%0 Journal Article %T گفت وگوی تمدن ها و ارتباطات بین المللی :بررسی زمینه های عینی و ذهنی در سه دهه پایانی سده بیستم %J فصلنامه علوم اجتماعی %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-1162 %A خانیکی, هادی %A معتمد نژاد, کاظم %D 2003 %\ 11/22/2003 %V 10 %N 23 %P 95-133 %! گفت وگوی تمدن ها و ارتباطات بین المللی :بررسی زمینه های عینی و ذهنی در سه دهه پایانی سده بیستم %K گفت وگوی تمدن ها %K گفتوگو %K گفتمان %K یونسکو %K ارتباطات بین الملل %R %X این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونی هایی در عالم ذهن و عین است. برای نیل به این مهم سعی شده است که در بعد ذهنی، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت و گو یعنی گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانی همچون مکاینتایر و رولز مورد بررسی قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود. در بعد عینی، گفتارهای تولید شده در سه دهه پایانی سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیلی گفتمان انتقادی، واکاوی و نشان داده می شود که در دهه ۱۹۷۰ که دوره اول این پژوهش را تشکیل می دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه های انسانی گفتمان و محوریت داشتن دولت-ملتها و واحدهای ملی در بازی های بین المللی از مشخصه های دوره اول به شمار می رود. در دهه ۱۹۸۰ یا دورهای که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانی نامیده اند، یک چرخش پارادایمی از توسعه به گفتوگو روی می دهد، که شباهت های زیادی با روایت های هابرماس از گفتوگو دارد. از جمله ویژگی های این دوره می توان به فاصله گیری از دوگانه سازی های دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینی نسبت به ظهور یک جامعه جهانی صلح آمیز و توام با گفتوگو، تکیه بیشتر تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت - ملتها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگی توسعه در مقابلی رجوه صرفاً اقتصادی نام برد. بالاخره در دهه ۱۹۹۰ که زوال دوران دوقطبی است، با تکثر یافتن بازیگران فرهنگی و رواج الگوهای جمع گرایانه، گفت وگوی میان ملتها و فرهنگ های متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفتوگو شاکله ارتباط اجتماعی بوده است اما این گفتوگو از مبانی لیبرالی فاصله گرفته و به مبانی نظری تازه ای متکی شده است که می توان آنها را به نظریه های «اجتماع گرایان» نزدیک دید. مطالعه تحول ساختارهای گفتمانی در این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای جاری در عرصه بین المللی طی سه دهه پایانی سده بیستم، با تأثیر پذیرفتن از فنآوری های نوین ارتباطی از صورت بندی های فردگرایانه به سوی صورت بندی های جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت - ملت ها به سوی سطوح فراتر و فروتر از دولت-ملت یعنی نهادهای مدنی و بین المللی (سطوح تمدنی و فرهنگی) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظری ایده «گفتوگوی تمدن ها» را فراهم کرده است. %U https://qjss.atu.ac.ir/article_5250_1593f999534a3a8b5465754d0817cedc.pdf