دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
تحولات نظری در سنخشناسی سازمانهای دینی
1
29
FA
حسن
سرایی
استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
hsaraie@yahoo.com
مرتضی
خوش آمدی
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
mortezakhoshamadi@gmail.com
10.22054/qjss.2018.26714.1670
تمام اشکال دینداری در بطن «جماعت دینی» نشوونمو مییابند و «جماعت دینی» همواره برخوردار از سطحی از سازمانیافتگی است. در «جامعهشناسی دین» بررسی سازوکارهای اجتماعی مرتبط با جماعت دینی ذیل مفهوم «سازمان دینی» تعریف میشود. از دیرباز یکی از دغدغههای جامعهشناسی دین بررسی و شناخت اشکالِ متنوعِ شیوههای سازمانیافتگیِ جماعتهای دینی است. این مقاله میکوشد با بررسی تحلیلـتوصیفیِ رویکردهای مختلف و تحولات نظری در این حوزه، «معیارهای اصلی» سنخشناسیها را استخراج سازد. استخراج «معیارهای اصلی» ما را با منطق این سنخشناسیها آشنا میکند و در ارائه سنخشناسیهای بدیل و بومی و در چارچوب سنت اسلامی کمک میکند. ازاینرو روش این تحقیق اسنادی است و هدف اصلی پژوهش شناخت سازوکارهای بنیادی سنخشناسیهای سازمانهای صوفیانه در ادبیات نظری موجود است. برای این منظور ادبیات موجود را ذیل دو رویکرد کلی مورد بررسی قرار دادیم: الف) رویکرد صوری به سنخشناسی سازمانهای دینی؛ و ب) رویکرد کمّی به سنخشناسی سازمانهای دینی. رویکرد صوری عمدتاً متأثر از آرای <em>وبر</em> است، اما رویکرد کمّی در نقد رویکرد صوری طرح شدهاست. ضمن بررسی سنخشناسیهای گوناگون و مبانی نظری آنها در نهایت شاهد آن هستیم که دو معیار: الف) سطح سازمانیافتگی و ب) سطح تنش با فرهنگ میزبان، از اهمیت محوری در سنخشناسی سازمانهای دینی برخوردار است.
سازمان دینی,جماعت دینی,سنخشناسی,فرقه,انضباط دینی,مشروعیت
https://qjss.atu.ac.ir/article_8981.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8981_46bf29cf1bee4e6982dd907c1815bbc5.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2019
04
30
بازسازی معنایی ساخت هویت شخصی پستمدرن (مورد مطالعه: جوانان شهر بجنورد)
31
69
FA
محسن
نیازی
استاد جامعه شناسی دانشگاه کاشان
niazim@kashanu.ac.ir
هادی
افرا
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه کاشان
hadi.afra83@gmail.com
10.22054/qjss.2018.24277.1607
در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهانی و به دنبال آن خودآگاهیهای سرچشمه گرفته از شرایط و ویژگیهای زندگی در جهان مدرن، درحالیکه قسمت اعظم جامعه ما سنتی است، قسمی از آن مدرن و قسمی دیگر پستمدرن است. چنین وضعیتی منشأ بحران هویت و بهتبع آن اهمیت یافتن موضوعات مربوط به هویت و فرآیندهای هویتیابی در جامعهشناسی شده است. از اینرو پژوهش حاضر، با هدف بازسازی معنایی ساخت هویت شخصی پستمدرن جوانان شهر بجنورد از روش نظریه زمینهای بهره برده است. دادههای کیفی از طریق تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری و جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از کدگذاری نظری استفادهشده است. براساس روش نمونهگیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 27 نفر از جوانان در این پژوهش شرکت کردند و اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق گردآوری و فهم و درک آنها نسبت به هویت شخصی پستمدرن مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای بهدستآمده با استفاده از نظریه زمینهای شامل ده مقوله عمده مصرفمحوری، نسبیگرایی، سیالیت، تفکر بازاندیشانه، گروه مرجع، خود بیانگر باوری، هویت گزینشی، رسانههای همگانی، رضایتمندی و سبک زندگی است. مقوله هسته این بررسی «هویت شخصی پستمدرن» است که سایر مقولات عمده را دربر میگیرد. نظریه زمینهای بهدستآمده در قالب مدل پارادایمی ارائه شده است.
