دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122National Identity in Iranهویت ملی در ایران فرا تحلیل مقالههای فارسی موجود135681010.22054/qjss.2010.6810FAمحمدعبداللهیاستاد دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20161223This meta analysis includes 50 articles concerning national identity. These are the main articles which have been introduced by the Bibliography of Social Identity published in 2009. All information of these articles has been extracted by the means of a form comprised of 22 questions. The information was analysed by quantitative and qualitative techniques. The findings indicate that the most of articles have explanatory characteristic, but 90 percent of them do not have any literature review. The dominant paradigms of these articles are reductionistic with superficial qualitative methods. Regarding a few of these articles, the national identity is an old and essential phenomenon, but in the majority of them national identity is a new emergent phenomenon coincided with the process of modernization, globalization and the formation of modern state in Iran. Todays this national identity is changing and getting into crisis. This crisis has been explained differently in these articles. In spite of some weaknesses of these articles such as the theoretical and methodological reductionism, they have some strong points such as paying attention to the historical, cultural, religious, social and political dimensions of national identity, describing and explaining the past, present and the future state of national identity and the process of it׳s changes.این فراتحلیل دربرگیرنده 50 مقاله فارسی موجود درباره هویت ملی در ایران است، که در کتابشناسی هویت اجتماعی چاپ 1388 ذکر شده اند. برای انجام این فراتحلیل با بینش تلفیقی، فرمی جامع تهیه شد. به واسطه این فرم تمام اطلاعات هر مقاله در ارتباط با 22 متغیر تعریف شده، استخراج و با روشهای کمی و کیفی تحلیل و بر اساس آن گزارش فراتحلیل مشتمل بر یک مقدمه و 8 بخش تنظیم شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که بیشتر مقالهها جنبه تبیینی دارند. ولی در 90 درصد آنها مرور منابع و متون یا صورت نگرفته و یا بسیار سطحی است. پارادایمهای غالب بر این مقالهها جنبه تقلیلگرایانه دارند. روشهای مورد استفاده بیشتر کیفی ساده و غیر منتظماند. در تعریف هویت ملی به وجود عناصر مشترک و آگاهی افراد از این عناصر و احساس تعهد در برابر آنها اشاره شده است. یافتههای توصیفی برخی از مقالهها ناظر به اصیل، قدیم و ذاتی بودن هویت ایرانی - اسلامی است. ولی در بیشتر آثار هویت ملی در ایران پدیدهای نوظهور است که همزمان با آشنایی ایرانیان با مدرنیته، گسترش جهانی شدن و تشکیل دولت مدرن در ایران شکل گرفته است. امروز این هویت ملی دچار بحران شده و در حال تحول است. در تبیین این بحران و تحول هویت ملی در ایران هر دسته از مقالهها روی عواملی خاص تاکید داشتهاند که عمدتاً جنبه تقلیلگرایانه دارد. مقالهها با وجود نقاط ضعفی چون توصیفی بودن، تقلیلگرایی نظری و روشی از نقاط قوتی هم برخوردارند که اهم آنها توجه به ابعاد تاریخی، فرهنگی، دینی، اجتماعی و به ویژه سیاسی هویت ملی، تشریح وضعیت گذشته، حال و سعی در تبیین فرایند تحول آن در ایران میباشد.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122Assesment of sustainable Development in Bushehr City from the Aspect of socio/ economics Factoresارزیابی توسعه پایدار شهر بوشهر از منظر عوامل اجتماعی- اقتصادی با استفاده از شاخص EF3881681110.22054/qjss.2010.6811FAمحمدحسینسراییاستادیار دانشگاه یزدJournal Article20161223Unsustainable development, as an important subject in the last two centuries and its harmful outcomes which come as a result of some variables such as population, per capita and consumption model indicates the importance of sustainable development for last decade of this century. Also urban sustainability is a key component of this concept and is complicated and multidimentional phenomene which takes in to account economics, social and demographic factors for city improvent. Scientists have presented numerious quantitative and qualitative models for measuring sustainable development of cities and societies. One of the main quantitative models is Ecological Footprint model. This article seeks to study the effects of socio/ economics and demographic factors on Ecological Footprint. 