محمد عبداللهی
چکیده
این فراتحلیل دربرگیرنده 50 مقاله فارسی موجود درباره هویت ملی در ایران است، که در کتابشناسی هویت اجتماعی چاپ 1388 ذکر شده اند. برای انجام این فراتحلیل با بینش تلفیقی، فرمی جامع تهیه شد. به واسطه این فرم تمام اطلاعات هر مقاله در ارتباط با 22 متغیر تعریف شده، استخراج و با روشهای کمی و کیفی تحلیل و بر اساس آن گزارش فراتحلیل مشتمل بر یک مقدمه ...
بیشتر
این فراتحلیل دربرگیرنده 50 مقاله فارسی موجود درباره هویت ملی در ایران است، که در کتابشناسی هویت اجتماعی چاپ 1388 ذکر شده اند. برای انجام این فراتحلیل با بینش تلفیقی، فرمی جامع تهیه شد. به واسطه این فرم تمام اطلاعات هر مقاله در ارتباط با 22 متغیر تعریف شده، استخراج و با روشهای کمی و کیفی تحلیل و بر اساس آن گزارش فراتحلیل مشتمل بر یک مقدمه و 8 بخش تنظیم شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که بیشتر مقالهها جنبه تبیینی دارند. ولی در 90 درصد آنها مرور منابع و متون یا صورت نگرفته و یا بسیار سطحی است. پارادایمهای غالب بر این مقالهها جنبه تقلیلگرایانه دارند. روشهای مورد استفاده بیشتر کیفی ساده و غیر منتظماند. در تعریف هویت ملی به وجود عناصر مشترک و آگاهی افراد از این عناصر و احساس تعهد در برابر آنها اشاره شده است. یافتههای توصیفی برخی از مقالهها ناظر به اصیل، قدیم و ذاتی بودن هویت ایرانی - اسلامی است. ولی در بیشتر آثار هویت ملی در ایران پدیدهای نوظهور است که همزمان با آشنایی ایرانیان با مدرنیته، گسترش جهانی شدن و تشکیل دولت مدرن در ایران شکل گرفته است. امروز این هویت ملی دچار بحران شده و در حال تحول است. در تبیین این بحران و تحول هویت ملی در ایران هر دسته از مقالهها روی عواملی خاص تاکید داشتهاند که عمدتاً جنبه تقلیلگرایانه دارد. مقالهها با وجود نقاط ضعفی چون توصیفی بودن، تقلیلگرایی نظری و روشی از نقاط قوتی هم برخوردارند که اهم آنها توجه به ابعاد تاریخی، فرهنگی، دینی، اجتماعی و به ویژه سیاسی هویت ملی، تشریح وضعیت گذشته، حال و سعی در تبیین فرایند تحول آن در ایران میباشد.
محمد عبداللهی؛ لیلا شکرایی فرد
دوره 14، شماره 37 ، خرداد 1386، ، صفحه 1-38
چکیده
انتقال سلول بافت یا عضو زنده از یک فرد به فرد دیگر به نحوی که عملکرد آنمحفوظ بماند، پیوند نام گرفته است. در حال حاضر فراوردههای پیوندی آلوگراف (انسانی) در درمان بسیاری از بیماری ها به عنوان بهترین و تنها راه ممکن اتتخاب می شود. این نسوج و اعضا از افرادی برداشته می شود که مرگ مغزی آنها از طرف پزشکان تایید شده باشد و برداشت نسوج و اعضا با ...
بیشتر
انتقال سلول بافت یا عضو زنده از یک فرد به فرد دیگر به نحوی که عملکرد آنمحفوظ بماند، پیوند نام گرفته است. در حال حاضر فراوردههای پیوندی آلوگراف (انسانی) در درمان بسیاری از بیماری ها به عنوان بهترین و تنها راه ممکن اتتخاب می شود. این نسوج و اعضا از افرادی برداشته می شود که مرگ مغزی آنها از طرف پزشکان تایید شده باشد و برداشت نسوج و اعضا با وصیت و رضایت شخصی (وصیتنامه قانونی، کارت اهدای عضو و آگاه کردن خانواده در زمان حیات) و یا رضایت وراثقانونی امکان پذیر می شود. پایین بودن میزان اهدای عضو با توجه به میزان بالای مرگ مغزی، از مشکلات و مسایل مهم ساماندهی پیوند اعضا و بافت در کشور به شمار میرود. فرایند اهدای عضو به عنوان یک کنش اجتماعی، تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اجتماعی - فرهنگی است. بدون شناخت عوامل و موانع اهدای عضو، حل مساله کمبود اعضای پیوندی امکان پذیر نمی شود. در همین راستا مطالعه حاضر به منظور تحلیل اجتماعی و فرهنگی اهدای عضو صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، پس از بررسی دیدگاه های پزشکی، فقهی، حقوقی و جامعه شناختی و مرور منابع تجربی، یک چهارچوب مفهومی تلفیقی با تأکید بر تیوری کنش اجتماعی پارسنز تنظیم گردیده است و در قالب آن فرضیه های تحقیقی مطرح شده است. بعد از تعریف مفاهیم و تهیه مقیاس های مناسب، اعتبار و پایایی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، پرسشنامهای تنظیم شده که از طریقی رجوع به افراد نمونه تکمیل شده است. نمونه آماری، ۳۲۰ نفر از شهروندان مسلمان تهرانی ۱۵ سال به بالا است