جامعه شناسی
ریحانه نادری نژاد؛ غلامرضا غفاری؛ فرشاد مومنی
چکیده
این مقاله کوشیده است سهم ثروت طبیعی نفت و درآمدهای حاصل از آن را بر کیفیت زندگی مردم ایران در طی سالهای 1390 – 1350 شمسی به روش تاریخی اسنادی بررسی نماید. در رویکرد نهادگرایی دولت به عنوان نهاد مهم اثرگذار بر فرآیند توسعه مطرح میشود. تأثیر این نهاد به عنوان مالک انحصاری درآمد نفت بر اساس رویکرد "ساختاربندی انتخاب" بررسی خواهد شد. برای ...
بیشتر
این مقاله کوشیده است سهم ثروت طبیعی نفت و درآمدهای حاصل از آن را بر کیفیت زندگی مردم ایران در طی سالهای 1390 – 1350 شمسی به روش تاریخی اسنادی بررسی نماید. در رویکرد نهادگرایی دولت به عنوان نهاد مهم اثرگذار بر فرآیند توسعه مطرح میشود. تأثیر این نهاد به عنوان مالک انحصاری درآمد نفت بر اساس رویکرد "ساختاربندی انتخاب" بررسی خواهد شد. برای تأثیر پذیری حوزه اجتماع نیز از مدل کیفیت زندگی به مثابه شاخص توسعه اجتماعی استفاده شده است. این مفهوم با لحاظ کردن ابعاد جامعتر، اهمیت تحلیل رشد پایدار و برابر در طیف گستردهای از مؤلفهها را برای بهبود کیفیت زندگی به جای رشد کمّی شاخصهای معیشتی رفاه نشان میدهد. مشخصه سیاستهای اجتماعی دولت ایران طی سالهای1390-1350، به رغم تغییر رژیم و دولتها، شامل شتابزدگی و عدم فرصت برای اصلاحات نهادی، بیتوجهی به بستر بومی، تک سویه بودن، و بیتوجهی به پایداری است. این مسئله نشان از حک شدن مسائلی در ساختارهای ایران دارد که به طور پیوسته مشکلات را در همه حوزها از جمله حوزه رفاه و کیفیت زندگی باز تولید میکند.
علی اکبر تاج مزینانی؛ غلامرضا غفاری؛ یاسر باقری
چکیده
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب ...
بیشتر
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب قدرت را بهسمت ورود به میدانتامیناجتماعی سوق میدهد، به این امید که منابع/داراییها/یا سیاستگذاریها را درجهت نفع/تشخیص خویش هدایت کنند. در چنین شرایطی پیادهسازی سیاستهای اجتماعی، پیگیری اهداف اجتماعی و یا تلاش برای گریز ازخطربحران در منابع سازمان، همگی در گروی شناخت کنشگران عمده و ابزار اِعمال قدرت آنهاست. بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر پیبردن به کیستی کنشگران کلیدی این میدان و سازکارهاوابزارهای آنها در مواجهه با سازمان تامین اجتماعی است. روش این پژوهش کیفی بوده و از هر دو روش اسنادی و میدانی بهره برده است. از تکنیکهای تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه در گردآوری و تطبیق دادهها و بررسی انتقادی در تحلیل دادهها و نیز تکنیک تحلیل میدان تک قطبی برای هر دو بخش استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که مهمترین کنشگران میدان، نهادهای مجلس، دولت، کارگران، کارفرمایان و سازمان تامین اجتماعی بودهاند که هر یک از آنها از ابزارهای متفاوت و خاص خود برای مواجهه در میدان استفاده کردهاند که تشریح آن در مقاله آمده است. میدان تامین اجتماعی در ایران درعمل از رویکرد سهجانبهگرایی تبعیت نمیکند؛ و این مسئله بیشازهرچیز ناشی از تضعیف نهادهای کارگری و کارفرمایی است. پیامد این مسئله، تقویت مجلس بهمثابه نهادی میانجی و تضعیف بیشتر گفتگوی سهجانبه تخصصی است.