هویت شخصی,پستمدرن,سیالیت,تفکر بازاندیشانه,نظریه زمینه ای
https://qjss.atu.ac.ir/article_8980.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8980_72e2c49ecf2c8dbb2da12ef669e88883.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
ایرانِ پیرامونی و تحول روابط دولت – ملت در عصر پهلوی اول
71
97
FA
محمد سعید
ذکایی
استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
saeed.zokaei@gmail.com
مهران
صولتی
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
msolati1353@gmail.com
10.22054/qjss.2018.26857.1672
یکی از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی هر جامعهای، ماهیت دولت در آن جامعه است. دولتها ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگون دارند. در این نوشتار تأثیر موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی بر تحول روابط دولت – ملت در عصر پهلوی اول بررسی میشود. هدف از این بررسی آن است که از اقدامات ایجابی دولت پهلوی در قبال این موقعیت پیرامونی سراغ گیرد و از ماهیت و ویژگیهای آنها سخن بگوید. اولین فرض نگارندگان در این نوشتار آن است که نوسازی اقتصادی دولت پهلوی در راستای ایجاد هماهنگی اقتصاد کشور با نیازهای نظام سرمایهداری جهانی صورت پذیرفت. دومین فرض نیز تأکید را بر گسترش نظامیگری و نظارت بر همۀ عرصههای جامعه از سوی دولت رضاشاه میگذارد. در مجموع این نوشتار تحول روابط دولت – ملت در دوره پهلوی اول را واکنشی به موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی میداند. این پژوهش با رویکرد جامعه شناسی تاریخی و به روش اسنادی انجام گرفته است. نتایج نشان داد که هر دو اقدام دولت پهلوی اول یعنی نوسازی اقتصادی و گسترش نظارت بر همه عرصههای حیات جمعی جامعه با وضعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی مرتبط بوده است.
موقعیت پیرامونی,نظام جهانی سرمایهداری,دولت مطلقه,پهلوی اول,جامعه شناسی تاریخی
https://qjss.atu.ac.ir/article_8982.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8982_85328e0aa03cde80566b44bca06092d4.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
آموزه های دینی و مناسبات خانواده و زناشویی؛ مورد مطالعه: زوجین شهر بندرعباس
99
128
FA
ابراهیم
اخلاصی
0000-0001-9674-292X
استادیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
eb.ekhlasi@gmail.com
یاسر
رستگار
استادیار جامعه شناسی دانشگاه هرمزگان
yaser.rastegar@gmail.com
منوچهر
خرم
دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس
khorram.0996@gmail.com
10.22054/qjss.2018.26242.1663
کارکردهای دین و آموزه های اخلاقی و رفتاری برآمده از آن در نگهداشت و ارتقاء کیفی نهاد خانواده امری مقبول از سوی بیشتر جامعه شناسان است. هدف این مطالعه، شناسایی میزان گرایش زوجین شهر بندرعباس به آموزههای قرآنیِ معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی، و همچنین، بررسی رابطه همبستگی گرایش مذکور با متغیرهای رضایت از زندگی، مناسبات عاطفی، مناسبات جنسی، ناسازگاری زناشویی و معنایابی از جنسیت می باشد. متغیرهای اخیر در نظریات و پژوهشهای مربوط به زنان و خانواده مهم انگاشته شده اند. نمونه مورد مطالعه 400 نفر از متأهلان ساکن شهر بندرعباس هستند که بر مبنای نمونهگیری خوشهای احتمالی مورد انتخاب قرار گرفتند. به استناد یافتههای پژوهش، میانگین گرایش به آموزههای قرآنی معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی در نمونه مورد مطالعه برابر با 77% است. آزمون فرضیات پژوهش، معناداری رابطه میان متغیر مذکور با سایر متغیرهای پژوهش را نشان داد. بدینسان، بین میزان گرایش به آموزه های قرآنیِ معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی، و رضایت از زندگی، مناسبات عاطفی، مناسبات جنسی رابطه مستقیم معنادار وجود دارد؛ به طور متقابل، گرایش مذکور با متغیرهای روابط زناشویی، و ناسازگاری زناشویی دارای رابطه معکوس معنادار است. نتیجهگیری مقاله ناظر به تحلیل نظری همبستگی های مشاهده شده در مطالعه است.