که شامل دو گروه اهدا کننده عضو و بافت (دارای کارت اهدای عضو) و غیر اهداکننده است. توصیف و تحلیلی دادهها در سه سطح انجام گرفته است. در سطح تحلیل یک متغیره، از آمار توصیفی (جداول یک بعدی و آماره های تلخیص کننده توزیع فراوانی) و درسطح تحلیل دو متغیره، از آمار استنباطی (جداول متقاطع و آزمونهای مربوطه) و در تحلیل چند متغیری، از رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که اهدای عضو با ویژگیهای فردی (سن، جنسی، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی)، ویژگیهای اجتماعی (پایگاه اجتماعی - اقتصادی) و همچنین ویژگیهای فرهنگی (میزان آگاهی ها و میزان تحصیلات) به عنوان ورودی های نظام شخصیت و میزان رشد نظام شخصیتی (عامگرا - خاص گرا) و همچنین نوع نگرش نسبت به اهدا و میزان اعتماد به عنوان خروجی های نظام شخصیتی رابطه دارد؛ به طوری که با افزایش میزان تحصیلات، میزان آگاهی ها درباره موضوع، عام گرایی، اعتماد و نگرشی مثبت به اهدای عضو، اقدام به اهدای عضو افزایش مییابد و بر عکسی با افزایش میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، سن و پایگاه اجتماعی اهدای عضو کاهش مییابد. همچنینیافته های حاصل از تحلیل رگرسیون نشان میدهد که اعتماد به حرفه پزشکی وعام گرایی، بیشترین سهم را در تبیین اهل ای عضو به ترتیب قرار گرفتن در مدل رگرسیون دارا میباشد. گفتنی است که سایر متغیرها نظیر میزان سن، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، نگرش، جنس و پایگاه اجتماعی - اقتصادی، به ترتیب میزان تأثیرگذاری، در درجات بعدی اهمیت قرار میگیرند.
محمد عبداللهی؛ امید قادر زاده
دوره 10، شماره 24 ، اسفند 1382، ، صفحه 1-36
چکیده
وجود احساس نزدیکی و پذیرش اجتماعی در بین اقوام ایرانی، یکی از مطمئن ترین راههای نیل به همبستگی و وفاق اجتماعی در ایران به شمار می آید. این مقاله با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی، به بررسی میزان فاصله اجتماعی ساکنان شهر بانه (که به لحاظ قومیتی کرد هستند) از اقوام ایرانی و عوامل مؤثر بر آن می پردازد. در این پژوهش، منظور از فاصله اجتماعی، ...
بیشتر
وجود احساس نزدیکی و پذیرش اجتماعی در بین اقوام ایرانی، یکی از مطمئن ترین راههای نیل به همبستگی و وفاق اجتماعی در ایران به شمار می آید. این مقاله با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی، به بررسی میزان فاصله اجتماعی ساکنان شهر بانه (که به لحاظ قومیتی کرد هستند) از اقوام ایرانی و عوامل مؤثر بر آن می پردازد. در این پژوهش، منظور از فاصله اجتماعی، گرایش اعضای یک قوم به پذیرش یا طرد اعضای اقوام دیگر است. این گرایش ابعاد شناختی، عاطفی و آمادگی برای عمل را شامل می شود. بنابراین برای تحلیل آن با مرور دیدگاه ها و نظریه های سطح خرد جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و منابع تجربی موجود، چارچوب مفهومی مناسبی تنظیم گردیده است. در اجرای تحقیق از روش پیمایشی و برای گردآوری داده ها نیز از پرسشنامه استفاده شده است. مصاحبه با نمونه ۳۹۹ نفری از ساکنان شهر بانه نشان می دهد که پاسخگویان، کمترین فاصله اجتماعی را با قوم فارسی و بیشترین فاصله را با قوم عرب دارند. در جمع بندی سلسله مراتب ترجیحات قومی، در بین پاسخگویان به ترتیب اقوام فارس، آذری، بلوچ، لر و عرب قرار میگیرند. یافته های تحقیق، ناکافی بودن رویکردهای مبتنی بر جامعه شناسی خرد را در مطالعه و بررسی فاصله قومی در ایران نشان می دهد. با توجه به این که مسئله فاصله قومی و به تبع آن تعاملات اقوام در ایران، متأثر از فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور و تحولات تاریخی مرتبط با آن است، توجه به دیدگاه ها و نظریه های سطح کلان نظیر نظریه استعمار داخلی هشتر، که بر متغیرهایی نظیر میزان محرومیت، میزان تبعیض و نابرابریهای اقتصادی در بین اقوام در شکل گیری هویت و بسیج قومی تأکید دارد و تلفیق آنها با نظریه های سطح خرد، ضروری به نظر می رسد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مسئله فاصله اجتماعی بین اقوام در ایران وجود دارد و لذا اهمیت و ضرورت اتخاذ و تدوین سیاست قومی مناسب در ایران در جهت کاهش این فاصله ها مورد توجه و تأکید خاص قرار گرفته است.