنی بر آراء دورشمیت دربارة خانه در فضای جهانی است. روش پژوهش مردمنگاری و فنون گردآوری مشاهده، مصاحبه و تجربه زیسته هستند. یافتهها نشان میدهند که مشکلات زندگی مهاجران در شهرهای هرسین و کرمانشاه به همراه سیاستهای دولت که در راستای عمران روستایی بود سببساز دو پویش شد. نخست، بازگشت به روستا بود که تغییراتی مانند «بوروکراتیزه شدن زندگی روزمره روستایی»، «کارکرد زدایی از خانه روستایی» و «شهری شدن روستا» را به همراه داشت. دوم، مهاجرت به استان تهران و البرز بود. این مهاجران در مناطقی ساکن شدند که فضاهای شهری مناسب برای تحقق امر اجتماعی نداشتند. دوری از جماعت و تک افتادگی در مقصد جدید، قلمرو خانه را برای آنان به درب آپارتمان فروکاست. سرانجام، کاکاوندها برای تحقق امر اجتماعی از مناسک سوگ و شبکههای اجتماعی به دلیل سیالیت و فضامندیِ آنها کمک گرفتند. آنان خانه خویش را در فضای اجتماعی مبسوط تعریف کردند. افرادی که در عالم واقع ارتباط خویش با پیشگاه کاکاوند را از دست دادند بهمرور با فرسایش هویت روبرو گشتند.
جامعه شناسی
سیاوش قلی پور؛ نادر امیری؛ سارا کرانی
چکیده
این مقاله تلاش میکند فرآیند انگخوردگی محله نوکان در شهر کرمانشاه را بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آراء راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. شیلدز، فرآیند برساخت معنای مکان را ناشی از روندهای عینی در زندگی روزمره میداند که به طرق مختلف حکایتها و تصوراتی را درباره آن برساخته و اسطوره-مکان را شکل میدهند. روش ...
بیشتر
این مقاله تلاش میکند فرآیند انگخوردگی محله نوکان در شهر کرمانشاه را بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آراء راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. شیلدز، فرآیند برساخت معنای مکان را ناشی از روندهای عینی در زندگی روزمره میداند که به طرق مختلف حکایتها و تصوراتی را درباره آن برساخته و اسطوره-مکان را شکل میدهند. روش تحقیق مردمنگاری است و تکنیک گردآوری دادهها شامل مشاهدهمشارکتی و مصاحبهعمیق میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روندهای مختلفی در برچسب-خوردگی آن نقش دارند: شهرداری با انتشار ایماژه مکان «دهاتی» از ارائه خدمات به این محل امتناع میورزد. نیروی انتظامی با برچسب «خشونت» و «مکان جرمخیز» در منازعان محله دخالتی ندارد. آموزشوپرورش بچههای مدارس نوکان را بینظم و ناهنجار معرفی میکند. همچنین با تأمین نکردن زیرساختهای لازم دانشآموزان برخی مقاطع را به محلات دیگر میفرستند که در منازعات با محلات دیگر بر انتشار برچسبها دامن میزنند. از سوی دیگر، راننده تاکسیها، مغازهداران، مستاجرین و زنان کوچهنشین چنین تصوراتی را بازتولید و بر آن صحه میگذارند. سرانجام اینکه در فرآیند داغخوردگی نوکان صرفاً زبان و نشانهها ارجحیت ندارند بلکه عمل افراد در زندگیروزمره نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است.