قرآن,آموزههای اسلامی,خانواده,روابط زناشویی,ناسازگاری زوجین,جنسیت
https://qjss.atu.ac.ir/article_8979.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8979_f9348ba551ffba32a65e7674e37924ff.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
مطالعۀ جامعهشناختی نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران (از ایران باستان تا پایان قاجاریه)
129
155
FA
مسعود
زمانی مقدم
0000-0002-2791-9784
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه یزد
masoudzmp@yahoo.com
10.22054/qjss.2017.23058.1586
نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران، نهادی ریشهدار بوده است. البته این نهاد در دورههای مختلف تاریخی شکلها و کارکردهای مختلفی داشته است. اگرچه ازدواج موقت در میان مردم ایران هیچگاه مقبولیت عام پیدا نکرده، اما این نهاد همچنان در جامعه ایران پابرجا مانده است. از اینرو، این مسئلۀ مطرح میشود که چرا ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران به وجود آمده و تداوم پیدا کرده است. در این مقاله، با استفاده از الگوی کارکردگرایی (که از تلفیق نظریههای کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی و رابرت کی مرتون به دست آمده است)، نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران موردبررسی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق با روش تحلیل تطبیقی- تاریخی بر مبنای نوشتهها و شواهد مکتوب تاریخی به دست آمدهاند و در چهار دوره تاریخی دستهبندی و شرح داده شدهاند. این دورهها عبارتاند از: «ایران باستان»؛ «از صدر اسلام تا صفویه»؛ «از صفویه تا قاجاریه»؛ و «قاجاریه». مطابق با یافتههای پژوهش، به طور کلی، نهاد ازدواج موقت بر اساس فرهنگ مردسالار جامعه به نیازهای فردی مانند نیاز جنسی، تولید مثل، نیاز به امنیت و معیشت و نیازهای اجتماعی مانند حل مسأله وارث، تحکیم روابط اجتماعی و برقراری پیوند اجتماعی، به گونهای مشروع پاسخ میداده است. باوجوداین، این نهاد در هر دوره، کژکارکردها و کارکردهای پنهانی نیز داشته است که این مقاله به توصیف و تبیین آنها به گونهای تطبیقی میپردازد.
