فرشاد مومنی؛ اسماعیل عالی زاد؛ وحید میره بیگی
چکیده
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای ...
بیشتر
سالهاست که پژوهشگران، مشکلات توسعهای کشورهای برخوردار از منابع طبیعی همچون نفت را به همین برخورداریِ آنها نسبت میدهند. پژوهشهای پرشمار این حوزه، بیشتر بر نظریه دولترانتیر و بلایمنابع متکی بودهاند. امروزه با پیشرفت پژوهشهای تجربی و انتقادات نظری، در کاستیهای نظریاتِ کلاسیکِ این حوزه، کمتر تردیدی وجود دارد و پژوهشهای متأخر نیز تلاشهایی برای تعدیل افراطوتفریطهای نظریات کلاسیک رانتیریسم بودهاند که معمولاً دامنهای محدود از پیامدهای مطرحشده برای رانتیریسم را بررسی کرده و به شکل یک نظریهی مفصل و منسجم در نیامدهاند، یا یک ایدهآل تایپ مناسب از دولترانتیر برای بررسیهای تاریخی ارائه نکردهاند. متن حاضر کوشیده است تا ضمن مرور رویکرد رانتیریسم و مرور برخی از مهمترین پژوهشهای انجامشده که اصلاحاتی در نظریات کلاسیک رانتیریسم انجام دادهاند و دریچههایی برای بازنگری گشودهاند، به معرفی رویکرد نهادگرایانهی داگلاس نورث به عنوان یک چارچوب مفهومی مکمل بپردازد. بدینمنظور، نقاط قوت و کاستی هر دو رویکردِ نورث و رانتیریسم تحلیل و در راستای تلفیق آنها تلاش شده است. نهایتاً چارچوب مفهومیِ جایگزینی به نام «نظم دسترسی محدود رانتیر» معرفی شده است که اگرچه در هردو رویکرد ریشه دارد اما با افزودن چند نکته تا حدودی از این دو فراتر میرود و بینشهای تازهای برای مطالعهی دولتهای رانتیر به دست میدهد.