محمد ابراهیم موحدی؛ محمدحسین پناهی؛ محمدرضا تهمک
چکیده
چکیده تحولات نهاد حکمروایی محلی و منطقهای در ایران، در ارتباط با شرایط اجتماعی- سیاسی جامعه موضوعی است که تاکنون در پژوهشهای اجتماعی- تاریخی مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش با رویکرد منحصربفرد نگری، با روشی ترکیبی از نظریه مبنایی و تاریخ شفاهی، در محدوده بیخهجات فارس موضوع یاد شده را مورد مطالعه قرار داده، و نتایج آن ...
بیشتر
چکیده تحولات نهاد حکمروایی محلی و منطقهای در ایران، در ارتباط با شرایط اجتماعی- سیاسی جامعه موضوعی است که تاکنون در پژوهشهای اجتماعی- تاریخی مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش با رویکرد منحصربفرد نگری، با روشی ترکیبی از نظریه مبنایی و تاریخ شفاهی، در محدوده بیخهجات فارس موضوع یاد شده را مورد مطالعه قرار داده، و نتایج آن نشان میدهد که، نهاد حکمروایی محلی و منطقهای و شرایط عمومیاجتماعی- سیاسی در بیخهجات، از یکسو با شرایط ویژه منطقه خود مرتبط بوده، و از دیگر سو، از شرایط اجتماعی- سیاسی کلان کشور تأثیر پذیرفتهاست، که در قالب دو الگوی حاکمیت نامتمرکز (از دوره قاجار تا حدود 1313 خورشیدی و از شهریور 1320 تا 1327 خورشیدی) و حاکمیت متمرکز سیاسی (دولت مدرن) (از حدود 1313 تا شهریور 1320 و از 1327 خورشیدی تاکنون) قابل تقسیم است. گسست اصلی نیز مربوط به پیدایش دولت مدرن است، که با برچیده شدن حکومتهای محلی مواجه میشویم، و از آن پس، تحولات حکمروایی محلی تابع صورتبندی قدرت در دولت مدرن است. نتیجه دیگر حاصله، تفاوت در تاریخ تشکل یابی حاکمیت نامتمرکز و دولت مدرن در بیخه جات و تهران است، که ضرورت لحاظ کردن زمانهای تاریخی و زمانمندیهای چندگانه پدیدهها در نظریه پردازی از دولت در ایران را نشان میدهد.
قربانعلی سبکتکین ریزی؛ محمد ابراهیم موحدی
دوره 12، شماره 31 ، آذر 1384، ، صفحه 71-110
چکیده
موضوع این مقاله بررسی جامعه شناختی گرایشهای سیاسی نخبگان سیاسی جامعه است. مقاله حاضر برآمده ازیک پژوهش علمی به روش پیمایش یا ستکه دربین نخبگان سیاسی جامعه انجام گرفته است. این تحقیق در بین زمینه ها یا اجتماعی گرایش سیاسی فعالان و نخبگان سیاسی به یکی از دو جناح سیاسی مطرح در کشور است. چارچوب نظری تحقیق با تلفیق عناصری از نظریه های جامعه ...
بیشتر
موضوع این مقاله بررسی جامعه شناختی گرایشهای سیاسی نخبگان سیاسی جامعه است. مقاله حاضر برآمده ازیک پژوهش علمی به روش پیمایش یا ستکه دربین نخبگان سیاسی جامعه انجام گرفته است. این تحقیق در بین زمینه ها یا اجتماعی گرایش سیاسی فعالان و نخبگان سیاسی به یکی از دو جناح سیاسی مطرح در کشور است. چارچوب نظری تحقیق با تلفیق عناصری از نظریه های جامعه شناسی چندگانه شکل گرفته است. گرایش سیاسی به عنوان متغیر وابسته یا متغیرهایی چون جامعه پذیری سیاسی، پایگاه اجتماعی و تجربه سیاسی مورد بررسی و تبیین قرارگرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که گرایش سیاسی افراد مورد بررسی به دو جناح سیاسی، بیشترین رابطه آماری را با جامعه پذیری سیاسی و کمترین رابطه را پایگاه اجتماعی آنان دارد. به این معنا که پایگاه اجتماعی مصطلح و مطرح در مباحث قشربندی اجتماعی تبیین کننده نوع گرایش نخبگان سیاسی به جناح محافظه کار یا اصلاح طلب نیست، بلکه نوع جامعه پذیری سیاسی شان، عمدتاً تعیین کننده نوع گرایش سیاسی آنان است .از نتایج عملی تحقیق، این که فعالیت سیاسی دو جناحی امری عرفی شده و عادی محسوب شود و هرگونه احساس نگرانی امنیتی - سیاسی برای نظام کلی اجتماعی از قبل این فعالیت بی مورد قلمداد گردد. لکن برای جلوگیری از خروج این پدیده عادی ازحالت نابهنجار و تبدیل شدن آن به بحران سیاسی و ایجاد شکاف بین حوزه سیاسی وحوزه عمومی باید برنامه ریزیشود.