ازدواج موقت,تاریخ اجتماعی,کارکردگرایی,مطالعه جامعهشناختی
https://qjss.atu.ac.ir/article_8977.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8977_389ecc30e777ee1100136eb7b7636566.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
نقش های اجتماعی مرجح زنان در آغاز پهلوی دوم؛ کاووشی جامعه شناختی در ماهنامه زبان زنان
157
187
FA
سمیه سادات
شفیعی
استادیار جامعه شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ss.shafiei@gmail.com
سیده زهرا
حسینی فر
کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی
zahrahoseinifar1@gmail.com
10.22054/qjss.2018.23523.1593
با توجه به کمبود منابع تاریخی در حوزه زنان و جنسیت، مطبوعات زنان متونی بسیار ارزشمند و آیینهای از وضعیت عمومی، احوالات، دغدغهها و مطالبات آنان در مقاطع زمانی در تاریخ معاصر ایران به شمار میروند. بهمنظور بررسی جایگاه اجتماعی، انتظارات اجباری و ایجابی نقش و نیز صفات نقشی زنان- بهعنوان مقولههایی جامعهشناختی در مطبوعات زنان در دوران مدرن شدن ایران- پژوهش حاضر به مطالعه ماهنامه مشهور و باسابقه زبان زنان در مقطع زمانی 1324-1321، مصادف با آغاز دوره پهلوی دوم پرداخته است. هرچند فراوانی برخی متغیرها به روش کمّی احصا شده، اما روش اصلی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بوده است. نتایج نشان میدهد باوجود گرایشهای تجددخواهانه اصحاب نشریه، پایگاه اجتماعی زن، تنها در عرصه خصوصی تعریف شده است. مادری، همسری و دوشیزگی هر یک با انتظارات اجباری و صفات نقشی معین مورد تأکید نشریه بوده و درعینحال مادری و همسری بهعنوان نقشهای اصلی زنان ترجیح داده شدهاند. بهعلاوه در آن مقطع، عهدهداری نقشهای سهگانه مذبور ایجاب میکرد تا با توجه به شرایط اجتماعی سیاسی کشور، زنان انتظاراتی چون فراگیری سواد و کسب مهارت در راستای وطنپرستی و بهمنظور تربیت مردان لایق و حافظ وطن را برآورند.
مادری,همسری,دوشیزگی,نقش اجتماعی,وطنپرستی,آموزش
https://qjss.atu.ac.ir/article_8978.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_8978_2448c6cc81e13aa3b36e37673daff725.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
فصلنامه علوم اجتماعی
1735-1162
2538-2772
25
82
2018
11
22
سهگانه جایگزینی، نفی یا بیاعتنایی، توازی: بررسی و نقد آراء نظری موجود در ایران در باب جامعهشناسی اسلامی
189
224
FA
محمد
اسدی
دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه پیام نور، واحد تهران
asadi65m@yahoo.com
10.22054/qjss.2017.8931.1220
<br /> در این مقاله رویکردها و آراء نظری موجود در ایران پس از انقلاب، درباره نحوه ورود دین به مباحث و موضوعات اجتماعی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، نویسنده بر اساس مبانی و چارچوب نظری مفروض خود یکی از رویکردهای موجود در این مقاله را برگزیده است. امکان و یا امتناع ورود دین در حوزه اجتماعی و همچنین، نحوه این ورود یکی از موضوعات چالشبرانگیز در علوم اجتماعی و خصوصاً جامعهشناسی در ایران است. در این متن، روایتهای متعددی ارائهشده است که همگی در ذیل سه سنخ یا رویکرد کلی به بحث نهاده شدهاند. رویکرد اوّل، رویکرد جایگزینی جامعهشناسی با تفکّر اجتماعی اسلامی است. رویکرد دوّم، رویکرد نفی یا بیاعتنایی به تفکّر اجتماعی اسلامی است. رویکرد سوّم، رویکرد توازی و دادوستد بین جامعهشناسی و تفکّر اجتماعی اسلامی است. در این رویکرد تمام مقدمات و مفروضات علم جامعهشناسی در نظر گرفتهشده است و جامعهشناسی نفی نمیشود و یا چیز دیگری جایگزین آن نمیگردد. این رویکرد باب جدیدی را در علمالاجتماع میگشاید؛ بهنحویکه معرفتهای غیرعلمی نیز امکان ورود به مباحث و موضوعات اجتماعی را مییابند. روش مورد استفاده در این مقاله روش اسنادی است. بر این اساس، به کتب، مجلات و مقالات موجود در حوزۀ موردنظر مراجعه شده است و این منابع مورد بررسی و تحلیل قرارگرفتهاند.
جامعهشناسی اسلامی,اندیشه اجتماعی اسلامی,رویکرد جایگزینی,رویکرد نفی یا بیاعتنایی,رویکرد توازی و دادوستد,تفکیک معرفتها
https://qjss.atu.ac.ir/article_9116.html
https://qjss.atu.ac.ir/article_9116_63e2f08c5f0d4f32505ea034a2b7bae7.pdf