جامعه شناسی
حسن سرایی؛ مرتضی خوش آمدی
چکیده
تمام اشکال دینداری در بطن «جماعت دینی» نشوونمو مییابند و «جماعت دینی» همواره برخوردار از سطحی از سازمانیافتگی است. در «جامعهشناسی دین» بررسی سازوکارهای اجتماعی مرتبط با جماعت دینی ذیل مفهوم «سازمان دینی» تعریف میشود. از دیرباز یکی از دغدغههای جامعهشناسی دین بررسی و شناخت اشکالِ متنوعِ شیوههای ...
بیشتر
تمام اشکال دینداری در بطن «جماعت دینی» نشوونمو مییابند و «جماعت دینی» همواره برخوردار از سطحی از سازمانیافتگی است. در «جامعهشناسی دین» بررسی سازوکارهای اجتماعی مرتبط با جماعت دینی ذیل مفهوم «سازمان دینی» تعریف میشود. از دیرباز یکی از دغدغههای جامعهشناسی دین بررسی و شناخت اشکالِ متنوعِ شیوههای سازمانیافتگیِ جماعتهای دینی است. این مقاله میکوشد با بررسی تحلیلـتوصیفیِ رویکردهای مختلف و تحولات نظری در این حوزه، «معیارهای اصلی» سنخشناسیها را استخراج سازد. استخراج «معیارهای اصلی» ما را با منطق این سنخشناسیها آشنا میکند و در ارائه سنخشناسیهای بدیل و بومی و در چارچوب سنت اسلامی کمک میکند. ازاینرو روش این تحقیق اسنادی است و هدف اصلی پژوهش شناخت سازوکارهای بنیادی سنخشناسیهای سازمانهای صوفیانه در ادبیات نظری موجود است. برای این منظور ادبیات موجود را ذیل دو رویکرد کلی مورد بررسی قرار دادیم: الف) رویکرد صوری به سنخشناسی سازمانهای دینی؛ و ب) رویکرد کمّی به سنخشناسی سازمانهای دینی. رویکرد صوری عمدتاً متأثر از آرای وبر است، اما رویکرد کمّی در نقد رویکرد صوری طرح شدهاست. ضمن بررسی سنخشناسیهای گوناگون و مبانی نظری آنها در نهایت شاهد آن هستیم که دو معیار: الف) سطح سازمانیافتگی و ب) سطح تنش با فرهنگ میزبان، از اهمیت محوری در سنخشناسی سازمانهای دینی برخوردار است.
پیمان محمودی؛ ابوالفضل ذوالفقاری
چکیده
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ...
بیشتر
در دورهای که دکتر مصدق و دکتر فاطمیدرگیر مسئلۀ ملی کردن صنعت نفت بودند در حدود سالهای 1329-1330در مناطق لرنشینِ جنوب غرب کشور از کهگلویه وبویراحمد تا چهارمحال و بختیاری و ناحیۀ شرقی استان خوزستان شامل مالمیر(ایذه) و مسجدسلیمان واقعهای رخ داد که از آن در بین مردم ناحیه به سال طلوعی یاد میشود. این واقعه که با عنوان طلوعی یا سروشی ذکر شده؛ شباهت به یک فرقۀ یا شبه فرقه دارد که دارای مناسک خاص در شیوۀ زندگی مانند غذا خوردن و اجرای مراسم مخصوص به خود، همراه با اوراد خاصی بوده است. مرام و مناسکی که این جریان داشته به نوعی افراد را به ترک و بیتوجهی به دنیا سوق میداده است. در این پژوهش از روش کیفی و استراتژی تئوری زمینهای استفاده شده، که سوال اصلی پژوهش با استفاده از تئوری زمینهای تبدیل به مدل پارادایمی شده و برخی از سوالات فرعی نیز از طریق مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته است. در این پژوهش با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی از 23 نفر از افراد مورد نظر، مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفته و این مصاحبهها به صورت مفاهیم و مقولاتی که خودشان ابراز داشته بودند کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که این فرقه ساختگی بوده و دوام چندانی نداشت. همچنین از جمله عوامل زمینهای میتوان به عدم آگاهی، بیسوادی، عدم حضور روحانیون، و همچنین از انگیزههای آن میتوان به ترس، سرآمدی، همرنگ جماعت شدن، داشتن جذابیت و رمزآلودگی اشاره کرد. همچنین از جمله پیامدهای آن نیز میتوان به دنیاگریزی، دینداری مناسکگرا، فقر، آبروریزی، تفرقه و نزاع بین طوایف، توهمزایی و خرافهگرایی، کاهش جرایم اجتماعی، انجام اعمال خلاف شرع اشاره نمود.