250 residents of Bushehr city as a statistics society have been studied. Results show parameters of independent variable have significant effects on ecological footprint component almost %81.ناپایداری توسعه جوامع بشری در دو قرن اخیر و پیامدهای زیانبار آن، که تابعی از متغیرهای جمعیت، سرانه و الگوی مصرف میباشد، رهیافت توسعه پایدار را به عنوان مهمترین موضوع دهه آخر قرن بیستم، مطرح میسازد. پایداری شهری نیز به عنوان شاخهای مهم در این مفهوم، پدیدهای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها عوامل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی را مورد توجه قرار میدهد. با گسترش مفهوم توسعه پایدار در سطح بینالمللی، دانشمندان مدلهای کمی و کیفی فراوانی برای اندازهگیری توسعه پایدار جوامع و شهرها ارائه نمودند. یکی از مدلهای کمی مهم، روش جای پای بومشناختیاست. این پژوهش در پی این است تا تأثیر عوامل اجتماعی- اقتصادی و جمعیتی را بر اجزاء جای پای بومشناختی مورد ارزیابی قرار دهد. جامعه آماری این مطالعه250 نفر از ساکنان شهر بوشهر هستند که با استفاده از تحلیل رگرسیونی به بررسی دادهها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که پارامترهای متغیر مستقل، حدود 84% بر اجزاء EF در شهر بوشهر تأثیر دارند. دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122Theoretical Investigation The Recognition of The Middle Class (Emphasis On New Middle Class In Iran)بررسی نظری در شناخت طبقه متوسط6390681210.22054/qjss.2010.6812FAجعفرهزارجریبیدانشیار دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20161223Present paper investigates the structure of the middle class (with a focus on new middle class) in Iran. Methodologically this paper is analytical. For data gathering documentary method was used. Theoretical framework for analysis is based on theories of Max Weber & Antonym Giddines. For in these two theoreticians’ views, three criteria of wealth, status and power (social and economic status as well as efficiency and expertise) are used to distinguish social classes and strata. (New) Middle class mainly consists of beaurocrats. Although some of them are economically weak, due to the level of their expertise and education they are considered as the members of the middle class. The concept of New Middle class in Iran is formed as a consequence of relation with the west, and its process is not as the same as western countries. Hence the concept of middle class does not have the same sense as in the west. Iran’s Middle class is an outcome of modernization which has been imported from western countries and developed since Mashroute revolution. In conclusion, while the discourse of enlightment is democratic, middle class is created and developed as a concentration of enlightment.اساس مقاله حاضر بررسی نظری ساختار طبقه متوسط (با تأکید بر طبقه متوسط جدید)<strong>[1]</strong> در ایران است، و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی میباشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده است.چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه، براساس نظریات ماکس وبر و آنتونی گیدنز میباشد. زیرا در نظریات این دو صاحبنظر از سه ملاک ثروت، منزلت و قدرت (موقعیت اقتصادی، اجتماعی در کنار توانمندی و تخصص) برای تمییز دادن طبقات و اقشار اجتماعی استفاده شده است و از آنجایی که عمدتاً طبقه متوسط (جدید) را گروه بوروکراتها تشکیل میدهند، هرچند بعضی از این افراد از لحاظ اقتصادی و درآمدی ضعیف هستند، ولی در مجموع، این افراد از نظر تحصیلات و تخصص در سطح بالایی میباشند و به همین جهت در طبقه متوسط قرار میگیرند. اما مفهوم طبقه متوسط جدید در ایران حاصل ارتباط با غرب است و مراحل صنعتی و بطئی را مانند جوامع غربی نگذرانده است، تا مفهوم طبقه متوسط بدان معنا که در غرب است، باشد. یعنی طبقه متوسط حاصل نوسازی و مدرنیزاسیون است که از جوامع غربی وارد کشور شده و این طبقه از جنبش مشروطه به این طرف رشد داشته است. در مجموع طبقه متوسط جدید با محوریت روشنفکری شکل گرفته است، چون گفتمان روشنفکران، گفتمان دموکراسی است.<br /> <br /> <br /> دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122The Participatory Assessment of Disaster Management In the Villages Damaged by the Bam Earthquake (Case Study of Darbeh Bagh Village)ارزیابی مشارکتی مدیریت فاجعه در روستاهای زلزله زده بم91127681310.22054/qjss.2010.6813FAحمیدرضازرنگاردانشجوی دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20161223This article is the result of a participatory field study conducted in an earthquake stricken village of Bam area namely “Darbeh Bagh “ in the Khajeh Asgar rural zone, to find out the local community’s assessment of how villagers themselves as well as governmental and non-governmental organizations have managed the crisis after the earthquake. In this study Participatory Rural Appraisal (PRA) was employed as the major research methodology to elicit the ideas and solutions through participatory approaches for reconstructing the earthquake area proposed by the villagers. In addition to relying on participatory assessment techniques and using them, a general study on key concepts of disaster management was conducted in this project. According to the existing theoretical framework, disaster management is divided into the different stages include: readiness (mitigation), relief and rehabitation (response). Based on this theoretical pattern, theoretical issues related to community roles and residents' disaster management (in organizing, coordinating and planning activities) in above mentioned stages were investigated in this research project. For applying the research, concerning the current methods that are used in the group participatory negotiations, some discussions were done with the partnership of the facilitators (colleagues) on the research objectives, so they were asked to determine main issues, related questions and appropriate techniques in the workshop meetings After the facilitators' workshop meetings, a ten days period of research field activity begun with the participation of villagers. Findings of the community members’ analysis on disaster management and their assessment of involved institutions’ performance in earthquake are presented in this article.موضوع این مقاله ارزیابی مشارکتی مدیریت فاجعه در روستاهای زلزله زده بم (مطالعه موردی روستای درب باغ از توابع دهستان خواجه عسگر بخش مرکزی شهرستان بم) میباشد و هدف آن ارزیابی مشارکتی روستاییان از نحوه مدیریت جامعه محلی درسوانح طبیعی و چگونگی عملکرد مدیریت دولتی و غیردولتی بحران است. در ارزیابی مشارکتی جامعه جلب مشارکت روستاییان در ارائه نقطه نظرات و راه کارهای پیشنهادی برای بازسازی مناطق زلزله زده از اصول مهم مطالعه به شمار میآید. در این مطالعه برای آنکه چارچوب عملیات میدانی مشارکتی سانحه براساس مفاهیم کلی مدیریت فاجعه طراحی شود، نخست براساس مبانی نظری موجود مدیریت فاجعه به مراحل مختلف آمادگی (تخفیف فاجعه) و مراحل امداد، ترمیم و بازسازی (پاسخ به فاجعه) تقسیم شد و سپس در هر یک از مراحل نقش مردم محلی و چگونگی مدیریت فاجعه توسط آنان در تمام مراحل سازماندهی، هماهنگی و برنامهریزی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای عملیاتی کردن پژوهش طی جلسات متعدد با گروه تسهیلگران، ابتدا اهداف عمده در اختیار آنها قرار گرفت و از آنها خواسته شد با توجه به چارچوب اهداف پژوهش، مباحث اصلی، سئوالات مربوط و تکنیکهای مناسب برای پاسخ به سئوالات را طی مباحثات گروهی خود مشخص سازند. برنامه میدانی این مطالعه طی یازده روز نشست مشارکتی با تسهیلگران و سپس اهالی روستای درب باغ شکل گرفت. نتایج تحلیل جامعه محلی از چگونگی مدیریت فاجعه وارزیابی آنها از عملکرد نهادهای درگیر در حادثه زلزله در این روستا از موضوعات این مقاله می باشد.دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122The Relationship between social, political alienation and social, political participationبررسی رابطه بیگانگی سیاسی و اجتماعی با مشارکت سیاسی و اجتماعی دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران در سالهای 87-86129170681410.22054/qjss.2010.6814FAقاسمحسنیاستادیار دانشگاه امام حسینJournal Article20161223Institutionalized participation, on the one hand, leads to the development of democracy and legitimation of the states, on the other hand increases the level of nation security. Moreover people’s confidence in the state increases it’s stability, and enhances development and national security. From the Islamic point of view, the role of people is not limited only to legitimizing the sate, but they have a basic role in raising their efficiency. The present research was conducted to achive the following objectives: 1) Measuring the level of political, social alienation and political, social participation. 2) Finding correlations among the variables of political, social alienation and participation. 3) Studying the relationship of variables such as age, gender, religion, race, marriage, education and income with the level of political, social participation and alienation. The result of the research shows that socio, political participation is highly effective in increasing or decreasing national security coefficiency; and in the case of nonparticipation, political and social alienation seriously threatens national security.از آن جایی که اهمیت نقش مشارکت نهادینه شده در روند توسعه، دموکراسی و مشروعیت بخشی حکومتها در کاهش یا افزایش ضریب امنیت ملی موثر است، اعتماد مردم به حکومت باعث افزایش مشارکت و قوام حکومت، ایجاد توسعه و افزایش ضریب امنیت ملی میشود. از دیدگاه اسلامی، نقش آفرینی مردم صرفاً در مشروعیت بخشی خلاصه نمیشود، بلکه مردم در عینیت بخشی و کارآمدی حکومت نقش اساسی دارند. لذا پژوهش حاضر تحت عنوان "بررسی رابطه بیگانگی سیاسی، اجتماعی با مشارکت سیاسی - اجتماعی دانشجویان سالهای 87-86 در مقطع کارشناسی و ارشد" برای رسیدن به اهدافی همچون : 1) سنجش میزان بیگانگی سیاسی، اجتماعی و مشارکت سیاسی - اجتماعی 2) شناخت نوع همبستگی میان متغیرهای بیگانگی سیاسی - اجتماعی و مشارکت سیاسی - اجتماعی 3) شناخت نوع رابطه متغیرهایی نظیر سن، جنس، مذهب، قومیت، تأهل، مقطع تحصیلی، درآمد و نوع دانشگاه با بیگانگی سیاسی - اجتماعی و مشارکت سیاسی - اجتماعی. پرسشهای این پژوهش عبارتند از: 1) میزان بیگانگی سیاسی – اجتماعی و میزان مشارکت سیاسی - اجتماعی در جامعه مورد پژوهش چقدر است؟ 2) آیا همبستگی بین متغیرهای بیگانگی و مشارکت برقرار است؟ 3) آیا رابطهای بین سن، جنس، مذهب، قومیت و... با بیگانگی و مشارکت وجود دارد؟ <br /> برای دست یابی به پاسخهایی جهت پرسشهای مذکور، فرضیههایی برای آزمون همبستگی بین متغیرهای بیگانگی و مشارکت و آزمون رابطه بین متغیرهای فردی با بیگانگی و مشارکت تهیه و تنظیم شد.<strong>نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که مؤلفههای بیگانگی سیاسی و اجتماعی در ارتقاء یا کاهش مشارکت سیاسی و اجتماعی مؤثرند، و در صورت عدم مشارکت سیاسی و اجتماعی به دلیل ظهور بیگانگی سیاسی و اجتماعی در جامعه، امنیت ملی کشور دچار آسیب میشود. لذا مقامات تصمیم گیرنده برای تدوین استراتژی سیاسی، اجتماعی کشور میتوانند از نتایج این تحقیق استفاده نمایند</strong>دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122Learner Base Apprenticeshipکارورزی یادگیرنده محور؛ تطبیق روشهای نوین یادگیری و آموزش در مددکاری اجتماعی171205681510.22054/qjss.2010.6815FAمعصومهمعارف ونددانشجوی دانشگاه بهزیستیJournal Article20161223Vygotsky’s cognitive development theory which is reputed as socio-cultural development theory is one of the constructivism theories that emphasizes considerable mutual act between learner and his/her social environment in cognition development. On the other hand, learner- centered method, which is fundamentally based on Vygotsky’s theory, is known as the most important teaching method relied on constructivism theories. This paper reviewed present social field work in Iran followed by studying constructivism theory and learner- centered teaching method. And then a new model is provided for social work students in field work environment with stress on pragmatic aspects of Vygotsky’s theory and learner- centered method. This model shows how to use problem learning based learning, self-regulating, cognitive apprenticeship and performance based assessment in social field work. Suggested model explains teaching- learning process of social workers based on Gage and Berliner (1988) general teaching model. The most important issues are studied in this model are as follows: initial assessment (determining learners input, selection and setting teaching goals) determining teaching methods and skills, selecting educational sources and materials, determining learning activities and assignments and determining evaluation methods and skills.نظریه رشد شناختی ویگوتسکی که به نظریه اجتماعی- فرهنگی رشد شهرت دارد، یکی از نظریههای سازنده گرایی است که بر تأثیر قابل توجه کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش در رشد شناختی تأکید مینماید. از سوی دیگر روش یادگیرنده محوری که نظریه ویگوتسکی زیربنای تئوری آن را تشکیل میدهد، مهمترین نوع آموزش مبتنی بر نظریههای سازنده گرایی شناخته میشود.<br /> در این مقاله پس از مرور نظریه سازنده گرایی و روش آموزشی یادگیرنده محور، روش کنونی انجام کارورزی مددکاری اجتماعی در ایران به صورت اجمالی مرور شده است. سپس مدلی برای آموزش دانشجویان مددکاری اجتماعی در محیط کارورزی با تأکید بر جنبههای کاربردی نظریه ویگوتسکی و روش یادگیرنده محور ارائه شده است. در این مدل چگونگی بکارگیری یادگیری مبتنی بر مسئله، خودسامان گری، شاگردی شناختی و سنجش تکوینی- عملکردی در کارورزی مددکاری اجتماعی تبیین شده است. <br /> مدل پیشنهادی با مبنا قرار دادن الگوی عمومیآموزشی گیج و برلاینر (1988) فرایند آموزش- یادگیری مددکاران اجتماعی را تشریح میکند. سنجش آغازین(تعیین ویژگیهای ورودی یادگیرندگان و گزینش و تدوین هدفهای آموزشی)، تعیین روشها و فنون آموزشی، انتخاب منابع و مواد آموزشی، تعیین فعالیتها و تکالیف یادگیری و تعیین روشها و فنون سنجش و ارزشیابی مهمترین مواردی هستند که در مدل به آنها پرداخته شده است. دانشگاه علامه طباطبائیفصلنامه علوم اجتماعی1735-1162175020101122View the alleged features of the program "Friday Iran" Radio Iranنمایش ویژگیهای انتسابی افراد در برنامه "جمعه ایرانی" رادیو ایران207237681610.22054/qjss.2010.6816FAاعظمده صوفیانیدانشجوی دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20161223رادیو نقش مهمیدر نحوه نمایش افراد و گروههای مختلف دارد. در این تحقیق 11 ساعت و 37 دقیقه از 6قسمت از برنامه "جمعه ایرانی" بررسی شد تا به سه سؤال پاسخ داده شود. ویژگیهای انتسابی افراد، در برنامه جمعه ایرانی چگونه نشان داده میشود؟ بازنمایی ویژگیهای انتسابی در مورد اقلیتها به چه صورت است؟ آیا از اقلیتها، کلیشههای رایج در مورد آنها ترسیم میشود، یا واقعیتهای موجود در زندگی آنها؟. روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی از نوع نشانه شناسی است. طبق نتایج تحقیق، این برنامه در بازنماییهای خود، بی طرفانه عمل نمیکند و خواسته یا ناخواسته به برخی گروهها توجه بیشتر و به برخی بی توجه است و بازنمایی اقلیتها بیشتر مبتنی بر کلیشههای رایج است تا واقعیتهای موجود زندگی آنها.